امام علی(ع) تنها فردی است كه از ميان همه گذشتگانی كه سخنی از آنها بهجا مانده، به آخرين مرحله فصاحت و بلاغت رسيده و گفتار او اقيانوس بيكرانهای است كه سخن هيچ مبلغی به پای آن نخواهد رسيد.
سخنانی که در قالب خطبهها، نامهها و حکمتها گردآوری شده و مفسران دینی تفسیرهایی در رابطه با آنها داشتهاند که هرکدام از یک دید و سلیقه به این موضوعات پرداختهاند، بر این منوال ما در ایکنا بر این شدیم که ابتدا تفسیری از خطبههای امیرالمؤمنین(ع) در نهجالبلاغه در اختیار مخاطبان قرار دهیم که برای رسیدن به این هدف از منابع مختلفی مانند شرح ابن ابی حدید – جلد۹، تاریج طبری – جلد ۳، الغدیر – جلد ۶ و میزان الحکمه – جلد ۶ استفاده میشود که در ادامه با موضوع «دل نبستن به دنیا و آمادگی برای مرگ» آن را میخوانید.
امام علی(ع) در خطبه 204 نهجالبلاغه میفرماید: «و من كلام له (علیه السلام) كان كثيرا ما ينادي به أصحابه: تَجَهَّزُوا رَحِمَكُمُ اللَّهُ، فَقَدْ نُودِيَ فِيكُمْ بِالرَّحِيلِ، وَ أَقِلُّوا الْعُرْجَةَ [الْعَرْجَةَ] عَلَى الدُّنْيَا، وَ انْقَلِبُوا بِصَالِحِ مَا بِحَضْرَتِكُمْ مِنَ الزَّادِ، فَإِنَّ أَمَامَكُمْ عَقَبَةً كَئُوداً وَ مَنَازِلَ مَخُوفَةً مَهُولَةً لَا بُدَّ مِنَ الْوُرُودِ عَلَيْهَا وَ الْوُقُوفِ عِنْدَهَا. وَ اعْلَمُوا أَنَّ مَلَاحِظَ الْمَنِيَّةِ نَحْوَكُمْ [دَائِبَةٌ] دَانِيَةٌ وَ كَأَنَّكُمْ بِمَخَالِبِهَا وَ قَدْ نَشِبَتْ فِيكُمْ، وَ قَدْ دَهَمَتْكُمْ فِيهَا مُفْظِعَاتُ الْأُمُورِ وَ [مُضْلِعَاتُ] مُعْضِلَاتُ الْمَحْذُورِ؛ فَقَطِّعُوا عَلَائِقَ الدُّنْيَا وَ اسْتَظْهِرُوا بِزَادِ التَّقْوَى. سخنى از آن حضرت(ع) همواره در ميان اصحاب خود چنين ندا مىداد: مهيا شويد - خدايتان رحمت كناد- كه در ميان شما بانگ رحيل در دادهاند. درنگ خويش در دنيا كمتر سازيد و همراه توشههاى نيكويى كه با خود برداشتهايد، بازگرديد، زيرا روياروى شما گردنهاى است كه از آن بهسختى توان گذشت. منزلهايى است وحشتناک و هولانگيز، كه به ناچار بر آنها داخل خواهيد شد و در آنجا درنگ خواهيد كرد. بدانيد، كه مرگ از نزديک به گوشه چشم در شما مىنگرد و چنانكه پندارى، در چنگالهاى آن گرفتار آمدهايد، ناخن در تنتان فرو برده است. كارهاى بس دشوار و رنجهاى كمرشكن آن شما را در برگرفته. پس پيوند خود با دنيا ببريد و به توشه تقوا پشت خود قوى سازيد.»
اين خطبه در واقع هشدارى است به همه انسانها كه زندگى دنيا كوتاه است و منازل وحشتناكى از قبر، برزخ و قيامت در پيش رو است كه بايد آماده آن شوند. هشدارى است به قطع وابستگیهاى بىحد و حساب به دنيا و اينكه عمر دنيا كوتاه است و پايان عمر نزديک؛ هشدارى است براى فراهم كردن زاد و توشه تقوا جهت سفر طولانى و خطرناكى كه در پيش است.
اين خطبه هشدار اکيدى است به دنياپرستان که موقعيت خود را در دنيا فراموش نکنند و روزهايى را که در پيش دارند به خاطر بياورند و آماده آن شوند. نخست مىفرمايد: «خداوند شما را رحمت کند، آماده کوچ (از اين جهان) شويد، چرا که نداى رحيل در ميان شما داده شده است و علاقه و تکيه خود را بر دنيا کم کنيد» امام(ع) در اين سخن، جامعه بشرى را به کاروانى تشبيه کرده که مقصد مهمى در پيش دارد و او به عنوان رهبر کاروان به همه کاروانيان فرياد مى زند که برخيزيد و آماده حرکت شويد.
در بعضى از روايات به جاى مجهز شدن براى سفر آخرت، تعبير به «استعداد للموت» آمده است. شخصى از اميرالمؤمنان(ع) پرسيد: «مَا الاسْتِعْدادُ لِلْمَوْتِ؟ آماده شدن براى مرگ و سفر آخرت چگونه است؟ فرمود: أداءُ الْفَرائِضِ وَ اجْتِنابُ الْمَحارِمِ وَ الاشْتِمالُ عَلَى الْمَکارِمِ ثُمَّ لايُبالي أوَقَعَ عَلَى الْمَوْتِ أَمْ وَقَعَ الْمَوْتُ عَلَيْهِ; انجام واجبات و پرهيز از محرمات و دارا بودن فضايل اخلاقى است. سپس تفاوتى نمى کند او به سراغ مرگ برود (مانند استقبال از شهادت در ميدان جهاد) و يا مرگ به سراغ او آيد».(1) در اينکه ندا دهنده چه کسى و يا چه چيزى است، احتمالات متعددى داده شده نخست اينکه فرشته اى از فرشتگان خدا باشد (خداوند فرشته اى دارد که هر روز ندا مىدهد براى مردن بزاييد و براى ويرانى بسازيد) يا اينکه ندا دهنده حوادث و آفاتى است که همچون طوفان همه روزه صحنه زندگى انسانها را در مى نوردد و يا اشاره به آثار پيرى است که به صورت پژمرده شدن چهره، سفيدشدن موها و خميدگى قامت ظاهر مى شود و به زبان حال نداى رحيل را سر مى دهد.
سپس امام(ع) به ذکر دليلى براى لزوم تحصيل زاد و توشه جهت سفر آخرت، پرداخته مىفرمايد: «زيرا گردنه سخت و منزلگاههاى مخوف و هولناکى در پيش داريد که بايد در آنها وارد شويد و نزد هر يک توقّف کنيد (و پاسخگوى اعمال خود باشيد)» اين گردنه سخت و منزلگاههاى خوفناک، اشاره به مرگ و منزلگاههاى آخرت است، زيرا در روايتى امام صادق(ع) مىفرمايد: «در قيامت پنجاه موقف است و هر موقفى به اندازه هزار سال از سالهاى دنيا به طول مى انجامد؛ شبيه همين معنا به صورت مشروح ترى از اميرمؤمنان على(ع) نقل شده است و احتمالا در هر موقفى از اين مواقف يکى از اعمال واجبه مانند نماز و روزه و امر به معروف و نهى از منکر و يا گناهان کبيره مورد سؤال قرار مى گيرد که صاحبان آنها بايد در شرايط سخت و هول انگيزى پاسخگو باشند. اگر از آنها به سلامت بگذرند راهى کانون رحمت خدا، بهشت برين مىشوند وگرنه گرفتار خواهند شد.(2)
به تعبير ديگر، همانگونه که مرحوم شيخ مفيد فرموده است: منظور از اين عقبات (گردنهها) اعمال واجب است که هر کدام تشبيه به گردنهاى شده است و همان گونه که عبور از گردنه ها سخت و طاقت فرساست، جواب گويى از اين اعمال نيز دشوار است.
قرآن مجيد در سوره «بلد» مى فرمايد: «(فَلاَ اقْتَحَمَ الْعَقَبَةَ * وَمَا أَدْرَاکَ مَا الْعَقَبَةُ * فَکُّ رَقَبَة * أَوْ إِطْعَامٌ فِى يَوْم ذِى مَسْغَبَة * يَتِيماً ذَا مَقْرَبَة * أَوْ مِسْکِيناً ذَا مَتْرَبَة); ولى او از آن گردنه مهم نگذشت و تو چه مى دانى آن گردنه چيست؟ آزاد کردن برده اى است، يا غذا دادن در روز گرسنگى به يتيمى از خويشاوندان يا مستمندى خاک نشين». البته دنيا و آخرت از اين نظر تفاوتى نمى کند که منظور از عقبات چه باشد؟ به ويژه که درباره عرصه قيامت آمده است: «(وَيَسْأَلُونَکَ عَنِ الْجِبَالِ فَقُلْ يَنسِفُهَا رَبِّى نَسْفاً * فَيَذَرُهَا قَاعاً صَفْصَفاً * لاَّ تَرَى فِيهَا عِوَجاً وَلاَ أَمْتاً); از تو درباره کوهها سؤال مى کنند بگو پروردگارم آنها را (در قيامت متلاشى کرده) بر باد مى دهد. سپس زمين را صاف و هموار مى سازد،به گونه اى که در آن هيچ پستى وبلندى نمى بينى». بنابراين، اعتراض مرحوم علامه مجلسى بر شيخ مفيد که نبايد الفاظ را از معانى اصلى به معانى مجازى برد، به نظر وارد نمىرسد، زيرا اين ايراد هنگامى وارد است که قرائنى در کار نباشد و با وجود قرينه مشکلى ندارد.(3)
سپس امام(ع) به شرح بيشترى در اين زمينه پرداخته و به همگان هشدار مىدهد که: «بدانيد فاصله نگاههاى مرگ به شما کوتاه و نزديک است. گويى در چنگال مرگ گرفتاريد، در حالى که پنجههايش را در جان شما فرو برده، و حوادث هولناک و مشکلات شديد شما را غافلگير ساخته است» اين سخن، اشاره به اين است که ميان انسان و مرگ در هيچ سن و سالى فاصله اى وجود ندارد. هر لحظه ممکن است حادثه ناگهانى روى دهد و هر زمان ممکن است بيمارى خطرناکى به سراغ انسان بيايد و يا دشمنى او را به طور ناگهانى از پاى درآورد. گلوگير شدن يک لقمه ممکن است به زندگى انسان پايان دهد و گرفتگى رگهاى قلب يا مغز با چند لخته بسيار کوچک خون، وى را در کام مرگ فرو برد و يا با ضربهاى ناگهانى، نخاع انسان قطع شود و براى هميشه زمين گير شود.
حضرت در پايان، در يک نتيجهگيرى روشن و گويا مىفرمايد: «حال که چنين است وابستگيهاى دنيا را به خود قطع کنيد (از دنياپرستان فاصله بگيريد) و بر توشه تقوا تکيه کنيد» منظور از قطع علائق دنيا وابستگى شديد به مال و مقام و همسر و فرزند است; آن گونه وابستگى که انسان را از خدا غافل مىکند و ارتکاب گناه را براى رسيدن به دنيا آسان مىسازد و زرق و برقها را در نظر جلوه مىدهد.(4)
منابع
1. شرح ابن ابی حدید – جلد۹
2. تاریج طبری – جلد ۳
3. الغدیر – جلد ۶
4. میزان الحکمه – جلد ۶