کد خبر: 4240830
تاریخ انتشار : ۱۵ مهر ۱۴۰۳ - ۱۲:۳۹
گفتار‌هایی از نهج‌البلاغه/ ۲

خطبه ۱۰۴ نهج‌البلاغه و قیام پیامبر(ص) در محیط جاهلی عرب

امام علی(ع) در خطبه ۱۰۴ نهج‌البلاغه به بیان شرایط زمان بعثت پیامبر اکرم(ص) پرداخته و مردم آن زمان را به سه دسته تقسیم کرده است.

نهج‌البلاغهامام علی(ع) تنها فردی است كه از ميان همه گذشتگانی كه سخنی از آنها به‌جا مانده، به آخرين مرحله فصاحت و بلاغت رسيده و گفتار او اقيانوس بيكرانه‌ای است كه سخن هيچ بليغی به پای آن نخواهد رسيد.

سخنانی که در قالب خطبه‌ها، نامه‌ها و حکمت‌ها گردآوری شده و مفسران دینی تفسیرهایی در رابطه با آن‌ها داشته‌اند که هرکدام از یک دید و سلیقه به این موضوعات پرداخته‌اند، براین اساس در ایکنا بر این شدیم که ابتدا تفسیری از خطبه‌های امیرالمؤمنین(ع) در نهج‌البلاغه در اختیار مخاطبان قرار دهیم که برای رسیدن به این هدف از منابع مختلفی مانند کامل ابن اثير، جلد1، صحيح مسلم، جلد 4، معارج نهج‌البلاغه و شرح نهج‌البلاغه، ابن ابى الحديد استفاده می‌شود که در ادامه با موضوع «خطبه 104 و قیام پیامبر(ص) در محیط جاهلی عرب» را می‌خوانید.

امام علی(ع) در خطبه 104 نهج‌البلاغه می‌فرماید: «أَمَّا بَعْدُ، فَإِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ [وَ تَعَالَى‏] بَعَثَ مُحَمَّداً (صلی الله علیه وآیه) وَ لَيْسَ أَحَدٌ مِنَ الْعَرَبِ يَقْرَأُ كِتَاباً وَ لَا يَدَّعِي نُبُوَّةً وَ لَا وَحْياً، فَقَاتَلَ بِمَنْ أَطَاعَهُ مَنْ عَصَاهُ، يَسُوقُهُمْ إِلَى مَنْجَاتِهِمْ وَ يُبَادِرُ بِهِمُ السَّاعَةَ أَنْ تَنْزِلَ بِهِمْ، يَحْسِرُ الْحَسِيرُ وَ يَقِفُ الْكَسِيرُ، فَيُقِيمُ عَلَيْهِ حَتَّى يُلْحِقَهُ غَايَتَهُ إِلَّا هَالِكاً لَا خَيْرَ فِيهِ، حَتَّى أَرَاهُمْ مَنْجَاتَهُمْ وَ بَوَّأَهُمْ مَحَلَّتَهُمْ، فَاسْتَدَارَتْ رَحَاهُمْ وَ اسْتَقَامَتْ قَنَاتُهُمْ؛ اما بعد. خداوند سبحان، محمد(ص) را به رسالت فرستاد. در حالى كه، هيچ‌ يک از عرب‌ها نه كتابى خوانده بود و نه دعوى پيامبرى و وحى كرده بود. محمد(ص) به پايمردى كسانى كه از او فرمان مى‌بردند، با كسانى كه نافرمانيش مى‌كردند، پيكار کرد و آنان را به جايى كه رستگاريشان در آن بود براند و كوشيد كه پيش از آنكه مرگشان در رسد از گمراهى برهند و آنان را، كه همانند اشتران خسته از سنگينى بار در زير بار عقايد باطل و فساد و گمراهى خويش درمانده شده بودند، يارى داد تا از جاى برخيزند و خويشتن را به سر منزل سعادت برسانند، مگر هلاک شدگانى كه خيرى در آنان نبود. محمد(ص) جاى رستگار شدنشان را به ايشان نمود و هر كس را در مكانى كه مى‌بايست بنشاند.تا اندک اندک، آسياب‌هاى خاموششان به گردش افتاد و نيزه‌هايشان استقامت گرفت.»

امام علی(ع) در بخش اول اين خطبه، به مسئله قيام پيامبر اسلام(ص) در محيط جاهلى عرب و زحمات طاقت فرساى آن حضرت، براى هدايت مردم اشاره می‌کند و در بخش ديگرى از اين خطبه، ضمن اشاره به احياى ارزش‌هاى جاهلى از سوى منحرفان، مى‌فرمايد: من همان راه پيامبر اکرم(ص) را دنبال مى‌كنم و باطل را مى‌شكافم و حق را از درون آن خارج مى‌سازم، تا مردم تكليف خود را با امام(ع) بدانند و براى مبارزه با ارزش‌هاى جاهلى آماده شوند.

امام علی(ع) در آغاز اين خطبه بعد از حمد و ثناى الهى به مسئله بعثت پيغمبر اکرم(ص) در آن محيط جاهلى کرده مى‌فرمايد: «اما بعد، خداوند سبحان محمد(ص) را مبعوث کرد در حالى که هيچ‌کس از عرب، کتاب آسمانى نداشت و ادعاى نبوت و وحى نمى‌کرد» اين تعبير اشاره به اکثريت قاطع عرب در آن زمان است که آيين بت‌پرستى را پيشه کرده بودند و دعوت انبياى پيشين را بر طاق نسيان زده بودند. بنابراين، وجود اقليت‌هاى ضعيف يهود و نصارا در ميان آن‌ها، منافاتى با حکم عام که ناظر به اکثريت قاطع است، ندارد. اضافه بر اين، اقليت يهود، مهاجر بودند و از شامات به حجاز نقل مکان کردند و اقليت مسيحيان نيز از يمن آمده بودند، که هيچ‌کدام، از عرب محسوب نمى‌شدند و اين احتمال نيز وجود دارد که مراد از کتاب، کتب آسمانى تحريف نيافته است که در آن زمان وجود نداشت. (1)

امام علی(ع) در ادامه اين سخن، مردم را در برابر دعوت به اسلام به سه گروه تقسيم مى‌کند؛ گروهى که با آغوش باز اسلام را پذيرا شدند و گروهى که با زحمت اسلام را پذيرفتند و گروه کمى که با لجاجت و تعصب، در برابر آن ايستادند و هرگز آن را پذيرا نشدند و از ميان رفتند، درباره گروه اول مى‌فرمايد: «پيامبر(ص) به کمک کسانى که وى را اطاعت کردند به مبارزه با عصيانگران برخاست! آن‌ها را به سوى سر منزل نجات سوق مى‌داد و پيش از آن که مرگشان فرا رسد، به سرعت در مسير هدايت پيش مى‌برد!» تعبير به «أَلسَّاعَة» در جمله بالا، اشاره به قيامت صغرى، يعنى مرگ است، نه قيامت کبرى که بعد از پايان جهان فرا مى‌رسد.

درباره گروه دوم مى‌فرمايد: «گروهى ناتوان و خسته (در اين ميان) بازماندند و شکسته حالان واماندند، ولى او در کنار آنان مى‌ايستاد (و به هدايتشان اهتمام مى‌ورزيد،) تا آنها را به مقصد برساند!» و سرانجام به گروه سوم اشاره مى‌کند و مى‌فرمايد: «جز گمراهانى که هيچ اميدى به هدايتشان نبود.»

در حديثى از پيامبر اکرم(ص) مى‌خوانيم که فرمود: «آنچه خداوند مرا به آن مبعوث کرده از هدايت و علم، همچون باران فراوانى است که از آسمان به زمين فرو مى‌ريزد، بعضى از زمين‌ها پاکيزه و آماده رويش گياه است، آب را به خود جذب مى‌کند و گياهان فراوانى از آن مى‌رويد، بعضى ديگر توان رويش گياه را ندارد، ولى آب را در خود حفظ مى‌کند و مردم از آن آب بهره مى‌گيرند، مى‌نوشند و کشت و زرع خود را آبيارى مى‌کنند، ولى بعضى ديگر نه آمادگى براى پرورش گياه دارند، نه نگهدارى آب (و چيزى از آن عايد هيچ کس نمى‌شود). کسانى که از دانش بهره مى گيرند يا به ديگران تعليم مى‌دهند و کسانى که اصلا بهره نمى‌گيرند و هدايت را نمى‌پذيرند همانند همين مثال هستند.» (2)

آنچه در اين حديث شريف آمده است، همان چيزى است که در تعبير زيباى ديگرى در کلام مولا على(ع) آمده است، سپس به اصل مطلب باز مى‌گردد و مى‌فرمايد: «اين کار همچنان ادامه يافت تا محل نجاتشان را به آنان نشان داد و در جايگاه مناسبشان جايگزين کرد، در نتيجه آسياب زندگى پر برکت آنها به گردش در آمد، و حکومت آنها قوى و استوار گشت (و در يک کلمه دنيا و آخرتشان تأمين شد)»

در آغاز اين خطبه اشاره به عدم قيام انبيا از ميان مردم عرب شد و اين در واقع اقتباسى است از آيه 6 سوره مبارکه یاسین که خداوند در آن می‌فرماید: «وَ لِتُنْذِرَ قَوْماً مَا أُنْذِرَ آبَاءُهُمْ; قرآن را بر تو نازل کرديم، تا قومى را که پدرانشان انذار نشدند، انذار کنى»، حال ممکن است اين سؤال در اينجا مطرح شود که قرآن مجيد، در جاى ديگر در آیه 24 سوره مبارکه فاطر مى‌فرمايد: «وَ إِنْ مِنْ أُمَّة إِلاَّ خَلاَ فِيهَا نَذِيرٌ; هيچ امّتى نبود مگر اينکه بيم دهنده‌اى در ميان آن‌ها وجود داشت» به علاوه قاعده لطف ايجاب مى کند، که هر امتى رسول و فرستاده الهى داشته باشد.

در پاسخ مى‌گوييم، منظور از آيه و خطبه بالا، انذارکنندگان آشکار و پيامبران بزرگ است، که آوازه آن‌ها همه جا بپيچد، وگرنه در هر زمانى حجت الهى، براى طالبان حق در ميان امت‌ها وجود دارد، به همين دليل زمان ميان بعثت حضرت مسيح و بعثت پيامبر اسلام(ص) را زمان «فَتْرت» مى‌گويند، حال آنکه به يقين اوصياى مسيح بعد از او، وجود داشتند.(3)

از تعبيرات امام علی(ع) در اين فراز از خطبه استفاده می‌شود که ظهور اسلام، نه تنها سبب اصلاح امر دين مردم شد بلکه مشکلات دنياى آنها نيز برطرف گشت و ملتى نيرومند و حکومتى قوى در سايه اين آيين به وجود آمد، که ساليان دراز، سايه خود را بر سر مردم افکنده بود و اگر اين حکومت از مسير اسلام منحرف نمى‌گشت، اى بسا جاودانه باقى مى‌ماند. (4)

منابع:
1. کامل ابن اثير، جلد 1
2. صحيح مسلم، جلد 4
3. معارج نهج البلاغه
4. شرح نهج البلاغه، ابن ابى الحديد

انتهای پیام
مطالب مرتبط
captcha