حجتالاسلام اصغر عالیپور، مدرس حوزه و دانشگاه در گفتوگو با ایکنا از لرستان در شرح دعای دهم صحیفه سجادیه اظهار کرد: در فراز اول این دعا میخوانیم «اللَّهُمَّ إِنْ تَشَأْ تَعْفُ عَنَّا فَبِفَضْلِكَ، وَ إِنْ تَشَأْ تُعَذِّبْنَا فَبِعَدْلِكَ؛ خدایا اگر بخواهی ما را ببخشی، از فضل و احسانت توست و اگر بخواهی عذابمان کنی، از عدالت توست.»؛ بنابراین عفو خداوندی از فضل الهیت او نشئت میگیرد، نه شایستگیها و اگر عقاب کند، محض عدل و دادگری است نه ظلم و ستم.
وی افزود: خداوند متعال در آیه 268 سوره بقره میفرماید: «الشَّيْطَانُ يَعِدُكُمُ الْفَقْرَ وَيَأْمُرُكُم بِالْفَحْشَاء وَاللّهُ يَعِدُكُم مَّغْفِرَةً مِّنْهُ وَفَضْلًا وَاللّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ»، همچنین در آیه 21 سوره نور میفرماید: «... وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ مَا زَكَا مِنكُم مِّنْ أَحَدٍ ...» و در آیه 243 سوره بقره میفرماید: «... إِنَّ اللّهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَى النَّاسِ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لاَ يَشْكُرُونَ ...» که از این آیات استناد میشود رشد انسانی معلول فضل خداوند عالم است و خدای متعال وعده مغفرت و فضل به بندگان خود عطا کرده و معلوم است که اگر رشد و تعالی از ناحیه فضل او باشد، حتما عفو از گناه هم به طریق اولی از فضل او نشئت میگیرد.
عالیپور با اشاره به اینکه اگر رشد و تکامل ما به فضل خدای متعال باشد، نه بر لیاقت ما؛ حال چگونه امکان دارد که عفو از گناه مربوط به لیاقت ما باشد، اضافه کرد: در این دعا نوید داده شده است که گناهکاران بدانند، آنچه منشأ عفو است، فقط فضل خداست و باید در جلب فضل و رضای او بکوشند که لیاقت ما مطرح نیست، زیرا اگر لیاقت ما مطرح بود یأس بر گناهکاران غالب میشد.
وی ادامه داد: میدانیم که اگر عفو او به شایستگی ما وابسته باشد، پس ما باید به کسب شایستگی بپردازیم و خدای متعال ملزم به عفو میشود؛ یعنی او باید عفو کند، اما اگر ما دانستیم که توفیق کسب شایستگی نیز قبل از کسب لیاقت و شایستگی حقی را بر خدا الزام و ایجاب میکند که او باید چنین کاری را انجام دهد و این مسئله از مبدئیت فضل حضرت الهی نشئت میگیرد و سپس عفو میکند.
عالیپور با اشاره به اینکه عفو خداوند حاکم بر بندگان است و هیچ چیز حقی را بر خدا از ناحیه خلق ثابت نمیکند، اظهار کرد: فضل و رحمت خدای متعال در جزای بندگان جاری است، زیرا اولا خدای متعال از عذاب کردن عاصیان بینیاز است، به این معنی که هرگز در کیفر به طغیانگران تلافی و تشفی معنی ندارد، زیرا اینگونه حالات دلیل بر انفعال و نقصان است که ساحت حضرت حق منزه از چنین تصورات غلطی است.
این مدرس حوزه و دانشگاه افزود: نظام پاداش در جهان آخرت بر سبیل قرارداد نیست، بلکه مسئله این است که خداوند متعال در آیه 35 سوره توبه میفرماید: «يَوْمَ يُحْمَى عَلَيْهَا فِي نَارِ جَهَنَّمَ فَتُكْوَى بِهَا جِبَاهُهُمْ وَجُنوبُهُمْ وَظُهُورُهُمْ هَذَا مَا كَنَزْتُمْ لأَنفُسِكُمْ فَذُوقُواْ مَا كُنتُمْ تَكْنِزُونَ؛ روزى كه آن گنجينهها را در آتش دوزخ بگدازند و پيشانى و پهلو و پشت آنان را با آنها داغ كنند و گويند اين است آنچه براى خود اندوختيد پس كيفر آنچه را میاندوختيد، بچشيد»؛ همچنین در آیه 38 سوره مدثر آمده است: «كُلُّ نَفْسٍ بِمَا كَسَبَتْ رَهِينَةٌ؛ هر كسى در گرو دستاورد خويش است»؛ پس در جزای رفتار بندگان کمترین ظلمی صورت نمیگیرد، چنانکه در قرآن کریم فرموده است: «و لا یظلمون فتیلا» و اگر عذاب کند محض عدل است و اگر عقاب فرماید، متن حکمت است.
این مدرس حوزه و دانشگاه با اشاره به اینکه در فراز دوم این دعا میخوانیم: «فَسَهِّلْ لَنَا عَفْوَكَ بِمَنِّكَ، وَ أَجِرْنَا مِنْ عَذَابِكَ بِتَجَاوُزِكَ، فَإِنَّهُ لَا طَاقَةَ لَنَا بِعَدْلِكَ، وَ لَا نَجَاةَ لِأَحَدٍ مِنَّا دُونَ عَفْوِكَ؛ بخششت را از سر منتت بر ما آسان کن و ما را به چشمپوشی و گذشتت، از عذابت پناه ده، مسلما ما را نسبت به عدالتت تاب و توان نیست و برای احدی از ما بدون بخششت، نجاتی میسر نمیباشد»، اظهار کرد: اگر کسی در آیات کریمه قرآن که در وصف عذاب جهنم آمده، دقت کند، خوف و خشیت، آرامش او را سلب خواهد کرد و میفهمد که چرا مأمور شدهایم تا در دعاها زاری و التماس فراوان کنیم و از خدای متعال طلب مغفرت کرده و عفو بخواهیم.
وی ادامه داد: خداوند متعال در آیه 29 سوره مبارکه کهف میفرماید «... إِنَّا أَعْتَدْنَا لِلظَّالِمِينَ نَارًا أَحَاطَ بِهِمْ سُرَادِقُهَا وَإِن يَسْتَغِيثُوا يُغَاثُوا بِمَاء كَالْمُهْلِ يَشْوِي الْوُجُوهَ بِئْسَ الشَّرَابُ وَسَاءتْ مُرْتَفَقًا؛ ما براى ستمگران آتشى آماده كردهايم كه سراپردههايش آنان را در بر میگيرد و اگر فريادرسى جويند به آبى چون مس گداخته كه چهرهها را بريان میكند يارى میشوند و چه بد شرابى و چه زشت جايگاهى است.»
عالیپور گفت: برخی گفتهاند حداقل توقف جهنمیان بر حسب آیه 23 سوره نبأ که میفرماید: «لَابِثِينَ فِيهَا أَحْقَابًا» سه تا هشتاد سال است و بیچاره انسانی که در این جهان اسیر آرزوها، عواطف، احساسات، شکم و شهوت، خودخواهی، اشتباهات و نسیانها، شیاطین انسی و جنی و تسلط هواهای نفسانی است و در تمام عمر خود کمترین فرصت را پیدا نمیکند که برای آینده خود علاجی را بیاندیشد. در عین حال دو مأمور دقیق بدون اشتباه ناظر بر احوال و اعمال و رفتار انسانها هستند، بهطوری که طبق آیه 49 سوره کهف در قیامت بسیاری فریاد سر میدهند، «يَا وَيْلَتَنَا مَالِ هَذَا الْكِتَابِ لَا يُغَادِرُ صَغِيرَةً وَلَا كَبِيرَةً إِلَّا أَحْصَاهَا» و اگر حسابرسی دقیق شود، احدی به جز مخلصین نجات ندارند و دیگران گرفتار خواهند بود.
این مدرس حوزه و دانشگاه با بیان اینکه در فراز سوم دعای دهم صحیفه سجادیه آمده است: «يَا غَنِيَّ الْأَغْنِيَاءِ، هَا، نَحْنُ عِبَادُكَ بَيْنَ يَدَيْكَ، وَ أَنَا أَفْقَرُ الْفُقَرَاءِ إِلَيْكَ، فَاجْبُرْ فَاقَتَنَا بِوُسْعِكَ، وَ لَا تَقْطَعْ رَجَاءَنَا بِمَنْعِكَ، فَتَكُونَ قَدْ أَشْقَيْتَ مَنِ اسْتَسْعَدَ بِكَ، وَ حَرَمْتَ مَنِ اسْتَرْفَدَ فَضْلَكَ؛ ای بینیازترین بینیازان، اینک ما بندگانت پیش روی تو هستیم و من تهیدستترین تهیدستان در پیشگاه توام؛ تهیدستی و نداری ما را به تواناییات جبران کن و امید ما را به بازدارندگیات قطع مفرما که اگر چنین کنی، به تحقیق کسی که خود را به تو خوشبخت خواسته، بدبخت کردهای و آنکه فضل و احسانت را طلبیده، محروم ساختهای»، ادامه داد: مسئله غنی و فقیر در خالق و مخلوق از سنخ غنی و فقیر در نظام عقلایی و اجتماعی نیست، بلکه مسئله از قرار دیگری است.
وی تصریح کرد: فقر مخلوق نسبت به خالق در مرحله اصل هستی است و همچنین غنای خالق در ارتباط با اصل هستی است، به این معنی که هستی، ذاتی حضرت حق است و جمله ما سوی الله محض حاجت و ربط به او هستند، یعنی حاجت در اصل هستی در ما سوی الله حاکم است که فضل خدا لحظه به لحظه شامل حال ماست و خداوند متعال در آیه 15 سوره فاطر میفرماید: «يَا أَيُّهَا النَّاسُ أَنتُمُ الْفُقَرَاء إِلَى اللَّهِ وَاللَّهُ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ؛ اى مردم شما به خدا نيازمنديد و خداست كه بینياز ستوده است»، در واقع این همان فقر و غنای وجودی است.
این مدرس حوزه و دانشگاه ادامه داد: البته پیداست که انسان در همه نظام وجودی خود، از قبیل سلامتی، ثروت، عزت، موت، حیات، علم، ایمان، رفاه، دوام در زندگی به خداوند محتاج است و همچنین باید در تکامل روحی و اخلاقی خود مانند عبادت، رشد فکر، توفیق در فراگیری علوم، کرامتهای روحی و کرامتهای اخلاقی همه چیز را از خدای متعال درخواست کند که در صورت منع فیض از طرف خدای متعال، سعادت هرگز میسر نیست و نتیجه آن جز محرومیت از تمام فیضها نیست.
وی بیان کرد: در فراز چهارم این دعا میخوانیم: «فَإِلَى مَنْ حِينَئِذٍ مُنْقَلَبُنَا عَنْكَ، وَ إِلَى أَيْنَ مَذْهَبُنَا عَنْ بَابِكَ، سُبْحَانَكَ نَحْنُ الْمُضْطَرُّونَ الَّذِينَ أَوْجَبْتَ إِجَابَتَهُمْ، وَ أَهْلُ السُّوءِ الَّذِينَ وَعَدْتَ الْكَشْفَ عَنْهُمْ؛ پس در این وقت از پیشگاه تو، به سوی چه کسی بازگردیم؟ و با محرومیت از درِ رحمتت، راه ما به کجا خواهد افتاد؟ پاک و منزهی؛ ما درماندگانی هستیم که پذیرش دعایشان را واجب کردهای و گرفتارانی هستیم که برطرف کردن گرفتاری آنان را وعده فرمودهای.»
عالیپور اظهار کرد: این فراز از دعا را کسی میتواند از اعماق وجود بخواند که حالت بندگی را بداند، قدرت حق تعالی را کاملا بشناسد و معنی قیوم را بفهمد، آن زمان بیاختیار از اعماق وجود میگوید که من از در خانه تو به کجا پناه ببرم؟ اینجاست که اشک فراوان از دیدگان او سرازیر میشود و از سوز دل به آیه شریفه «اَمَّن یُّجیبُ المُضطَرَّ اِذا دَعاهُ وَ یَکشِفُ السُّوءَ» متوسل میشود.
این کارشناس مذهبی افزود: فکر و اندیشه روشنفکران آن است که اضطرار انسان فقط در وقت مرض و در حال ضعف و یا دم مرگ و یا در شدت تهیدستی و فقر است، و در غیر این صورت به خدای خود محتاج نیست و اگر احیاناً نمازی هم میخواند ستایش فوقالعادهای است که به خالق خود عرضه داشته و بهطور مستقل نفس میکشد و زنده است و در تمامی حرکات و سکنات و حالات و صفات خود با استقلال تمام به خویش متکی است، اما به کانون اضطرار و نقطه مرکزی وابستگی خود به خدا توجه نداشته و با غفلت تمام و بیخیالی به زندگی سرگرم است، اما نمیداند که ارتباط خلق با خالق آن چنان پیوسته است که در هیچ لحظهای از مدد او بینیاز نیست.
وی تصریح کرد: در حقیقت اضطرار ما از خداوند متعال هرگز جداشدنی نیست و این را هم باید دانست که آن کس که محتاج بودن خود را به خدا ببیند، میداند که خدای متعال برای برآوردن حاجات او کافی است و هرگز قدرتی را فوق قدرت خدا ندیده و هیچگاه بر در ارباب بیمروت دنیا نخواهد نشست و هرگز احساس حاجت نسبت به غیر او در خویش نمیبیند و نظر او از هر صاحب قدرت پرثروتی بریده و به بیگانه عزیز مقتدر وابسته است.
عالیپور با بیان اینکه پس آنکه فقط با خداست از هر غنی بینیازتر است و از هر صاحب اقتدار آرامتر و مطمئنتر خواهد بود، ادامه داد: در فراز پنجم دعای دهم صحیفه سجادیه میخوانیم: «وَ أَشْبَهُ الْأَشْيَاءِ بِمَشِيَّتِكَ، وَ أَوْلَى الْأُمُورِ بِكَ فِي عَظَمَتِكَ رَحْمَةُ مَنِ اسْتَرْحَمَكَ، وَ غَوْثُ مَنِ اسْتَغَاثَ بِكَ، فَارْحَمْ تَضَرُّعَنَا إِلَيْكَ، وَ أَغْنِنَا إِذْ طَرَحْنَا أَنْفُسَنَا بَيْنَ يَدَيْكَ؛ خدایا شبیهترین چیزها به خواستهات و سزاوارترین امور به حضرتت، آن هم در عرصه عظمت و بزرگیات، رحمت آوردن بر کسی است که از تو رحمت خواسته و فریادرسی نسبت به کسی است که به تو فریادخواهی کرده؛ پس زاری ما را به پیشگاهت رحمت آر و به فریاد ما رس؛ چون وجودمان را در برابرت انداختهایم.»
وی گفت: نکته قابل توجه آن است که امام معصوم نزول رحمت را بر اربابان حاجت به مشیت خدا نزدیک دیده است، زیرا رحمت و لطف و رأفت، ذاتی خداوند است، ولی نزول عذاب و غضب و سخط در ارتباط با گناهانی است که از فرد طغیانگر نشئت گرفته و آتش دوزخ را فراهم آورده است، یعنی اگر ظلم و طغیان نبود، هرگز عذاب و جهنمی در کار نبود، بلکه جملگی خلایق در حرم امن الهی راه داشته و کمترین گزندی بر دامن بشر نمیرسید زیرا مشیت الهی جز به خیر تعلق نمیگیرد و به مجازات و عذاب احدی محتاج نیست، ولی خود نافرمانیها و طغیانهاست که در نقصان وجودی انسان دخالت تمام دارد.
عالیپور افزود: طبق آیه 35 سوره توبه در قیامت به جهنمیان میگویند: «هَذَا مَا كَنَزْتُمْ لأَنفُسِكُمْ؛ این است نتیجه آنچه بر خود ذخیره کردید» این جهنم همان چیزی است که خود ذخیره کرده بودید، اما در نظام اجتماعی عقلایی، احیانا اگر کسی را به جرم خاصی تأدیب کنند قهرا یک نوع تلافی و تشفی نفس و لذت انتقام در کار است و این به جهت نظام انفعالی نفسانیت انسانی است.
وی اضافه کرد: ظلم انسانی فقط متوجه خود اوست و هر کس عمل فاسدی را انجام دهد خود را به گروگان داده و در گرو آن عمل خواهد بود و عکسالعمل آن را یا در دنیا و یا در آخرت خواهد چشید و امکان ندارد که بتواند از گرو آن فرار کند.
این مدرس حوزه و دانشگاه بیان کرد: ابزار شیطان اعضا و جوارح خود انسان است که بهوسیله زبان و یا بهوسیله چشم، گوش، شکم و شهوت دست و پای او را مهار میکند و اعضا و جوارحی که خدای متعال به ما عنایت کرده که وسیله رشد ما باشد و خود سلاحی برنده است که میتواند شیطان را از سر راه بردارد، به دست دشمن قتال میافتد.
انتهای پیام