کد خبر: 4311540
تاریخ انتشار : ۲۷ مهر ۱۴۰۴ - ۱۱:۴۹
گفتار‌هایی از نهج‌البلاغه/ ۳۵

چگونگی رفتار امیرالمؤمنین علی(ع) با مردم

امام علی (ع) در خطبه ۱۵۹ نهج‌البلاغه در سخنی کوتاه به گوشه‌اى از خدماتش به مسلمانان و کسانى که تحت حکومت او مى‌زیستند اشاره مى‌کند.

نهج‌البلاغهامام علی(ع) تنها فردی است كه از ميان همه گذشتگان كه سخنی از آنها به‌جا مانده، به آخرين مرحله فصاحت و بلاغت رسيده و گفتار او اقيانوس بيكرانه‌ای است كه سخن هيچ مبلغی به پای آن نخواهد رسيد.

سخنانی که در قالب خطبه‌ها، نامه‌ها و حکمت‌ها گردآوری شده و مفسران دینی تفسیرهایی در رابطه با آن‌ها داشته‌اند که هرکدام از یک دید و سلیقه به این موضوعات پرداخته‌اند، بر این منوال ما در ایکنا بر این شدیم که ابتدا تفسیری از خطبه‌ها و حکمت‌های امیرالمؤمنین(ع) در نهج‌البلاغه در اختیار مخاطبان قرار دهیم که برای رسیدن به این هدف از منابع مختلفی مانند شرح ابن ابى الحديد - جلد 2، مصادر نهج البلاغه و بحارالانوار- جلد 34 استفاده می‌شود که در ادامه با موضوع «رفتار امیرالمؤمنین با مردم» آن را می‌خوانید.

امام علی(ع) در خطبه 159 نهج‌البلاغه می‌فرماید: «و من خطبة له (علیه السلام) يبيّن فيها حسنَ معاملته لرعيته: وَ لَقَدْ أَحْسَنْتُ جِوَارَكُمْ وَ أَحَطْتُ بِجُهْدِي مِنْ وَرَائِكُمْ وَ أَعْتَقْتُكُمْ مِنْ رِبَقِ الذُّلِّ وَ حَلَقِ الضَّيْمِ، شُكْراً مِنِّي لِلْبِرِّ الْقَلِيلِ، وَ إِطْرَاقاً عَمَّا أَدْرَكَهُ الْبَصَرُ وَ شَهِدَهُ الْبَدَنُ مِنَ الْمُنْكَرِ الْكَثِيرِ. برايتان همنشين و معاشرى نيكو بودم. تا يارايم بود، كوشيدم كه از پشت سر نگهبانتان شوم و از بندهاى خوارى آزادتان كردم و از چنبر ستم رهانيدم و اين براى سپاسگزارى از آن اندک نيكى بود كه از شما ديدم و چشم‌پوشى از آن همه زشتى كه مرتكب شديد، كه چشم ديد و تن تحمل نمود.»

امام علی(ع) در اين خطبه به نكته ظريفى اشاره مى‌كند و مى‌فرمايد: در برابر خوش رفتارى‌هاى كم و بدرفتارى‌هاى بسيار شما، من تا آنجا كه ميسر بود، درباره شما نيكى كردم، از ظلم و ذلت رهايى‌تان بخشيدم و در برابر دشمنان درونى و برونى از شما پاسدارى نمودم.

امام علی(ع) در اين سخن کوتاه به گوشه‌اى از خدماتش به مسلمانان و کسانى که تحت حکومت او مى‌زيستند اشاره مى‌کند و آن‌را در چهار جمله بيان مى‌دارد و مى‌فرمايد: «به يقين، وظيفه حسن جوار را درمورد شما به کار بستم»، منظور از حسن جوار اين است که انسان، در برابر معاشران و دوستان همزيستى مسالمت‌آميز و توأم با ادب و احترام و خوش رفتارى و تحمل ناملايمات داشته باشد؛ به گونه‌اى که از حضور او در جمعشان احساس آرامش و خوشوقتى کنند.

بررسى تاريخ زندگانى امام علی(ع) به خصوص در دوران حکومت، نشان مى‌دهد که در همه جا با مهر و محبت با مردم رفتار مى‌کرد؛ حتى خانه‌هاى يتيمان و بيوه زنان را شبانه سرکشى می‌کرد و با دست خود، آن‌ها را تغذيه مى‌کرد؛ يتيمان را نوازش مى‌داد؛ بيوه زنان را تسليت مى‌گفت؛ با رنجوران همدردى مى‌کرد؛ با مخالفان مدارا مى‌نمود و با دوستان، نهايت محبت را داشت.

برعکس دوران حکومت عثمان که با نهايت خشونت با مردم رفتار می‌کردند؛ حتى بر بزرگان اسلام، همچون ابوذر، عمار ياسر و عبدالله بن مسعود رحم نکردند و ابوذر را با خشونت زياد به منطقه بسيار بد آب و هواى ربذه تبعيد کردند و در آن جا از دنيا رفت و اطرافيان خليفه يا خود او عمار ياسر را به علت انتقاد مختصرى از نابسامانى‌هاى موجود در زمان عثمان چنان زدند که به فتق مبتلا شد و يکى از دنده‌هايش شکست و عبدالله بن مسعود، قارى و حافظ معروف قرآن را نيز چنان بر زمين کوبيدند که بدنش ناقص شد و بعضى گفته‌اند: همين امر باعث مرگ او شد.

اگر امام علی(ع) حتى برادرش عقيل را با ديگران در سهم بيت‌المال کاملاً يکسان مى‌شمرد، اطرافيان عثمان، چنان بر اموال بيت‌المال چنگ انداخته بودند که مردم، عراق را بستان قريش و بنى اميه مى‌ناميدند. در دومين خدمت خود به مردم مى‌فرمايد: «من در پشت سر نيز به پاسدارى از شما پرداختم» اشاره به اينکه شما را در مسير اطاعت و بندگى خدا از وسوسه‌هاى شياطين جن و انس حفظ کردم و در برابر گزند دشمن از شما نگهدارى کردم. (1)

و در سومين و چهارمين خدمت به آزاد ساختن مردم از بند ذلت و زنجيرهاى ظلم و اسارت اشاره مى‌فرمايد: «و شما را از بند ذلت و حلقه‌هاى زنجير ستم آزاد کردم» چراکه در دوران حکومت عثمان و سيطره بنى اميه و بنى مروان بر حکومت اسلامى، دامنه ظلم و ستم در همه جا گسترده بود و کسى جز آن گروه خودکامه، ارزش و نفوذى در جامعه نداشت؛ اميرمؤمنان على(ع) آن‌ها را از اين حکومت خودکامه فاميلى و قبيلگى که به دست افرادى شرور همچون بنى مروان و بنى اميه اداره مى‌شد، رهايى بخشيد.

و در پايان اين سخن به نکته لطيفى اشاره مى‌کند که اين خدمات خالصانه نه به جهت حق‌شناسى و قدردانى شايسته شما در برابر من است، بلکه «همه اين‌ها براى سپاس فراوان من در برابر نيکى اندکى از سوى شما و چشم‌پوشى از بدى‌هاى فراوانى بود که نسبت به من انجام داديد؛ بدى‌هاى آشکارى که چشم، آن‌را مى‌ديد و بدن، آن را لمس مى‌کرد» در حقيقت، منظور امام علی(ع) اين است که شما خدمتى به من نکرديد که خدمات من براى شکرگزارى آن باشد؛ بلکه مشکلات و دردسرهايى که براى من آفريديد بسيار زياد است؛ اگر من خدمتى به شما کردم براى خدا و اداى وظيفه الهى بوده است. (2)

مطابق اين تفسير، «الْمُنْکَرِ الْکَثِيرِ» در اين عبارت، اشاره به نافرمانى‌ها و سرپيچى‌ها و بى‌وفايى‌هاى مردم در برابر امام است؛ ولى جمعى از شارحان نهج‌البلاغه آن‌را به معناى منکرات و اعمال زشت و گناهان تفسير کرده‌اند و بعد گرفتار اين مشکل شده‌اند که چگونه ممکن است چنين منکرات گسترده‌اى در زمان امام باشد و ايشان از آنان نهى نکند؟ و در جواب آن گفته‌اند: امام علی(ع) توان جلوگيرى از بعضى منکرات ريشه‌دار را نداشت يا اگر مى‌خواست جلوگيرى کند، به مفسده عظيم‌ترى منتهى مى‌شد.

ولى همان گونه که گفته شد، منظور از منکر، چيزى نيست که اين جمع از شارحان از آن برداشت کرده‌اند تا اشکالى متوجه شود و نياز به پاسخى داشته باشد. منظور، بدى‌ها و نافرمانى‌ها و بى وفايى‌هاى در حق امام است؛ به قرينه «البرّ القليل» که در جمله قبل بيان شده است. شبيه همين معنا در خطبه‌هاى ديگر نهج‌البلاغه به چشم مى‌خورد. در خطبه 97 نهج‌البلاغه مى‌فرمايد: «وَ لَقَدْ أَصْبَحْتُ الاُْمَمِ تَخافُ ظُلْمَ رُعاتِها وَ أَصْبَحْتُ أَخافُ ظُلْمَ رَعِيَّتِي؛ همواره امت‌ها از ظلم زمامدارشان در وحشت بوده‌اند؛ ولى من از ظلم پيروانم بيمناکم». (3)

منابع:

  1. شرح ابن ابى الحديد، جلد 2
  2. مصادر نهج البلاغه
  3. بحارالانوار، جلد 34
انتهای پیام
captcha