فصل دو «مستوران» این روزها روی آنتن شبکه یک سیما است. این کار با پرداختن به افسانههای بومی، گوشهای از ادبیات کشورمان را به تصویر میکشد. در فصل یک به دلیل قصههای جذاب، مجموعه با استقبال خوب مخاطبان مواجه شد آن هم در شرایطی که این روزها رسانه ملی تماشاگر لازم را ندارد. خبرگزاری بینالمللی قرآن با کاوه خداشناس بازیگر اصلی این سریال گفتوگویی انجام داده که در ادامه با آن همراه میشویم.
ایکنا - در ابتدای گفتوگو از حضورتان در سریال «مستوران» بگویید.
فصل یک سریال «مستوران» را دیده بودم و آن را دوست داشتم زیرا بدعت و نوآوریای که در آن وجود داشت برایم جذاب بود. در این مجموعه به افسانهها و قصههای قدیمی کشورمان توجه میشود. زمانی که فصل اول این مجموعه را میدیدم هیچگاه این تصور را نداشتم که قرار است در فصل دوم آن بازی کنم.
وقتی «مستوران» به من پیشنهاد شد مشغول بازی در سریال «بیهمگان» بودم. علی هاشمی کارگردان سریال ۵ قسمت این مجموعه را برای مطالعه به من داد. البته هیچ حرفی برای بازی در سریال به من نزد فقط گفت سناریو را خوانده و نظرم را به او بگویم. من در پشتصحنه سریال «بیهمگان» سناریو را مطالعه کردم و جذب روایت شیرین و افسانهگونه آن شدم. به علی هاشمی زنگ زدم و گفتم روایت قصه را دوست دارم او نیز به من گفت برای نقش لطفعلی مرا انتخاب کرده است.
بعدازاینکه پیشنهاد بازی در مستوران به من ارائه شد به کارگردان گفتم مشکلی برای حضور در مجموعه ندارم به شرطی که با سریالی که هماکنون در آن مشغول بازی هستم تداخل نداشته باشد. بههرحال ارزیابیهای مختلف انجام شد اما درنهایت متوجه شدم به لحاظ زمانی نمیتوانم در این کار حضورداشته باشم. بعد از گذشت یک ماه وقتی با کارگردان «مستوران» حرف زدم وی گفت وحید رهبانی برای نقش «لطفعلی» انتخابشده است. رهبانی بازیگر بسیار خوبی است و من با او دوستی دیرینه دارم بههرحال برای این انتخاب به هاشمی کارگردان «مستوران» تبریک گفتم اما متأسفانه در تمرینهای سوارکاری قبل از فیلمبرداری وحید رهبانی از اسب پرت شده و شانهاش میشکند.
بعدازاین اتفاق، کارگردان «مستوران» مجدد با من تماس گرفت و جویای وضعیت کاریام شد و حادثهای که برای رهبانی پیشآمده بود را برایم توضیح داد. بههرحال به کارگردان گفتم هنوز در سریال «بی همگان» مشغول کار هستم و وی گفت ایرادی ندارد و با تمام سختیها و موانعی که پیش رو بود این نقش قسمت من شد.
ایکنا - بعدازاینکه نقش را پذیرفتید برای حضور در «مستوران» چهکارهایی انجام دادید؟ آیا نیاز بود پیرامون آن، تاریخ مطالعه کنید یا اینکه تمرینات سوارکاری و تیراندازی انجام دهید؟
اصلاً فرصتی برای مطالعه و یا تمرینات سوارکاری پیش نیامد هرچند من از قبل سوارکاری و تیراندازی را بلد بودم. لازم است بدانید دو روز بعدازاینکه حضور من در «مستوران» قطعی شد جلوی دوربین کار رفتم پس هیچ فرصتی نداشتم. درباره پشتصحنه «مستوران» یک نکته ویژه وجود دارد. با توجه به امکاناتی که وجود داشت گروه تمام سعی خود را کرد تا بهترین دستآورد را برای سریال رقم زند.
عمارتی که در آن سریال «مستوران» بازی میشود در شأن قصه سریال نیست. این کمبود در حالی است که ما به لحاظ قصههای تاریخی بسیار غنی هستیم اما در حوزه امکانات و سختافزار ضعیف. این کمبود تنها به سریالهای تاریخی خلاصه نمیشود بلکه ما اگر قرار باشد مجموعهای درباره دهه ۶۰ هم کار کنیم باز با مشکلات فراوان روبرو خواهیم شد. ولی با تمام کمبودهایی که در «مستوران» وجود داشت معتقدم به واسطه انرژی عوامل به ویژه کارگردان، اتفاق خوبی در این سریال رخ داد. با این توضیح بهشخصه از حضور در این سریال راضی هستم.
برای سریالهای تاریخی باید هزینه کرد تا بتوان علاوه بر مخاطب داخل، تماشاگر خارج از مرزها را نیز جذب کرد. هزینه کردن در چنین آثاری دور ریختن پول نیست بلکه تبلیغ فرهنگ بومی و دینیمان است اما متأسفانه این نکته درک نمیشود. نمونه افسانههای ایرانی در هیچ کشوری وجود ندارد چون شخصیتهای خاص خود را داریم. برای نمونه سیمرغ را نمیتوان در افسانههای عربی مشاهده کرد. پس اگر بتوان با زبانی زیبا و با امکانات مناسب، تصویرگر افسانههای ایرانی در تولیدات نمایشی شد، ترویج فرهنگ کشورمان نیز صورت گرفته است. خوشبختانه «مستوران» توانسته مخاطب را راضی نگه دارد. من این نکته را به عینه در جامعه مشاهده میکنم. موفقیت این اثر نباید ما را از کمبودها غافل کند چون میتوانیم هر آنچه تا به امروز به دست آوردهایم به میزان بیشتری داشته باشیم.
در چند سال اخیر بنا به دلایل مختلف تماشاگر داخل از آثار تلویزیونی دور شدهاند ولی کاری نظیر «مستوران» آشتی مجدد تلویزیون با مخاطبان را به همراه دارد باید قدر چنین اتفاقی را دانست. در این کار ما هیچگونه شعار و کلیشهسازی نیز نداریم بنابراین هر آنچه در قصه وجود دارد بر دلوجان مخاطب مینشیند. «مستوران» زمان و مکان ندارد تنها میدانیم قصه در ایران پس از اسلام روایت میشود این امر یکی از نکات مثبت سریال است.
ایکنا - ساخت سریالهایی نظیر «مستوران» برای جوان و نوجوان در شرایط فعلی که سریالهای خارجی به میزان بالایی در دسترس است تا چه اندازه جدی و دارای اهمیت است؟
درباره اهمیت پرداختن به تاریخ ادبیات خودمان نیازی به سخن من نیست زیرا الزامی بودن آن بسیار حیاتی است. در این قبیل تولیدات علاوه بر اینکه افسانههای بومی روایتشده و مخاطب با داشتههای گذشته آشنا میشود، فرهنگ ملی و دینی خود را بیشتر شناخته و جذب آن میشود.
ایکنا - با علی هاشمی کارگردان «مستوران» پیشازاین سریال چه همکاری مشترکی داشتید؟
من پیش از«مستوران» با هاشمی تئاتر کارکرده بودم. هاشمی یکی از دستیاران بسیار خوب سینما و تلویزیون است. او با فیلمسازان بزرگی نظیر؛ مجید مجیدی، داوود میرباقری همکاری داشته و همین امر روی کارش تأثیر بسیاری داشته است پس کار با هاشمی برای من تجربهای بسیار دلچسب بود. وی محیطی بسیار آرام برای عوامل سریال فراهم آورد. کارگردان برای «مستوران» زحمت بسیار کشید. به یاد دارم حتی یک روز در سریال غیبت نداشت. نتیجه این اتفاق را در مجموعه به خوبی شاهدیم. امیدوارم در آینده، اتفاقهای بسیار خوبی برای علی هاشمی رخ دهد چون در تلویزیون به شدت نیازمند فیلمسازانی هستیم که برنامهریزی خوبی برای کارشان دارند.
«مستوران» سریالی است که جامعه به آن نیاز فراوان دارد. ما هماکنون در یک اتمسفر خاکستری شهری در حال زندگی هستیم در چنین شرایطی وظیفه تلویزیون است با ساخت سریالهای جذاب به قلب مخاطبانش ورود کرده و فرهنگ بومی را به او نشان دهد. این اتفاق نیز باید با رنگ و لعاب صورت گیرد یعنی قصهها بهصورت شکلاتی به مخاطب عرضه شود.
ایکنا – سؤال پایانی؛ آخرین حضورتان در سینما و پلتفرمها مربوط میشود به «آقازاده»، آیا در سینما و پلتفرمها شاهد حضور شما در کارهای دیگری هم خواهیم بود؟
پیشنهادهایی در حوزه پلتفرمها وجود داشته، اما بهشخصه نقشها را دوست نداشتم البته این به آن معنا نیست که پیشنهادها بسیار فراوان بوده است. درباره سینما هم باید بگویم پیشنهاد چندانی وجود ندارد. به عنوان بازیگر دوست دارم جهانهای متفاوتی را تجربه کنم برای همین در بازیگری خود را محدود به یک ژانر نکردهام.
گفتوگو از داوود کنشلو
انتهای پیام