کد خبر: 4283084
تاریخ انتشار : ۲۸ ارديبهشت ۱۴۰۴ - ۱۲:۱۶
گفتار‌هایی از نهج‌البلاغه/ ۲۱

بیان صفات پرهیزکاران در خطبه ۱۹۳ نهج‌البلاغه

امام علی (ع) در قسمتی از خطبه ۱۹۳ نهج‌البلاغه به بیان فضایل و صفات برجسته پرهیزکاران پرداخته است و سخن را با ذکر سه صفت برجسته آغاز مى‌کند و مى‌فرماید: «پرهيزکاران در اين دنيا صاحب فضايلى هستند که گفتارشان راست، لباسشان ميانه‌روى و راه رفتنشان تواضع و فروتنى است.»

نهج‌البلاغهامام علی(ع) تنها فردی است كه از ميان همه گذشتگانی كه سخنی از آنها به‌جا مانده، به آخرين مرحله فصاحت و بلاغت رسيده و گفتار او اقيانوس بيكرانه‌ای است كه سخن هيچ مبلغی به پای آن نخواهد رسيد.

سخنانی که در قالب خطبه‌ها، نامه‌ها و حکمت‌ها گردآوری شده و مفسران دینی تفسیرهایی در رابطه با آن‌ها داشته‌اند که هرکدام از یک دید و سلیقه به این موضوعات پرداخته‌اند، بر این منوال ما در ایکنا بر این شدیم که ابتدا تفسیری از خطبه‌های امیرالمؤمنین(ع) در نهج‌البلاغه در اختیار مخاطبان قرار دهیم که برای رسیدن به این هدف از منابع مختلفی مانند تحف العقول، بخش سخنان امام باقر(ع)، الکافى، جلد 2، ميزان الحکمة، جلد 4، بحارالانوار، جلد 69 استفاده می‌شود که در ادامه با موضوع «صفات پرهیزکاران» آن را می‌خوانید.

امام علی(ع) در بخشی از خطبه 193 نهج‌البلاغه می‌فرماید: «فَالْمُتَّقُونَ فِيهَا هُمْ أَهْلُ الْفَضَائِلِ؛ مَنْطِقُهُمُ الصَّوَابُ وَ مَلْبَسُهُمُ الِاقْتِصَادُ وَ مَشْيُهُمُ التَّوَاضُعُ؛ غَضُّوا أَبْصَارَهُمْ عَمَّا حَرَّمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ، وَ وَقَفُوا أَسْمَاعَهُمْ عَلَى الْعِلْمِ النَّافِعِ لَهُمْ؛ نُزِّلَتْ أَنْفُسُهُمْ مِنْهُمْ فِي الْبَلَاءِ، كَالَّتِي نُزِّلَتْ فِي الرَّخَاءِ؛ وَ لَوْ لَا الْأَجَلُ الَّذِي كَتَبَ اللَّهُ [لَهُمْ‏] عَلَيْهِمْ لَمْ تَسْتَقِرَّ أَرْوَاحُهُمْ فِي أَجْسَادِهِمْ طَرْفَةَ عَيْنٍ شَوْقاً إِلَى الثَّوَابِ وَ خَوْفاً مِنَ الْعِقَابِ؛ عَظُمَ الْخَالِقُ فِي أَنْفُسِهِمْ فَصَغُرَ مَا دُونَهُ فِي أَعْيُنِهِمْ؛ فَهُمْ وَ الْجَنَّةُ كَمَنْ قَدْ رَآهَا، فَهُمْ فِيهَا مُنَعَّمُونَ، وَ هُمْ وَ النَّارُ كَمَنْ قَدْ رَآهَا، فَهُمْ فِيهَا مُعَذَّبُونَ؛ قُلُوبُهُمْ مَحْزُونَةٌ وَ شُرُورُهُمْ مَأْمُونَةٌ وَ أَجْسَادُهُمْ نَحِيفَةٌ وَ حَاجَاتُهُمْ‏ خَفِيفَةٌ وَ أَنْفُسُهُمْ عَفِيفَةٌ؛ صَبَرُوا أَيَّاماً قَصِيرَةً، أَعْقَبَتْهُمْ رَاحَةً طَوِيلَةً، تِجَارَةٌ مُرْبِحَةٌ يَسَّرَهَا لَهُمْ رَبُّهُمْ؛ أَرَادَتْهُمُ الدُّنْيَا فَلَمْ يُرِيدُوهَا، وَ أَسَرَتْهُمْ فَفَدَوْا أَنْفُسَهُمْ مِنْهَا. پس پرهيزگاران را در اين جهان فضيلت‌هاست. گفتارشان به صواب مقرون است و راه و رسمشان بر اعتدال و رفتارشان با فروتنى آميخته. از هر چه خداوند بر آنها حرام كرده است، چشم مى‌پوشند و گوش بر دانستن چيزى نهاده‌اند كه آنان را سودى رساند. آنچنان به بلا خو گرفته‌اند كه گويى در آسودگى هستند. اگر مدت عمرى نبود كه خداوند برايشان مقرر داشته، به سبب شوقى كه به پاداش نيک و بيمى كه از عذاب روز بازپسين دارند، چشم بر هم زدنى جان‌هايشان در بدن‌هايشان قرار نمى‌گرفت. تنها آفريدگار در نظرشان بزرگ است و جز او هر چه هست در ديدگانشان خُرد مى‌نمايد. با بهشت چنان‌اند كه گويى مى‌بينندش و غرق نعمت‌هايش هستند. و با دوزخ چنانند كه گويى مى‌بينندش و به عذاب آن گرفتارند. دل‌هايشان اندوهگين است و مردمان از آسيبشان در امان‌اند. بدن‌هاشان لاغر است و نيازهاشان اندک است و نفس‌هايشان به زيور عفت آراسته است. روزى چند در بلا پاى مى‌فشرند و از پى آن آسايشى ابدى دارند. اين معاملت، كه پروردگارشان نيز برايشان آسانش ساخته است، سود بسيار دهد. دنيا در طلب آن‌هاست و آنها از دنيا گريزان‌اند. به اسارتشان مى‌گيرد ولى جان‌هاى خويش به فديه دهند تا از اسارت برهند.»

امام علی(ع) در این بخش از خبطه 193 نهج‌البلاغه به بيان فضايل و صفات برجسته پرهيزکاران پرداخته و سخن را با ذکر سه صفت برجسته آغاز مى‌کند و مى‌فرماید: «پرهيزکاران در اين دنيا صاحب فضايلى هستند: گفتارشان راست، لباسشان ميانه روى و راه رفتنشان تواضع و فروتنى است». جمله «مَنْطِقُهُمُ الصَّوَابُ» اشاره به نخستين گام در خودسازى و تربيت انسان‌ها یعنی اصلاح زبان است، زبانى که بيشترين گناهان کبيره با آن انجام مى‌شود و بهترين عبادات به وسيله آن صورت مى‌گيرد و اگر اصلاح شود، همه وجود انسان رو به صلاح مى‌رود و اگر فاسد شود، همه رو به ويرانى مى‌گذارند. بنابراین اصلاح اعمال و غفران ذنوب به دنبال تقوا و قول سديد، قرينه خوبى بر رابطه اينها با يکديگر است. (1)

تعبير به «ملبس» در جمله «وَ مَلْبَسُهُمُ الاِقْتِصَادُ» که به‌عنوان دومين فضيلت مهم پرهيزکاران ذکر شده است اگر در معناى حقيقى به کار رود، اشاره به همان لباس ظاهرى است که بايد نه اسراف و تبذير در آن باشد و نه سخت‌گيرى و خساست، همان‌گونه که بسيارى از شارحان نهج‌البلاغه فهميده‌اند. اما اگر به قرينه آياتى که لباس را در معناى کنايى وسيع به کار برده‌اند، معناى لباس را منحصر در پوشش ظاهرى ندانيم، مفهوم گسترده‌اى پيدا مى‌کند که همه زندگى انسان را شامل مى‌شود؛ يعنى اعتدال و ميانه روى تمام زندگى آنان را در برگرفته و همچون لباسى است بر قامت آنان، همان گونه که در جمله سوم تعبير به «مَشْيُهُمُ التَّوَاضُعُ» تنها اشاره به راه رفتن ظاهرى نيست، زيرا راه رفتن متواضعانه هر چند کار خوبى است اما در رديف نخستين صفات برجسته پرهيزکاران قرار نمى گيرد; ولى هرگاه اشاره به معناى وسيع مشى باشد مفهومش اين است که همه رفتارهاى آنها آميخته با تواضع است.

در واقع امام علی(ع) به سه اصل اساسى در آغاز اين خطبه اشاره فرموده است: درستکارى، ميانه‌روى و تواضع که بر سراسر زندگى پرهيزکاران حاکم است. در روايات اسلامى نيز راجع‌به اين سه اصل، تأکيدهاى فراوانى ديده مى‌شود. در حديثى از امام باقر(ع) مى‌خوانيم : «إنَّ هذَا اللِّسانَ مِفْتاحُ کُلّ خَيْر وَ شَرٍّ فَيَنْبَغى لِلْمُؤْمِنِ اَنْ يَخْتِمَ عَلى لِسانِهِ کَما يَخْتِمُ عَلى ذَهَبِهِ وَ فِضَتِهِ؛ اين زبان کليد هر خير و شرى است، پس سزاوار است که مؤمن مهر بر زبانش زند همان گونه بر طلا و نقره‌اش مهر مى‌زند (و در صندوق محفوظى نگاه مى دارد)» در حديث ديگرى از اميرالمؤمنين(ع) مى‌خوانيم: «ما عالَ مَنِ اقْتَصَدَ؛ آن کس که ميانه‌روى را پيشه کند هرگز تنگدست نمى‌شود.» (2)

سپس به بيان دو وصف ديگر پرداخته، مى‌فرمايد: «آنها چشمان خويش را از آنچه خداوند بر آنان حرام کرده فرو نهاده‌اند و گوش‌هاى خود را وقف شنيدن علم و دانشى که براى آنان سودمند است، ساخته‌اند.» اگر در دو جمله بالا معانى حقيقى کلمه را در نظر بگيريم مفهومش آن است که آنها نگاه به صحنه‌هاى حرام نمى‌کنند و پيوسته گوش به علم نافع مى‌دهند و اگر معناى وسيع و کنايى آنها را در نظر بگيريم، مفهوم جمله اول اين است که آنها از همه محرمات چشم پوشى و صرف نظر مى‌کنند و گوش‌هاى آنها وقف بر علم نافع است.

مقصود از «علم نافع» در درجه اول، علومى است که براى دين و ارزش‌هاى معنوى و زندگى سعادت بخش در جهان ديگر، سودمند است و در درجه بعد، همه علوم و دانش‌هايى را که براى عزت و عظمت و استقلال و سربلندى انسان‌ها در اين دنيا لازم است؛ اعم از علوم مربوط به سلامت انسان يا صنايع و کشاورزى يا علوم سياسى و مانند آن. (3)

بى‌شک رابطه انسان با جهان خارج، جهان امروز و گذشته به‌طور عمده از طريق اين دو موهبت الهى يعنى چشم و گوش است، حقايق را با چشم مى‌بيند، تاريخ مکتوب را با چشم مى‌خواند، پيام الهى و پيشوايان دين و تجربيات بزرگان پيشين را با گوش خود مى‌شنود و با اين دو وسيله با همه چيز در اطراف خود رابطه برقرار مى‌کند که اگر اين دو موهبت از انسان گرفته شود، چيزى براى او باقى نمى‌ماند و عقل و شعورش در حد طفل غير مميز متوقف خواهد ماند و حتى زبان و ساير حواس در صورت سلامت اين دو فعال مى‌شوند. به همين دليل افراد کر و کور هميشه لال هستند هر چند زبانشان سالم باشد.

سپس امام علی(ع) به يکى ديگر از اوصاف پرهيزکاران که صفت رضا و تسليم است، پرداخته، مى‌فرمايد: «حال آنها در بلا همچون حالشان در آسايش و رفاه است». در حال نعمت مست و مغرور نمى‌شوند و در بلا و مشکلات بى‌تابى و جزع ندارند؛ در همه حال راضى به رضاى خدا و تسليم در برابر اراده او هستند. به يقين از تلاش و کوشش براى مبارزه با مشکلات و فراهم کردن اسباب نعمت‌ها فروگذار نمى‌کنند؛ ولى آنجا که از تحت اراده آنها بيرون است، جز تسليم و رضا عکس‌العملى نشان نمى‌دهند زيرا از يک سو مى‌دانند خداوند حکيم است و مهربان و از هر کس، حتى از مادر مهربان تر و جز آنچه که مصلحت بنده با ايمان اوست، مقدر نمى‌فرمايد. از سوى ديگر مى‌دانند بى‌تابى در برابر بلا و حوادث ناگوار نه تنها مشکلى را حل نمی‌کند، بلکه اجر و پاداش آنها را بر باد مى‌دهد و گاه بر مشکلات نيز مى‌افزايد و سبب يأس و نوميدى و انفعال در برابر هر حادثه‌اى مى‌شود.

امام علی(ع) بعد از ذکر اوصاف فوق به يک وصف ديگر مهم پرهيزکاران مى‌پردازد که نشانه ايمان قوى و اطمينان آنها به وعده‌هاى الهى است، مى‌فرمايد: «اگر سرآمد معينى که خداوند براى (زندگى) آنها مقرر داشته نبود يک چشم بر هم زدن، ارواحشان از شوق پاداش الهى و ترس از کيفر او در جسمشان قرار نمى‌گرفت». (4)

پرهيزکاران راستين چنين‌اند. عشق به ثواب از يک سو و خوف از عقاب (بر اثر سوء عاقبت) از سوى ديگر، روح ناآرام آنها را به جهان ديگر جذب مى‌کند؛ ولى اجلى که خداوند براى آنها مقرر ساخته آنان را از اين امر باز مى‌دارد.

در ضمن اين تعبير، حاکميت صفت خوف و رجا را بر وجود آنها روشن مى‌سازد؛ از يک سو اميدوار به لطف و ثواب الهى هستند و از سوى ديگر از اين بيم دارند که در دنيا پايشان بلغزد و در دام شيطان و هواى نفس، گرفتار شوند و با سوء عاقبت از دنيا بروند.

منابع:
1. تحف العقول، بخش سخنان امام باقر(عليه السلام)
2. الکافى، جلد 2
3. ميزان الحکمة، جلد 4
4. بحارالانوار، جلد 69

انتهای پیام
مطالب مرتبط
captcha