امام علی(ع) تنها فردی است كه از ميان همه گذشتگان كه سخنی از آنها بهجا مانده، به آخرين مرحله فصاحت و بلاغت رسيده و گفتار او اقيانوس بيكرانهای است كه سخن هيچ مبلغی به پای آن نخواهد رسيد.
سخنانی که در قالب خطبهها، نامهها و حکمتها گردآوری شده و مفسران دینی تفسیرهایی در رابطه با آنها داشتهاند که هر کدام از یک دید و سلیقه به این موضوعات پرداختهاند، بر این منوال ما در ایکنا بر آن شدیم که ابتدا تفسیری از خطبهها و حکمتهای امیرالمؤمنین(ع) در نهجالبلاغه در اختیار مخاطبان قرار دهیم که برای رسیدن به این هدف از منابع مختلفی مانند شرح نهج البلاغه خويى، جلد 10 و اصول کافى، جلد 1 استفاده میشود که در ادامه با موضوع «دل نبستن به دنیا» آن را میخوانید.
خطبه 173 نهجالبلاغه از خطبههاى امام علی(ع) است كه در آن درباره رسول خدا(ص) و كسى كه سزاوار خلافت است و همچنين از پستى دنيا سخن مىگويد. اين خطبه با بيان اوصاف پيامبر(ص) به صورت فشرده آغاز مىشود و در بخش دوم، امام(ع) به شرح ويژگىهاى كسى كه شايسته خلافت پيامبر اكرم(ص) است، مىپردازد و در عباراتى كوتاه حق مطلب را ادا مىكند.
در بخش سوم از تقواى الهى سخن مىگويد و به ياران خود توصيه مىفرمايد كه در كارها از شتاب و عجله بىمورد بپرهيزند و بدون تحقيق اقدامى نكنند و سرانجام در بخش چهارم در مذمت دنيا و دنياپرستى و شيفتگى در مقابل زرق و برق آن سخن مىگويد.
امام علی(ع) در بخشی از این خطبه میفرماید: «هَوان الدنيا: أَلَا وَ إِنَّ هَذِهِ الدُّنْيَا الَّتِي أَصْبَحْتُمْ تَتَمَنَّوْنَهَا وَ تَرْغَبُونَ فِيهَا وَ أَصْبَحَتْ تُغْضِبُكُمْ وَ تُرْضِيكُمْ، لَيْسَتْ بِدَارِكُمْ وَ لَا مَنْزِلِكُمُ الَّذِي خُلِقْتُمْ لَهُ وَ لَا الَّذِي دُعِيتُمْ إِلَيْهِ. أَلَا وَ إِنَّهَا لَيْسَتْ بِبَاقِيَةٍ لَكُمْ وَ لَا تَبْقَوْنَ عَلَيْهَا وَ هِيَ وَ إِنْ غَرَّتْكُمْ مِنْهَا فَقَدْ حَذَّرَتْكُمْ شَرَّهَا، فَدَعُوا غُرُورَهَا لِتَحْذِيرِهَا وَ أَطْمَاعَهَا لِتَخْوِيفِهَا، وَ سَابِقُوا فِيهَا إِلَى الدَّارِ الَّتِي دُعِيتُمْ إِلَيْهَا وَ انْصَرِفُوا بِقُلُوبِكُمْ عَنْهَا، وَ لَا يَخِنَّنَّ أَحَدُكُمْ خَنِينَ الْأَمَةِ عَلَى مَا زُوِيَ عَنْهُ مِنْهَا، وَ اسْتَتِمُّوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ بِالصَّبْرِ عَلَى طَاعَةِ اللَّهِ وَ الْمُحَافَظَةِ عَلَى مَا اسْتَحْفَظَكُمْ مِنْ كِتَابِهِ. أَلَا وَ إِنَّهُ لَا يَضُرُّكُمْ تَضْيِيعُ شَيْءٍ مِنْ دُنْيَاكُمْ بَعْدَ حِفْظِكُمْ قَائِمَةَ دِينِكُمْ. أَلَا وَ إِنَّهُ لَا يَنْفَعُكُمْ بَعْدَ تَضْيِيعِ دِينِكُمْ شَيْءٌ حَافَظْتُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَمْرِ دُنْيَاكُمْ. أَخَذَ اللَّهُ بِقُلُوبِنَا وَ قُلُوبِكُمْ إِلَى الْحَقِّ وَ أَلْهَمَنَا وَ إِيَّاكُمُ الصَّبْر. بدانيد كه اين دنيايى كه همواره در آرزوى آن هستيد و بدان رغبت میورزيد و سبب خشم و خشنودى شماست نه خانه شماست و نه منزلى است كه براى آن آفريده شدهايد، يا شما را بدان دعوت كرده باشند. بدانيد كه دنيايتان را بقايى نيست و در آن جاويدان نخواهيد زيست. اگر از سويى بفريبدتان از ديگر سو از شر خود برحذرتان مىدارد. پس در برابر برحذر داشتنش، فريبندگيش را واگذاريد و در برابر ترساندنش، از طمع بستن به آن باز ايستيد. تا در دنيا هستيد، به سوى سرايى كه شما را بدان فراخواندهاند، بر يكديگر سبقت گيريد و دل از دنيا بركنيد. وقتى كه دنيا چيزى را از شما مىستاند چون كنيزان مويه مكنيد. به شكيبايى بر طاعت خداوند، و به نگهدارى از كتابش، كه شما را به پاسدارى از آن فرمان داده بود، بخواهيد تا نعمت را بر شما تمام كند. بدانيد كه تباه شدن نعمت دنيا شما را زيان نرساند، هرگاه، اساس دين خويش استوار داريد و اگر دين را ضايع گذاريد، آنچه از نعمت دنيا فرا چنگ آوردهايد سودتان نكند. خداوند دلهاى ما و شما را به حق رهنمون گرداند و شكيبايى را به دلهاى ما و شما اندازد.»
امام علی(ع) در اين بخش از خطبه به ناپايدارى دنيا و بىقرارى آن اشاره مىکند و به همگان هشدار مىدهد که فريب زرق و برق آن را نخورند؛ چراکه آتش افروزان جنگهاى جمل و مانند آن همگى به جهت نيل به دنيا و زخارف آن گرفتار اين انحرافات شدند. امام(ع) ديگران را بر حذر مىدارد که راه آنان را نپويند و آن چه را که آنها مىجويند نجويند و در طريق حق گام بردارند؛ هر چند به شهادت منتهى شود؛ مىفرمايد: «آگاه باشيد! اين دنيايى که شما پيوسته آن را آرزو مىکنيد و به آن عشق مىورزيد، و آن نيز گاه شما را خشمگين و گاه خشنود مىسازد، خانه و منزلگاه اصلى شما نيست که براى آن آفريده شده و به سوى آن دعوت گرديدهايد».
اين تعبير اشاره به همان چيزى است که بارها در نهجالبلاغه بيان شده و قرآن نيز در بعضى از آيات به آن اشاره مىکند که دنيا سراى جاويدان و جايگاه اصلى ما نيست، بلکه منزلگاهى است موقت که در سفر خود به سوى آخرت در آن مسکن گزيدهايم تا زاد و توشه برگيريم و به سلامت از اين راه پر خوف و خطر بگذريم و به دار آخرت که به فرموده قرآن «حيات حقيقتى در آن است»، نايل شويم.
سپس براى تأکيد بيشتر مىافزايد: «آگاه باشيد! نه دنيا براى شما باقى مىماند و نه سلطه شما بر آن باقى خواهد ماند هر دو رو به زوال و پايانپذير است» و در ادامه اين سخن در پاسخ کسانى که دنيا را همواره فريبنده معرفى مىکنند، مىافزايد: «اين دنيا گرچه از جهتى شما را فريب داده، ولى از جهتى ديگر شما را از بدىهايش بر حذر داشته است؛ پس به دليل هشدارهايش از فريبندگىهايش چشم بپوشيد و مظاهر هوسانگيزش را به جهت جنبههاى هشداردهندهاش رها سازيد».
درست است که بسيارى از زرق و برقهاى دنيا فريبنده و غافلکننده است؛ ولى در کنار آن صحنههايى به ما نشان مىدهد که هر غافلى را از خواب غفلت بيدار مىکند. درست در همان لحظهاى که شخصى بر اريکه قدرت مىنشيند ديگرى از تخت سقوط مىکند؛ در همان زمانى که شخصى وارث آلاف و الوف مىشود، جنازه صاحب اصلى آن اموال بر دوش انسانها روانه گورستان مىگردد؛ در همان زمان که نوزادى متولد مىشود و پدر و مادر خندان مىشوند، در گوشه ديگرى جمعى را مىبينيم که براى از دست دادن عزيزان، ناله و شيون سر دادهاند!! چرا ما تنها بخش اول را مىبينيم و از بخش دوم غافليم؟! اين نکته مهمى است که امام علی(ع) با عبارات پرمعناى ياد شده، همگان را به آن توجه مىدهد و در کلمات قصار و عبارات ديگر نهجالبلاغه نيز بر آن تأکيد شده است.
در ادامه اين سخن و در نتيجهگيرى مىفرمايد: «(بنابراين) و در اين جهان به سوى سرايى که به آن دعوت شدهايد سبقت جوييد و با جان و دل از دنياپرستى روى بگردانيد» و باز هم ادامه مىدهد: «نبايد هيچ يک از شما به سبب از دست دادن چيزى از دنيا همچون کنيزکان گريه سر دهد؛ بلکه با صبر و استقامت بر طاعت خدا و حفظ آن چه را از کتابش بر عهده شما گذاشته نعمتهاى او را نسبت به خويش کامل سازيد».(1)
امام علی(ع) افراد ضعيف و ناتوانى را که به علت از دست دادن کمى از نعمتهاى دنيا قيافه عزاداران به خود مىگيرند و همچون کسانى که عزيزترين عزيزانشان را از دست دادهاند گريه سر مى هند به کنيزان کم قدر و مايهاى تشبيه مىکند که به جهت کوچکترين ناملايمات، بلند بلند گريه مىکنند و گاه از شدت بىتابى صداى گريه آنها در بينىشان مىپيچد. آرى، اين کار بردگان ضعيف است؛ بردگان دنيا و اسيران زرق و برق در حالى که اگر درست بينديشند مىفهمند که آن چه از دست رفته هر قدر مهم باشد چيز با ارزشى نيست؛ زيرا اگر امروز آن را از دست ندهد فردا به هنگام مرگ با همه خداحافظى مىکند و همه را از دست مىدهد!
به علاوه بسيارى از نعمتها از دست مىرود و بعد از مدتى به لطف خدا به دست مىآيد؛ بنابر اين بىتابى و آه و ناله و گريه بیمورد است و از جمله آخر استفاده مىشود که يکى از عوامل بقا و دوام نعمتهاى خداوند، اطاعت فرمان او و احترام به قرآن و عمل به دستورات آن است.
در پايان اين خطبه به نکته مهم ديگرى اشاره مىشود. هنگامى که حفظ دنياى پر زرق و برق با حفظ دين در تضاد واقع شود، به گونهاى که حفظ هر يک، سبب تضييع ديگرى گردد، امام علی(ع) مىفرمايد: اگر دين و ايمانتان را حفظ کنيد بقيه مهم نيست «آگاه باشيد! اگر اساس دين و ايمان خود را حفظ کنيد، از بين رفتن چيزى از دنيايتان به شما زيان نمىرساند و بدانيد با تباه ساختن دين خود، آن چه را از دنيا براى خويش نگه داشتهايد، سودى به حالتان نخواهد داشت» اشاره به اين که غناى حقيقى در حفظ سرمايه دين و ايمان است که در زندگى جاويدان انسان همه جا راهگشاى اوست، نه مواهب مادى زودگذر فانى، که اينها سرمايههايى هستند، خيالى و پندارى و گاه همچون حبابهاى روى آب به سرعت محو مىشوند.
در حديثى که مرحوم کلينى نقل کرده مىخوانيم: يکى از ياران آن حضرت هر سال به حج مىآمد و با امام علی(ع) ملاقات مىکرد؛ ولى مدتى گذشت و به حج نيامد. در اين هنگام يکى از ياران سرشناس آن حضرت خدمتش شرفياب شد. حضرت احوال آن دوست را از او پرسيد. آن شخص در پاسخ حضرت کوتاه آمد؛ يعنى نمىخواست وضع نامناسب مالى او را بازگو کند. امام(ع) فرمود: بگو ببينم دين و ايمانش چگونه است؟ عرض کرد: «او به آن گونه است که شما دوست مىداريد». امام (عليه السلام) فرمود: «به خدا سوگند! او غنى و بىنياز است». سپس با اين دعا کلام خود را پايان داده، عرضه مىدارد: «خداوند، دلهاى ما و شما را به سوى حق متوجه سازد و صبر و استقامت را به ما و شما مرحمت کند». (2)
بارها گفتهايم که هرگاه امکانات مادى در مسير اهداف سازنده معنوى به کار گرفته شود نه تنها مذموم و نکوهيده نيست بلکه از بهترين وسايل پيشرفت و تکامل انسان است. بدبختى از آنجا شروع مىشود که اين امکانات به هدف اصلى تبديل شود و براى نيل به آن، انسان همه چيز را قربانى کند و از آنجا که در عصر و زمان آن حضرت و امامان بعد از ايشان بر اثر فتوحات مال و ثروت فراوانى به کشور اسلامى مخصوصاً مرکز حکومت، سرازير شد و بسيارى از مردم را به خود مشغول داشت اين پيشوايان بزرگ، پيوسته در مذمت دنيا سخن مىگفتند و به مردم هشدار مىدادند.
منابع: