به گزارش ایکنا از لرستان، ۲۰ آذر یادآور شهادت عالم ربانی، مجاهد نستوه و مفسر بزرگ قرآن، آیتالله سیدعبدالحسین دستغیب است؛ شخصیتی که نامش با ایمان آگاهانه، مبارزه با ظلم، سادهزیستی و هدایت مردم گره خورده است. او تنها یک روحانی خطیب نبود؛ بلکه با رفتار، اخلاق، تواضع و حضور دائمی میان مردم، تفسیر زندهای از قرآن و عترت را پیش چشم جامعه زمانه خود مجسم کرد.
آیتالله سیدعبدالحسین دستغیب در سال ۱۲۸۸ شمسی در شیراز و در خاندانی اصیل و روحانی که بیش از هفت قرن پیشینه علمی و معنوی در پرونده داشت، دیده به جهان گشود. پدرش، سید محمدتقی، هنگام تولد فرزندش در کربلا بود و چون ولادت او مصادف با روز عاشورا شد، نامش را «عبدالحسین» نهاد. او در ۱۲ سالگی پدر خود را از دست داد و این حادثه آغازگر تجربهای از رنج و خودسازی بود که در تمام عمر با او همراه ماند.
در سال ۱۳۱۰ برای ادامه تحصیل رهسپار نجف اشرف شد و در محضر بزرگترین فقها و عارفان آن عصر، علوم عقلی، فقه، اصول و اخلاق را آموخت. تهجد شبانه، زهد، مراقبه نفس و حضور در حلقههای عرفانی، استعداد کمنظیر او را شکوفا کرد و تنها در ۲۴ سالگی به درجه اجتهاد رسید؛ مقامی که نشاندهنده عمق علمی و معنوی اوست.
زندگی آیتالله دستغیب سرشار از قناعت، مهربانی، بیتعلقی به دنیا و خدمتگزاری به مردم بود. خانهاش همواره بر روی اقشار مختلف بهویژه فقرا و نیازمندان باز بود و هیچگاه حاضر نشد امکانات شخصی را بر رفاه و آرامش مردم مقدّم بدارد. اهل تهجد، اهل ذکر و اهل مراقبه بود؛ چنانکه بسیاری از شاگردانش نقل کردهاند که لحظهای از یاد خدا غافل نمیماند.
کتابهای او مانند «گناهان کبیره»، «قلب سلیم»، «معراج السعاده»، «داستانهای شگفت» و دیگر آثار اخلاقیاش، امروزه نیز مرجعی اصیل برای تهذیب نفس و فهم معارف دینیاند.
مبارزات سیاسی آیتالله دستغیب از همان دوران رضاخان آغاز شد. هنگامی که رژیم پهلوی به کشف حجاب اقدام کرد، او از نخستین روحانیانی بود که آشکارا به مخالفت برخاست. بارها تهدید، بازداشت و ممنوعالمنبر شد؛ اما هیچیک نتوانست صدای حقطلبانه او را خاموش کند. نقل است که وقتی مأموران او را از منبر منع میکردند، بر روی زمین مینشست و مردم را موعظه میکرد؛ و به مأموران میگفت: «مرا از منبر رفتن نهی کردهاید، نه از سخن گفتن با مردم.»
اوج مبارزات او در جریان لوایح ششگانه شاه و مخالفتهای گسترده مردم در سال ۱۳۴۱ بود؛ دورانی که به آغاز نهضت امام خمینی(ره) و قیام خونین ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ انجامید. در این تحولات، آیتالله دستغیب نقشی محوری داشت و همین سبب شد رژیم او را بازداشت، تبعید و تحت نظر قرار دهد.
او در سالهای ۱۳۴۲ و ۱۳۴۳ دوباره دستگیر و به تهران تبعید شد و پس از آزادی، بار دیگر رهبری مردم فارس را در نهضت امام خمینی(ره) برعهده گرفت. در سال ۱۳۵۶ نیز مدتی در منزل خود محصور شد، اما با مقاومت مردم شیراز، حکومت مجبور به عقبنشینی شد.
پس از کشتار فاجعهبار پنجم رمضان در شیراز، رژیم پهلوی او را دستگیر و به تهران منتقل کرد، اما محبوبیت گستردهاش در میان مردم فارس و روحانیون کشور باعث شد نام او به عنوان یکی از چهرههای اصلی انقلاب اسلامی بر سر زبانها بیفتد.
پس از انقلاب، مردم فارس او را به عنوان نماینده خود در مجلس خبرگان رهبری برگزیدند. امام خمینی(ره) نیز وی را به عنوان امام جمعه شیراز منصوب کرد؛ مسئولیتی که آن را با نهایت تقوا، دلسوزی و صراحت به انجام رساند. او مردم را در حساسترین سالهای انقلاب هدایت کرد و همواره بر وحدت، معنویت، عدالت و خدمت به محرومان تأکید داشت.
آیتالله دستغیب همچنین عهدهدار ریاست حوزه علمیه فارس شد و مدارس علمیه قوام، هاشمیه و آستانه شیراز را که سالها توسط رژیم پهلوی تعطیل شده بود، دوباره احیا کرد. تلاش او در تربیت طلاب جوان و نشر معارف دینی نقشی ماندگار در تاریخ حوزههای جنوب کشور برجای گذاشت.
چهل سال خدمت و تلاش پیگیر دستغیب برای مردم شیراز فراموشناشدنی است، عالمی شیعی که با اندیشه و عملی بسیار ارزشمند عمر خود را در خدمت و پاسداری از از ارزشهای اسلام صرف کرد و برای مردم مسلمان چون پدری شفیق بود.
سرانجام در ۲۰ آذر ۱۳۶۰، هنگامی که برای اقامه نماز جمعه رهسپار محراب بود، در یک عملیات تروریستی توسط گروهک منافقین به شهادت رسید؛ شهادتی که او خود سالها در آرزویش بود و بارها در سخنانش نشانههایی از آن را بیان کرده بود.
شهادت آیتالله دستغیب پایان راه نبود؛ بلکه آغاز ماندگاری مسیری بود که با خون، ایمان، صداقت و جهاد او معنا گرفت. امروز نیز نام او در کنار بزرگانی چون آیتالله مطهری، آیتالله بهشتی، آیتالله مدنی و شهدای محراب میدرخشد.
آیتالله دستغیب نماد ولایتمداری، شجاعت، زهد، بصیرت، مردمداری و معنویت اجتماعی است. استواری او در تصمیمات، ریشه در نفس مطمئنه و اخلاص ویژهاش داشت. آثار قلمی او همچنان روح تشنگان حقیقت را سیراب میکند و سیره اخلاقیاش، الگویی روشن برای روحانیت، جوانان، خانوادهها و فعالان فرهنگی و اجتماعی کشور است.
راه او، راه نور و آزادگی است؛ راهی که نه با تهدید خاموش شد و نه با شهادت پایان یافت. نام او تا زمانی که جهان تشنه عدالت و معنویت است، پابرجا خواهد ماند.
منابع:
اخلاق اسلامی، عبدالحسین دستغیب، نشر محراب و نشر سعادت، چاپ دوم، ۱۳۶۱ ش
کتاب شهید محراب آیتالله دستغیب – تدوین مرکز اسناد انقلاب اسلامی
قلب سلیم، عبدالحسین دستغیب، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۵۱ ش
پای درس علما، حجتالاسلام والمسلیمن محمدتقی صرفیپور، انتشارات صرفیپور، چ اول، 1390 ش
انتهای پیام