امام علی(ع) تنها فردی است كه از ميان همه گذشتگانی كه سخنی از آنها بهجا مانده، به آخرين مرحله فصاحت و بلاغت رسيده و گفتار او اقيانوس بيكرانهای است كه سخن هيچ مبلغی به پای آن نخواهد رسيد.
سخنانی که در قالب خطبهها، نامهها و حکمتها گردآوری شده و مفسران دینی تفسیرهایی در رابطه با آنها داشتهاند که هر کدام از یک دید و سلیقه به این موضوعات پرداختهاند، بر این منوال ما در ایکنا بر این شدیم که ابتدا تفسیری از خطبهها و حکمتهای امیرالمؤمنین(ع) در نهجالبلاغه در اختیار مخاطبان قرار دهیم که برای رسیدن به این هدف از منابع مختلفی مانند مصادر نهجالبلاغه - جلد2 و اصول کافی – جلد 1 استفاده میشود که در ادامه موضوع «وصف گمراهان و غافلان» را میخوانید.
امام علی(ع) در خطبه 153 نهجالبلاغه میفرماید: «صفة الضالّ: وَ هُوَ فِي مُهْلَةٍ مِنَ اللَّهِ يَهْوِي مَعَ الْغَافِلِينَ وَ يَغْدُو مَعَ الْمُذْنِبِينَ، بِلَا سَبِيلٍ قَاصِدٍ وَ لَا إِمَامٍ قَائِدٍ. صفات الغافلين: حَتَّى إِذَا كَشَفَ لَهُمْ عَنْ جَزَاءِ مَعْصِيَتِهِمْ وَ اسْتَخْرَجَهُمْ مِنْ جَلَابِيبِ غَفْلَتِهِمُ، اسْتَقْبَلُوا مُدْبِراً وَ اسْتَدْبَرُوا مُقْبِلًا، فَلَمْ يَنْتَفِعُوا بِمَا أَدْرَكُوا مِنْ طَلِبَتِهِمْ وَ لَا بِمَا قَضَوْا مِنْ وَطَرِهِمْ؛ إِنِّي أُحَذِّرُكُمْ وَ نَفْسِي هَذِهِ الْمَنْزِلَةَ. خدايش مهلت داد تا با جماعت غفلتزدگان در پى هواى خويش باشد و با گناهكاران شب را به روز رساند، بىآنكه به قصد هدفى در راهى گام زند يا امامى او را به مقصد و مقصودى كشاند. تا كيفر نافرمانیهايشان را برايشان آشكار كرد و از پرده غفلتها بيرونشان آورد، در اين هنگام، روى به چيزى نهادند كه به آن پشت كرده بودند -يعنى آخرت- و به چيزى كه به آنان پشت كرده بود، روى نمودند. پس، از آنچه در طلبش بودند، سودى نبردند و از آنچه نياز خود بدان برآورده بودند، فايدتى حاصل نكردند. من شما و خود را از چنين حالتى بر حذر مىدارم.»
بعضى از شارحان نهجالبلاغه گفتهاند: اين خطبه را امام علی(ع) در حال حرکت به سوى «بصره» براى خاموشکردن فتنه «طلحه و زبير و عايشه» ايراد و نصايح مؤثرى براى بيدارى همگان بيان فرموده است.
در اين بخش، از انسانهاى گمراه ـ که نمونه روشن آن آتش افروزان «جنگ جمل» بودند ـ سخن گفته و چهار وصف از اوصاف آنها را بيان مىکند، میفرمايد: «او (انسان گمراه) در اين چند روزى که خدا به او مهلت داده (تا با اعمال صالح، سعادت جاويدان را براى خود فراهم سازد) پيوسته با غافلان به سوى سقوط مىرود و همه روز با گنهکاران به سر مىبرد، بىآن که در طريقى گام نهد که او را به حق رساند، يا پيشوايى برگزيند که قائد و راهنماى او باشد» اسباب بدبختى او در اين چهار امر خلاصه مىشود، با غافلان همراه بودن و سقوط کردن و با گنهکاران همنشينشدن، از راه راست حرکت نکردن و پيشواى صالحى برنگزيدن.
تعبير به «امام قائد» ممکن است اشاره به امامان معصوم(ع) باشد يا هر پيشواى عالم و با تقوايى که پيرو معصومين(ع) است و در هر حال، نقش رهبرى صالحان را در هدايت و نجات انسانها مشخص مىکند، همانگونه که نقش همنشينى با غافلان و گنهکاران را در بدبختى و سقوط انسان روشن مىسازد.
از آنجا که امام علی(ع) به غفلت شديد دنياپرستان اشاره دارد، مىفرمايد: اين غفلت چندان طولانى نمىشود و به زودى حجابها کنار مىرود و هنگامى که سيلى مرگ بر صورت آنان نواخته شود از خواب غفلت بيدار مىشوند، ولى چه سود! مىفرمايد: (اين وضع دنياپرستان غافل ادامه مىيابد) تا هنگامىکه خداوند پرده از کيفر گناهانشان بردارد و آنرا به آنها نشان دهد و آنان را از پشت پردههاى غفلت بيرون کشد، در اين هنگام به استقبال آنچه پشت کرده بود مىشتابند و به آنچه روى آورده بودند، پشت مىکنند.
آرى عمر دنيا کوتاه است و به زودى پايان مىگيرد و هنگامى که انسان در آستانه مرگ قرار گرفت چشم برزخى پيدا مىکند. پردههاى غفلت کنار مىرود و هر انسانى نتايج اعمالش را با چشم خود مىبيند و به استقبال آنچه از خود دور مىديد، يعنى سراى ديگر مىشتابد و به اين دنيا که به او روى آورده بود پشت مىکند. همه چيز دگرگون مىشود و تمام رشتههايى که او را به هم تابيده بود، پاره مىشود. (1)
از اينرو امام علی(ع) در يک نتيجهگيرى روشن مىفرمايد: «آنها (مىبينند) نه از آنچه به آن رسيدند نفعى بردند، و نه از مواهبى که به دست آوردند بهرهاى گرفتند» آری، آنها اموال و مقامات قصرهاى پرشکوه و باغهاى پرطراوت و خادمان و چاکرانى براى خود فراهم ساختند، به گمان اينکه، ساليان دراز از آن بهره مىگيرند اما در برابر توفان حوادث، همچون يک پر کاه از جا کنده شدند و به نقطه دوردستى پرتاب گشتند و در زير خاکهاى سرد آرميدند.
گويى در جمله اول اشاره به کسانى مىفرمايد که از امکانات خود به هيچ وجه استفاده نکردند (مثلاً قصرى ساخته و پيش از آنکه ساکن آن شود، دست اجل گريبان او را گرفته است.) و جمله دوم اشاره به کسانى است که شروع به بهرهگيرى از امکانات خود کردهاند ولى پيش از آنکه بهره خود را کامل کنند، مرگ ميان آنها و خواستههايشان جدايى افکند (همچون کسى که قصرى ساخته، چند روزى در آن ساکن شده، سپس دعوت حق را لبيک گفته و از دنيا رخت بر بسته است).
امام علی(ع) در ادامه اين سخن به نصايح بسيار سودمندى مىپردازد که راه سعادت در آنها نشان داده شده است. اشاره به زندگى پردرد و رنج غافلان کرد، مىفرمايد: «من شما و خويشتن را از چنين وضعى بر حذر مىدارم». (2)
منابع:
مصادر نهجالبلاغه - جلد2
اصول کافی – جلد 1
انتهای پیام