کد خبر: 4294005
تاریخ انتشار : ۲۲ تير ۱۴۰۴ - ۱۳:۱۵
یادداشت

مقاومت و جایگاه آن در سیره علوی

دانشیار دانشگاه لرستان گفت: امام علی(ع) نمونه بارز یک انسان جهادگر، باتقوا، صبور، استقامت پیشه در برار عوامل داخلی و خارجی، عدالت‌پیشه، متوکل، زاهد است که باعث شده مشخصه‌های پایداری در سخنان آن حضرت به‌طور گسترده و معناداری منعکس شود.

مجتبی گراوند، دانشیار دانشگاه لرستانمجتبی گراوند، دانشیار دانشگاه لرستان در رابطه با «مفهوم مقاومت و جایگاه آن در سیره علوی» یادداشتی در اختیار ایکنای لرستان قرار داده است که متن آن از نظر می‌گذرد؛

تقوا، ایمان و خداشناسی سنگ اول آدمیت است، انسانیت و آدمیت و اخلاق بدون شناختن خدا معنا ندارد، اگر ایمان نباشد اخلاق مثل اسکناسی است که پشتوانه ندارد. حتی آن دسته از جامعه‌شناسانی که معتقدند اصول اخلاقی بر دین تقدم دارد، نقش مهم دین در تقویت، شکوفایی و پرورش اصول اخلاقی را می‌پذیرند. به اعتقاد برخی از جامعه‌شناسان معاصر نیز، در مواجهه با مسائل انسانی و تبیین عناصر اجتماعی و موانع جامعه، آنچه می‌تواند معضلات اجتماعی را حل کند دین است. به نظر او دین که دارای ریشه فطری بوده همان انرژی روحی است که می‌تواند وجه مشترک انگیزه‌های ذاتی و مصالح عمومی را به وجود بیاورد و او وادار کند که از لذائذ خویش درگذرد، ایثار کند و سود و منافع فردی خود را هم جهت با مصالح عام اجتماعی تعریف کند.

امیرالمؤمنین علی(ع) درباره نقش تقوا در ایجاد توسعه در خطبه 186 نهج‌البلاغه می‌فرمایند: «تقوا شما را به مواضع آسایش، سرزمین‌های فراخ، حصارهای محفوظ و سرمنزل‌های عزت و شکوه‌مندی می‌برد» با توجه به انطباق سخنان امام علی(ع) با مسائل فرهنگی، اجتماعی و مذهبی کشور، به نظر می‌رسد مدل پیشرفت و تعالی مستخرج از رهنمودهای این امام بزرگوار، می‌تواند به‌عنوان مدلی برای رسیدن به پیشرفت و تعالی مورد توجه قرار گیرد. «بر نفس خود مسلط باش؛» امام علی(ع) در این عبارت کوتاه و بسیار پرمعنا به شریح بن هانی چهار اندرز مهم می‌دهد: نخست می‌فرماید: «در هر صبح و شام تقوای الهی را پیشه کن» تقوا همان چیزی است که طلیعه همه نصایح و در برگیرنده کلبه فضایل و بازدارنده از تمام رذایل است. به همین دلیل بسیاری از نامه‌ها و خطبه‌ها با یاد کردن از تقوا شروع می‌شود و در دومین اندرز می‌فرماید: «از دنیای فریبنده بر خویشتن خائف باش و در هیچ حال از آن ایمن مشو» این اندرز نیز در بسیاری از نامه‌ها و خطبه‌ها آمده است، زیرا طبق آن حدیث معروف سرچشمه تمام گناهان حب دنیاست. و اگر انسان لحظه‌ای غافل بماند ممکن است زرق و برق دنیا چنان او را بفریبد که بازگشت از آن مشکل باشد.

جهاد

انسان به حکم فطرت و ساختار وجودی‌اش، دارای گرایش‌های نفسانی است که جهت بقای او الزام است. هرگاه آن گرایش‌ها از مسیر اصلی خود خارج شود، طغیان تحقق می‌یابد. در این هنگام انسان با مقاومت در برابر سرکشی امیال نفسانی که از سرکشی دشمنان خطرناک‌تر و زیان‌بارتر است، در وجود خویش توازن و تعادل ایجاد می‌کند. سرکشی و طغیان آن امیال در نفس اماره متبلور می‌شود که مقابله و مبارزه و تسلط بر آن را «جهاد اکبر» می‌گویند.

در خطرناکی و زیان‌بار بودن نفس اماره همین بس که قرآن کریم در آیه 53 سوره مبارکه یوسف می‌فرماید: «آنجا که خداوند پیروی از هوای نفسانی را شرک می‌داند، لزوم مقاومت در برابر نفس اماره، توجیه می‌گردد.» قبل از بررسی جنگ و جهاد از منظر امام علی(ع) باید بدانیم که ایشان در طول حیات خویش یکی از جهادگران مطرح اسلامی است به طوری‌که همه مورخان وی را از علل پیروزی در جنگ‌های دوران پیامبر(ص) می‌دانند. برای نمونه شجاعت و جنگاوری ایشان در جنگ احد مانع از شکست پیامبر(ص) از سوی کفار شد. امام با وجود داشتن روحیه مبارزه و شجاعت همیشه اولویت را به صلح می‌داد.

ایشان به‌خاطر حفظ صلح و وحدت جامعه اسلامی سکوتی 25 ساله را انتخاب می‌کند. در باب این مسئله چنین می‌فرماید: بدان که هیچ فردی بر همبستگی و یکدلی امت محمد(ص) از من مشتاق‌تر نیست و به پاس این اشتیاق پاداش خوب و فرجام نیکو را آرزومندم. در برخورد و اعمال سیاسی امام، هدف ارشاد و اصلاح است نه انتقام و سرکوب و همواره صلح از اولویت برخوردار است.

بر همین مبنا است که روح صلح و دوستی و اصرار جدی بر پرهیز از خشونت در بسیاری از گفتارهای نهج‌البلاغه موجب می‌زند. ایشان جز در برابر ستیزه‌ای که از انحراف ناشی می‌شد پیکار نمی‌کرد. گرایش عمومی وی خودداری از هر عمل تحرک‌آفرینی در جامعه بود و از تمام شیوه‌های سیاسی مناسب برای جلوگیری از جنگ استفاده می‌کرد ایشان همیشه از صلح استقبال می‌کرد؛ اما اگر جنگ تنها عمل کارساز و اصلاح‌گر بود وی منشوری خاص در این باب داشت و جنگ را نیز فرصتی برای پیاده‌کردن ارزش‌های انسانی و اخلاقی و پاکسازی  جامعه می‌دانست.

ایشان در نهج‌البلاغه به مبانی فکری و اخلاقی در جنگ متعهد بودند که پاره‌ای از این مبانی عبارتند از رعایت حقوق انسانی در جنگ، صلح‌طلبی و اصول‌گرایی در جنگ؛ ضرورت بصیرت و آگاهی در جنگ، توجه به مسائل معنوی، شهادت‌طلبی، صبر و بردباری، نیایش، اعتقاد به امدادهای غیبی، توجه به نقش ایمان به خدا و تأثیرات آن در جنگ و هدفمندی و رهایی بخشی در جنگ، جهاد و پایداری شامل هر زمان و هر مکانی است و برای دفاع مظلومان ـ حتی اگر غیر مسلمان باشند ـ باید همیشه آماده بود.

امام علی(ع) غم و اندوه و اعراض در جهاد را معصیت الهی دانستند. سپس می‌فرمایند: اگر انسان ایمان و استقامت داشته باشد، سرما و گرما برایش مطرح نیست بلکه در برابر هر سختی ایستادگی می‌کند. تمام این بهانه‌ها برای فرار از سرما و گرما است، بعد می‌فرمایند نه اینکه خود سرما و گرما عذر و بهانه‌ای باشد بلکه اینان مرد جنگ نبودند این بهانه‌ها را می‌آوردند زیرا اگر کسی از سرما و گرما فرار کند حتماً حاضر است در برابر شمشیر دشمن مقاومت کند.

ادبیات پایداری نیز به توجیه حقانیت، دعوت به مقاومت و توصیف فاجعه می‌پردازد و در این خطبه نیز امام علی(ع) در حوزه ادبیات مقاومت وارد شده است؛ ایشان با توبیخ و سرزنش مردم سعی در تحریک و برانگیختن آنان برای جهاد را دارد و طبق تعریفی که در ادبیات پایداری شده است، این خطبه نمونه‌ای از آن است زیرا ادبیات پایداری آثاری است که تحت تأثیر شرایطی چون استبداد داخلی، نبود آزادی‌های فردی و اجتماعی، قانون‌گریزی و قانون‌ستیزی با پایگاه‌های قدرت، غضب و غارت سرزمین و سرمایه‌های ملی و فردی و ... شکل گرفته‌اند و هدف اصلی این آثار مبارزه با این شرایط است.

امام علی(ع) نیز با بیان این سخنان این هدف را دنبال کردند. بنابراین در حوزه ادبیات پایداری وارد شدند. پایداری دارای دو حوزه معنایی است: پایداری درونی و پایداری بیرونی. در خطبه 27 نهج‌البلاغه پایداری بیرونی که شامل پایداری در برابر درگیری و کشمکش انسان با انسان، با جامعه یا عوامل بیرونی است، تجلی بیشتری نسبت به پایداری درونی یافته است. در ذیل به مفاهیمی از مقاومت در بیان امیرالمؤمنین(ع) اشاره شده است. 

عدالت و مردم‌داری عنصر ادبیات پایداری در نهج‌البلاغه

عدالت یکی از مظاهر مقاومت در برابر ظلم و ستم، فقر و نابرابری انسان و پلیدی‌هاست که این امر سیره علوی نقش پررنگ و بارزی دارد چرا که جامعه و حکومت تشکیل شده علوی  پایه عدالت و برابری همه طبقه‌ها و گروه‌ها شکل گرفت. امام علی عدل را «رستگاری و کرامت»، «برترین فضایل»، «بهترین خصلت» و «بالاترین محبت الهی» می‌دانند. به‌طور ویژه باید به نامه آن حضرت خطاب به مالک اشتر اشاره کرد که در آن به تفصیل نظام عادلانه حکومت، شیوه‌های عملی اقامه عدل و چهره‌های گوناگون از اخلاق اجتماعی تبیین شده است.

اینگونه به نظر می‌رسد که این عهدنامه مدت‌ها به‌عنوان منشوری اخلاقی و سیاسی به‌صورت متنی مستقل تداول داشته است چنانکه در تأکید بر این مبحث و توجه به مردم و عدالت، پژوهشگران، امام علی(ع) را ندای عدالت انسانی، فریاد عدالت کائنات و پرتو عدل مطلق الهی و عدالت محض و مجسم می‌دانند. با همین سمت و سوی عنصر دیگر ادبیات پایداری، مردم هستند. 

از این‌رو ادبیات پایداری و بدون در نظر داشتن حضور و نقش مردم در آن نمی‌توان شناخت. نهج‌البلاغه کتابی است که در آن سخنان پر حکمت و پر معنی حضرت علی(ع) آمده است، مردی که در علم و دانش زبانزد و شهره است و سخنان ایشان از ایمان کامل و عقل و حکمت سرشارشان سرچشمه می‌گیرد و در همه زمینه‌ها می‌تواند چراغ راه مردم باشد، چه در دین و چه در سیاست. در مکتب امام علی(ع) بین مطالب دوری از مردم، روگردانی از ملت و نزدیکی به خودخواهی و عدم توجه به اوضاع عمومی و نیازمندی‌های افراد و اجتماعات نیست؛ بلکه خلافت وسیله‌ای است برای نزدکی حاکم به مردم و سر ورزیدن به توده و تواضع وی بر همگان و سپس توجه کامل به وضع آنهاست که دیگر جای هیچ بهانه و عذری باقی نماند. شاهد آنکه امام علی(ع) برای برانگیختن آدم به حق و عدالت در خطبه 205 نهج‌البلاغه فرموده‌اند: «خدا بیامرزد کسی را که حقی ببیند و یاری آن کند و یا ستمی ببیند و آن را بازگرداند.»

زهد

زهد، از دیگر مفاهیم مقاومت است که در دیدگاه امیرالمؤمنان علی(ع) وارستگی و عدم وابستگی قلبی به دنیاست. زهد در دیدگاه علی(ع) دنیاگریزی نیست بلکه ستیز با بندگی دنیاست. آن حضرت حقیقت زهد را از دو آیه شریفه از قرآن کریم استنباط نموده، می‌فرمایند: «حقیقت زهد اسلمی را می‌توان از دو آیه قرآن به دست آورد، آیه‌ای که می‌فرماید: بر آنچه از دست شما (از نعمت‌های دنیوی) رفت، تأسف مخورید و به آنچه که به دست آمده است دل نبندید و خوشحال نباشید و کسی که به گذشته تأسف نخورد و به آنچه دارد مغرور نگردد، او حقیقت زهد را دریافته و اول و آخر ماهیت آن را به دست آورده است.» البته زهد مطلوب امام علی(ع) دارای ارکانی است که با توجه به آن می‌توان زهد اسلامی را از زهد مسیحی و رهبانیت، صوفیگری و درویش مسلکی که جز جامعه گریزی و نادیده انگاشتن کار، تلاش، فعالیت و خدمات به همنوعان ثمره‌ای ندارد، باز شناخت. زهد اسلامی و مطلوب امام علی(ع) دارای ارکانی مانند اخلاص پیشگی، ترک جامعه گریزی و جمع میان دین و دنیا است.

صبر

یکی از اموری که در توفیق یافتن انسان دخالت زیادی دارد و شرط موفقیت در کارها بالاخص در کارهای بزرگ است، حوصله و صبر زیاد است. یکی از عوامل موفقیت امام صبر ایشان بود. بدون تردید کسانی می‌توانند کشتی در ورطه غرق و نابودی شدن جامعه را نجات دهند که مجهز به لنگر سنگین صبر و استقامت باشند. معنی صبر در آموزه امام علی(ع) استقامت در برابر مشکلات زندگی است و نیز در مواجهه با مردم دوست و دشمن راه صبر را بر می‌گزیند در مواجهه با دشمن اگر بر جنگ اصرار ورزند و حتی جنگ یک ضرورت اجتماعی و انسانی باشد، باز امام صبر می‌کند که آنان نبرد را شروع کنند. حضرت علی(ع) می‌فرماید: «صبر و استقامت برترین زیور ایمان و شریف‌ترین خوی‌های انسان است.»

از گفتار پیشوایان فهمیده می‌شود که صبر و استقامت سه گونه است: صبر در برابر ناگواری‌ها، صبر در راه اطاعت و صبر در برابر گناه، چنانکه این مطلب از پیامبر اکرم(ص) روایت شده و از حضرت علی(ع) نقل شده که فرمودند: «صبر در برابر گناه، بهتر و ارزشمندتر از صبر در راه اطاعت و صبر در گرفتاری است» همچنین از اقسم صبر و برتین صبر، صبر جمیل است، چنانکه حضرت یعقوب(ع) در برابر عمل بی‌رحمانه فرزندانش نسبت به فرزند دیگرش یوسف(ع) همانگونه که در آیه 83 سوره مبارکه یوسف آمده است، فرمود: «صبر زیبا و نیک می‌نمایم» و خداوند خطاب به پیامبر اکرم(ص) می‌فرماید: «پس صبر جمیل پیشه کن» از معصومین(ع) نقل شده که صبر جمیل صبری است که در آن شکایت به مرم نباشد.

ایثار 

ایثار از کلیدی‌ترین واژه‌ها در ادبیات مقاومت و سیره علوی است که به معنای «برگزیدن، دیگران را بر خویش مقدم داشتند» و مانند آن است و در اصطلاح عبارت است از بخشش به کسی که در مورد چیزی که خود فرد به آن نیاز دارد. ایثار از پرشکوه‌ترین مظاهر جمال و جلال انسانیت است و تنها انسان‌های بزرگ به این قله شامخ صعود می‌کنند. ایثار شامل گذشتن از جان، مال، مقام، شخصیت و مانند آن در راه خدا می‌شود اگرچه بیشتر در مقدم داشتن دیگران در امور مالی یا مقدم داشتن خواسته دیگران به‌کار برده می‌شد.

خودخواهی و خودپرستی ضد ایثار و گذشت و فداکاری است که انسان را از کارهای ارزشمند بسیاری مانند جهاد و مبارزه باز می‌دارد. خودخواهی یعنی اینکه انسان همه چیز را برای خودش بخواهد و خویشتن را بر دیگران مقدم کند. از این‌رو خودپرستی و خودخواهی سرچشمه گناهان بزرگی نظیر حب دنیا، حب مال و بخل و امثال آنها می‌شود که هرکدام مانع مهمی در نیل به سعادت ادبی است. 

امام علی(ع) می‌فرماید: «از اینکه آنچه را مردم در آن یکسان بهره دارند برای خود برگزینی، سخت پرهیز کن و اینکه خود را از آنچه برای هر بیننده آشکار گردیده به غفلت وا مداری و به خود اختصاص دهی که آن از تو گرفته و به دیگری داده خواهد شد.» قرآن کریم نیز همسوی با این موضوع با بیان شواهد و نمونه‌هایی ایثار و ایثارگران را ستوده است از جمله در آیه 8 سوره مبارکه انسان ایثار مالی خاندان پیامبر(ص) را چنین می‌ستاید: «و غذای خود را با اینکه به آن علاقه و نیاز دارند به مسکین و یتیم و اسیر می‌دهند» همچنین درباره ایثار جانی حضرت علی(ع) در آیه 207 سوره مبارکه بقره می‌فرماید: «بعضی از مردم با ایمان و فداکار همچون علی(ع) در لیله المبیت به هنگام خفتن در جایگاه پیغمبر جان خود را به‌خاطر خشنودی خدا می‌فروشد و خداوند نسبت به بندگان مهربان است.»

رضای خدا 

روح عبادت و بندگی، چیزی جز این نیست که انسان خود را ملک خدا بداند و در تمام اعمال اختیاری، از خواست و رضای مولای خویش تبعیت کند از این‌رو بندگی تابع محض بودن است؛ بنابراین عبادت در پاره‌ای اعمال که در اصطلاح، اعمال عبادی نامیده می‌شود، محصور نیست؛ بلکه هر عملی که به قصد بندگی و اطاعت از امر خدا و مورد رضای او و با نیت خالص باشد، عبادت است و بر حسب درجات قلبی شخص، مراتب و درجات مختلف دارد. امام علی(ع) در بخشی از نامه 27 نهج‌البلاغه ـ خطاب به محمد بن ابی بکر ـ می‌فرماید: هرگز خداوند را برای جلب رضای کسی از مخلوقش به خشم نیاور؛ زیرا خداوند جای همه کس را می‌گیرد و کسی نمی‌تواند جای او را بگیرد. علی(ع) با عشق، خدا را عبادت می‌کرد و عبادت او برای رفع تکلیف نبود؛ بلکه او عاشق حقیقی خدا بود.

این همه شگفتی، عشق، خلوص و معرفت در عبادت، از یقین آن حضرت سرچشمه گرفته بود و این همان حقیقت عبادت است. همسوی با این امر زندگی دنیوی را می‌‎توان به دو بخش ممدوح و مذموم تقسیم کرد. دنیای ممدوح همان است که انسان آن را وسیله جلب رضای خدا و فراهم آمدن توشه زندگی اخروی خود قرا دهد و دنیای مذموم دنیایی است که موجب غفلت انسان از خدا و وظایف الهی وی گردد و او را به عصیان وا دارد.

امام علی(ع) درباره این قسم در نامه 45 نهج‌البلاغه می‌فرمایند: «ای دنیا! از من در شو! اَفسارت را بر گردنت انداختم تو را رها کردم. من از چنگال تو رهایی یافته و از دام‌های تو رسته‌ام و از لغزشگاه‌هایت دوری گزیده‌ام. کجایند پشیمان‌هایی که با شوخی‌هایت آن‌ها را مغرور ساختی؟ کجایند ملت‌هایی که با زینت‌ها و زخارف خود آن‌ها را فریفتی؟ آنها اکنون گروگان گورستان‌ها و درون لحدها شده‌اند. ای دنیا! سوگند به خدا اگر تو شخصی دیدنی و دارای قالبی حسی بودی، «حدود» خدا را به خاطر آن که بندگانی را از راه آرزوها فریب داده‌ای، بر تو جاری می‌ساختم و کیفر پروردگار را در مورد ملت‌هایی که آنها را به هلاکت افکندی و قدرتمندانی که آنها را تسلیم مرگ و نابوی نمودی و هدف انواع بلاها قرار دادی، درباره‌ات اجرا می‌کردم. هیهات! کسی که در لغزشگاه‌های تو قدم گذارد سقوط می‌کند. کسی که امواج بلاهای تو سوار گردد، غرق می‌گردد. اما کسی که از دام‌های تو خود را بر کنار دارد پیروز می‌گردد. کسی که از دست تو سالم رسته، هیچ ناراحت نیست که معیشت او به تنگی گراییده؛ چراکه دنیا در نظر او همچون روزی است که زمان زوال و پایان گرفتنش فرا رسیده. از من دور شو! سوگند به خدا! من رام تو نخواهم شد تا مرا خوار سازی! و زمام اختیارم را به دست تو نخواهم سپرد که به هر کجا خواهی ببری! به خدا سوگند، سوگندی که تنها مشیت خدا را از آن استثنا می‌کنم، آن‌چنان نفس خویش را به ریاضت وا دارم که به یک قرص نان، هرگاه به آن دست یابم کاملاً متمایل شود و به نمک به‌جای خورش قناعت نماید و آن قر از چشم‌هایم اشک بریزم که همچون چشمه‌ای خشکیده، دیگر اشکم جاری نگردد. آیا همانند بعضی از افراد که بسان گوسفندان در بیایان شکم خود را پر می‌کنند و می‌خوابند و یا همچون دسته دیگری از آنها در آغل‌ها از علف سیر می‌شوند و ساتراحت می‌کنند، علی هم باید همانند آنان بخورد  و به استراحت بپردازد؟ در این صورت چشمش روشن باد که پس از سال‌ها عمر به چهار پایان رها شده و گوسفندانی که در بیایان می‌چرند، اقتدا کرده است.» 

فرهنگ مقاومت به شکل پررنگی در سیره امام علی(ع) و نهج‌البلاغه، انعکاس یافته است. از زاویه ادبیات مقاومت؛ ادبیات پایداری، ادبیاتی است که مخاطبان خود را به پایداری و مقاومت می‌خواند؛ خواه این پایداری در جبهه نبرد باشد خواه در نزاع با نفس و همچنین لازمه مقاومت بیرونی، مقاومت دورنی یا مبارزه با خواهش‌های نفسانی است که این امر به صورت نفی رذایل اخلاقی و پذیرش فضایل اخلاقی در سیره امام علی(ع) و در کتاب مقدس نهج‌البلاغه نمود روشنی دارد.

نقش حضرت در تنویر و روشنگری افکار و بیداری احساسات خفته مردم، برای تقویت روحیه جهاد و مقاومت اثرگذار و مهم است. از دیدگاه امام علی(ع) مقاومت امری فطری، شرعی و مقدس است و در تمام عرصه‌های زندگی بشر به‌گونه‌ای هدفدار و مستمر باید وجود داشته باشد. از آنجایی که امیرمؤمنان علی(ع) در خطبه‌ها و نامه‌های خود به وفور از مقاومت در جبهه نفس و در جبهه جنگ سخن گفته است و همچنین آزادی‌خواهی و پایداری در برابر ظلم مورد تأکید فراوان قرار گرفته است، کتاب نهج‌البلاغه را نمونه بارز از ادبیات مقاومت می‌توان دانست که تمام فضایل انسانی در آن نمود روشنی دارد و شهدا و مخلصان نیز با تأسی از این فرهنگ حماسه‌ها آفریدند و راه کمال و معنویت را به بهترین وجه طی طریق کردند. 

انتهای پیام
مطالب مرتبط
captcha