امام علی(ع) تنها فردی است كه از ميان همه گذشتگانی كه سخنی از آنها بهجا مانده، به آخرين مرحله فصاحت و بلاغت رسيده و گفتار او اقيانوس بيكرانهای است كه سخن هيچ مبلغی به پای آن نخواهد رسيد.
سخنانی که در قالب خطبهها، نامهها و حکمتها گردآوری شده و مفسران دینی تفسیرهایی در رابطه با آنها داشتهاند که هرکدام از یک دید و سلیقه به این موضوعات پرداختهاند، بر این منوال ما در ایکنا بر این شدیم که ابتدا تفسیری از خطبههای امیرالمؤمنین(ع) در نهجالبلاغه در اختیار مخاطبان قرار دهیم که برای رسیدن به این هدف از منابع مختلفی مانند الکافی جلد 1، پيام امام جلد 3 و شرح نهجالبلاغه ابن ابى الحديد، جلد 7 استفاده میشود که در ادامه با موضوع «خطبه 196 نهجالبلاغه و هشدار مردم به دوری از غفلتزدگی» را میخوانید.
امام علی(ع) در خطبه 196 نهجالبلاغه میفرماید: «أُوصِيكُمْ عِبَادَ اللَّهِ بِتَقْوَى اللَّهِ، وَ أُحَذِّرُكُمُ الدُّنْيَا، فَإِنَّهَا دَارُ شُخُوصٍ وَ مَحَلَّةُ تَنْغِيصٍ، سَاكِنُهَا ظَاعِنٌ وَ قَاطِنُهَا بَائِنٌ، تَمِيدُ بِأَهْلِهَا مَيَدَانَ السَّفِينَةِ، تَقْصِفُهَا الْعَوَاصِفُ فِي لُجَجِ الْبِحَارِ، فَمِنْهُمُ الْغَرِقُ الْوَبِقُ وَ مِنْهُمُ النَّاجِي عَلَى بُطُونِ الْأَمْوَاجِ، تَحْفِزُهُ الرِّيَاحُ بِأَذْيَالِهَا وَ تَحْمِلُهُ عَلَى أَهْوَالِهَا، فَمَا غَرِقَ مِنْهَا فَلَيْسَ بِمُسْتَدْرَكٍ وَ مَا نَجَا مِنْهَا فَإِلَى مَهْلَكٍ. عِبَادَ اللَّهِ، الْآنَ فَاعْلَمُوا [فَاعمَلوا]، وَ الْأَلْسُنُ مُطْلَقَةٌ وَ الْأَبْدَانُ صَحِيحَةٌ وَ الْأَعْضَاءُ لَدْنَةٌ وَ الْمُنْقَلَبُ فَسِيحٌ وَ الْمَجَالُ عَرِيضٌ، قَبْلَ إِرْهَاقِ الْفَوْتِ وَ حُلُولِ الْمَوْتِ، فَحَقِّقُوا عَلَيْكُمْ نُزُولَهُ وَ لَا تَنْتَظِرُوا قُدُومَهُ؛ او را به رسالت فرستاد، در زمانى كه، هيچ نشانه اى برپا نبود و هيچ چراغى نمى تابيد و هيچ راه روشنى پيش پاى مردم نبود. اى بندگان خدا، شما را به ترس از خدا سفارش مى كنم. از دنيا برحذر مىدارم، كه دنيا سراى رخت بربستن است و جايگاه تيره شدن عيشهاست. ساكن آن همواره مهياى سفر است و آنكه در آن، جاى گرم كرده، آماده جدايى. دنيا اهل خود را پيوسته مىجنباند، چونان سفينهاى كه در لجههاى دريا دستخوش طوفان گردد. پارهاى غرقه شوند و بميرند و برخى بر روى امواج از مرگ برهند و باد، با وزش خود آنان را اين سو و آن سو برد و گرفتار وحشت و هراس گرداند. از آن ميان، آنكه هلاك شده، بازش نتوان يافت و آنكه رهايى يافته، باز هم رهسپار مرگ است. اى بندگان خدا، اكنون دست به كارى زنيد، كه زبانها باز است و تنها درست و اعضاى بدن در فرمان است و جاى بازگشت گشاده است و جولانگاه، پهناور است. پيش از آنكه فرصت فوت شود و مرگ فرا رسد، فرا رسيدن مرگ را مسلم داريد و آن را آمده انگاريد و انتظارش مبريد.»
امام علی(ع) در قسمت اول اين خطبه هنگامى که مىخواهد دورانى را که پيامبر(ص) در آن مبعوث شد يعنى عصر جاهليت را توضيح مىدهد، در سه جمله کوتاه چنين مىفرمايد: «خداوند پيامبرش را زمانى مبعوث کرد که نه نشانهاى (از دين و ايمان) برپا بود، نه چراغ هدايتى روشن، و نه طريق حقى آشکار»، در زمانهاى گذشته جادههاى بيابانى و کوهستانى، مانند امروز روشن نبود. البته شاهراهها به علت عبور و مرور زياد مشخص بود؛ ولى راههاى فرعى نامشخص بود براى اينکه مسافران راهها را گم نکنند روزها نشانههايى به صورت ستون و مانند آن در جاى جاى جاده از ابتدا تا مقصد قرار مىدادند که آن را «علم» مىناميدند و شبها چراغى بالاى آن روشن مىکردند و به اين جهت نام منار به خود گرفت، بنابراين اگر نشانه روزانه و چراغ شبانه و شاهراه واضح نبود، احتمال گمراهى رهروان راه بسيار زياد بود.
امام علی(ع) مسير زندگى مردم را در عصر جاهليت به کوره راهى تشبيه مىکند که نه نشانهاى در آن برپاست و نه چراغ روشنىبخش و نتيجه آن همان ضلال مبين است که خداوند در آیه 2 سوره جمعه درباره آنها فرموده است: «وَإِنْ کَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِى ضَلاَل مُبِين؛ و به يقين (مردم عصر جاهليت قبل از قيام پيامبر اکرم(ص)) در گمراهى آشکار بودند». سپس امام در ادامه اين سخن، همه انسانها را مخاطب ساخته مىفرمايد: «اى بندگان خدا شما را به تقواى الهى سفارش مىکنم، و از دنياى فريبنده بر حذر مىدارم، زيرا سرايى است ناپايدار و جايگاه سختى و مشقت است. ساکنانش آماده سفر و مقيمانش ناگزير جدايى از آن هستند.»
اين تعبيرات چهارگانه همگى اشاره به ناپايدارى دنيا و بىقرار بودن آن است، آن هم آميخته با رنج و درد و شگفت آنکه با آشکار بودن نشانههاى ناپايدارى و درد و رنجها از همه جاى آن، باز هم گروهى عملاً جاويدانش مىدانند و براى آن سر و دست مىشکنند.(1)
آنگاه امام علی(ع) مثال بسيار گويا و تکان دهندهاى براى اين دنياى فريبنده بيان مىکند که از آن بهتر تصور نمىشود و مىفرمايد: «ساکنان دنيا همچون سرنشينان يک کشتى هستند که در دل اقيانوسى عميق گرفتار امواج کوبنده و سنگينى شده که پيوسته طوفانها و امواج آنها را مضطرب مىسازد. (و سرانجام آن کشتى در هم مىشکند)، گروهى از سرنشينانش غرق شده و هلاک مىگردند. و بعضى که نجات مىيابند (و به قطعاتى از چوبهاى درهم شکسته کشتى مىچسبند) بادها آنها را به اين سو و آن سو مىبرند و بر فراز امواج هولناک به هر طرف مىکشانند (و چندين بار مىميرند و زنده مىشوند تا به ساحل برسند) آنها که غرق شدهاند باز يافتنشان ممکن نيست و آنها که نجات يافته اند نيز در شرف هلاکتند.»
تشبيه دنيا به دريا و تشبيه ساکنانش به سرنشينان کشتى، آن هم به هنگام طوفان سخت که نتيجه آن غرق شدن گروهى است پيش از اين خطبه امیرالمؤمنین(ع) در کلمات لقمان حکيم آمده است، هر چند تعبيرات وى هرگز به اين زيبايى نيست. لقمان مطابق آنچه امام موسى بن جعفر(ع) در حديث پر محتواى خود از او نقل مىفرمايد، مىگويد: «فرزندم! دنيا درياى عميقى است که انسانهاى بسيارى در آن غرق شدهاند. کشتى خود را در اين دنيا تقوا قرار ده، و ذخاير آن را ايمان و بادبان آن را توکل، ناخداى آن را عقل، راهنماى آن را علم، و سکان آن را صبر قرار ده» امام علی(ع) در ادامه همين خطبه نجات از اين درياى مخوف را بيان کرده است.
آنچه امام علی(ع) در اين تشبيه گويا و زيبا بيان فرموده حال مردم دنيا را ترسيم مىکند که چگونه در لا به لاى انواع مصائب و ناراحتیها و بلاها قرار دارند، پيوسته امنيت به ناامنى، سلامت به بيمارى، غنى به فقر و جمعيت به پراکندگى تبديل مىشود و هر زمان در حوادث گوناگون گروهى را در کام امواج خود مىبلعد. با اين حال تعجب است از کسانى که بر آن دل مىنهند و به وفادارى آن اميدوارند.(2)
امام علی(ع) در شرح اين بخش از خطبه طريق نجات از حوادث خطرناکى را که در بخش قبل به آن اشاره فرمود، به وضوح نشان مىدهد که هر گاه اين دستورات بهکار گرفته شود نجات از امواج خطرناک دنياى پر زرق و برق و فريبنده حتمى است، مىفرمايد: «اى بندگان خدا! هم اکنون (به هوش باشيد و) اعمال صالح انجام دهيد، در حالى که زبانها آزاد، بدنها سالم، اعضا و جوارح نرم و آماده، ميدان عمل وسيع و فرصت باقى است. پيش از آنکه اين فرصت از دست برود و مرگ فرا رسد (از آن بهره گيريد) نزول مرگ را حق بشمريد و در انتظار آن (در آينده دور دست) نباشيد.
امام علی(ع) در اين عبارات پرمعنا به همگان مخصوصاً جوانان و پيران، هشدار مىدهد پيش از آنکه دوران پيرى و فرسودگى فرا رسد زبانها کند شود، بدنها بيمار، اعضا خشک و ميدان تنگ و مجال کوتاه، آرى پيش از اينکه اين امور رخ دهد، در فرصت خوبى که در اختيار داريد عمل کنيد عمل که بهترين ذخيره و وسيله نجات، اعمال صالحه است.
همچنين تأکيد مىکند که در هر سن و سالى که هستيد، مرگ را دور دست نبينيد، حتى در جوانى و شادابى و سلامت مانند غافلانى نباشيد که وقتى به آنها گفته مىشود گناه بس است به درگاه خدا روى آوريد، مىگويند: هنوز فرصت باقى است. زمان توبه و عمل صالح بعداً فرا مىرسد. چه کسى مىداند فردا چه خواهد شد و چه کسى تضمين مىکند که تا يک ساعت ديگر چه پيش مىآيد و کدامين نفر از ما زنده است و کدامين زنده نيست.
شبيه همين معنا در آغاز خطبه 237 نيز آمده است که مىفرمايد: «فَاعْلَمُوا وَ اَنْتُمْ في نَفْسِ الْبَقاءِ وَ الصُّحُفُ مَنْشُورَةٌ وَ التَّوْبَةُ مَبْسُوطَةٌ؛ اکنون که در متن زندگى و حيات هستيد و پروندهها باز و بساط توبه گسترده است عمل کنيد.»(3)
منابع:
1. الکافى، جلد 1
2. پيام امام جلد 3
3. شرح نهجالبلاغه ابن ابى الحديد، جلد 7