صلح؛ اصل کلی در روابط بین‌الملل از نگاه قرآن
کد خبر: 4165271
تاریخ انتشار : ۰۵ شهريور ۱۴۰۲ - ۱۱:۲۹
استنادات قرآنی بیانات رهبر انقلاب

صلح؛ اصل کلی در روابط بین‌الملل از نگاه قرآن

آیه 61 سوره «انفال» که بعد از آیه معروف «وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ» آمده حکایت از آن دارد که مسلمانان پس از وی شدن و ایجاد بازدارندگی در برابر دشمنان، دعوت به صلح را حتی از سوی دشمنان بپذیرند؛ براین مبنا در قرآن کریم صلح به‌ عنوان یک اصل کلی حاکم بر روابط بین‌الملل معرفی شده است.  

آیت‌الله خامنه‌ای

به گزارش ایکنا رهبر انقلاب در دیدار فرماندهان و مسئولان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به آیات فراوانی از قرآن برای تبیین مطالب و بیانات‌شان اشاره فرمودند؛ انفال 60 و 61، احزاب 30 و 31، عنکبوت 69، صف 11 تا 13، آل عمران 155، مائده 8، اسرا 70، ممتحنه 8، محمد(ص) 35 و توبه 12.

یکی از آیات مورد استناد ایشان آیه 61 سوره «انفال» بود که در این راستا فرمودند: «یکی دیگر از خصوصیّات نظام اسلامی، [این است که] نظام اسلامی معتقد است که اگر یک کشوری، یک دولتی بنای بر مخاصمه‌ی با او ندارد، بنای بر دشمنی با او ندارد و میگوید بیایید با هم جنگ نکنیم، نظام اسلامی باید قبول کند؛ وَ اِن جَنَحوا لِلسَّلمِ فَاجنَح لَها وَ تَوَکَّل عَلَى اللَه. طرف، یک دولتی است که همفکر و هم‌عقیده با شما هم نیست امّا بنای مخاصمه ندارد، میگوید بیایید با هم باشیم، با هم با مسالمت رفت و آمد کنیم؛ اشکال ندارد.»      

متن آیه: «وَإِنْ جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَهَا وَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ ۚ إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ»

ترجمه آیه: «و اگر به صلح گراييدند، تو [نيز] بدان گراى و بر خدا توكل نما كه او شنواى داناست.»

شأن نزول آیه

این آیه پس از آیه معروف «وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَمِنْ رِبَاطِ الْخَيْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَعَدُوَّكُمْ وَآخَرِينَ مِنْ دُونِهِمْ لَا تَعْلَمُونَهُمُ اللَّهُ يَعْلَمُهُمْ ۚ وَمَا تُنْفِقُوا مِنْ شَيْءٍ فِي سَبِيلِ اللَّهِ يُوَفَّ إِلَيْكُمْ وَأَنْتُمْ لَا تُظْلَمُونَ» آمده است؛ به عبارتی پس از توصیه به قوی شدن و ایجاد بازدارندگی در برابر دشمنان، خداوند مسلمانان را دعوت به صلح را حتی از سوی دشمنان در صورت گرایش و تمایل آنها به صلح کرده است.

امر به صلح در این آیه بعد از غلبه ترس بر سپاه ابوجهل به‌سبب قوی بودن اراده سپاه پیامبر در برابر سپاه قریش ظاهر شد و رسول خدا (ص) با علم به احوال سپاه حریف، شخصی را نزد سپاه قریش فرستاد تا آنها را دعوت به صلح کند که با وجود تمایل برخی از سپاهیان، این درخواست با مخالف ابوجهل رو‌به‌رو شد و جنگ بدر با پیروزی سپاه اسلام به پایان رسید. لذا در حقیقت بر مبنای این آیه می‌توان گفت در قرآن کریم صلح به‌ عنوان یک اصل کلی حاکم بر روابط بین‌الملل معرفی شده است.  

اختلافات بین مفسران درباره چگونگی پذیرش صلح

برخی از مفسران شیعه و اهل تسنن بر این باور هستند که امر به پذیرش صلح در این آیه مربوط به زمانی است که درخواست صلح از جانب کافر باشد. در این میان برخی نیز دو کلیدواژه صلح مردود و صلح مقبول را براساس اینکه کدام گروه، مسلمانان یا کفار، پیشنهاد صلح را ارائه داده، مطرح می‌کنند؛ اگر مسلمانان باشند به دلیل آنکه از روی سستی و ضعف بوده است خداوند آن را منع کرده است تا به عزت و شرف مسلمانان خدشه‌ای وارد نشود ولی اگر کافر آن را پیشنهاد داد و تهدیدی برای مصالح نباشد ازآنجایی اسلام جنگ‌طلب نیست، حکم قبول صلح می‌باشد.  

آیت‌الله جوادی آملی امر به پذیرش پیشنهاد صلح را در فضایی می‌داند که هنوز حمله‌ای نشده است و نهی از دادن پیشنهاد صلح یا قبول آن در پی اوج‌گیری جنگ و قرار گرفتن سپاه اسلام در آستانه پیروزی ذکر می‌کند. تز دیدگاه ایشان امر و نهی در انعقاد صلح با کافر اعم از پیش‌قدمی در صلح یا قبول آن از طرف کافر را مشروط به قدرت سپاه مسلمانان می‌داند. از این رو ایشان امر به استجابت دعوت صلح قبل از شروع جنگ را در حکم آیه 61 سوره انفال و نهی از انعقاد صلح در زمان نزدیکی به پیروزی در حکم آیه 35 سوره محمد (ص)؛ «فَلَا تَهِنُوا وَتَدْعُوا إِلَى السَّلْمِ وَأَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ وَاللَّهُ مَعَكُمْ وَلَنْ يَتِرَكُمْ أَعْمَالَكُمْ» (پس سستى نورزيد و [كافران را] به آشتى مخوانيد [كه‌] شما برتريد و خدا با شماست و از [ارزش‌] كارهايتان هرگز نخواهد كاست) می‌داند.

در تفسیر نمونه نیز پیرامون این آیه آمده است: «آیه گذشته به قدر کافى هدف جهاد اسلامى را مشخص مى‌ساخت ولى آیه بعد که پیرامون صلح با دشمن بحث مى‌کند این حقیقت را روشن‌تر مى‌سازد، مى‌گوید اگر آنها تمایل به صلح نشان دادند تو نیز دست آنها را عقب نزن و تمایل نشان ده (وَ إِنْ جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَهٰا) این احتمال نیز در تفسیر جمله بالا وجود دارد که اگر آنها به سوى صلح پر و بال بگشایند تو هم به سوى آن پر و بال بگشاى، زیرا «جنحوا» از ماده جنوح به معنى تمایل آمده و به پر پرندگان نیز جناح گفته مى‌شود زیرا هر یک از بال‌هاى آنها به یک طرف متمایل است بنابراین در تفسیر آیه هم از ریشه لغت مى‌توان استفاده کرد و هم از مفهوم ثانوى آن و از آنجا که به هنگام امضاى پیمان صلح غالبا افراد گرفتار تردیدها و دو دلى‌ها مى‌شوند به پیامبر دستور مى‌دهد در قبول پیشنهاد صلح تردیدى به خود راه ندهد و چنانچه شرایط آن منطقى، عاقلانه و عادلانه باشد آن را بپذیرد و بر خدا توکل کند زیرا خداوند هم گفت‌وگوهاى شما را مى‌شنود و هم از نیات شما آگاه است.»

نسبت میان صلح و جهاد

در واقع جهاد به عنوان یک اصل اسلامی،‌ همیشه مورد ستایش بوده و خداوند در آیات بسیاری به مسئله جهاد پرداخته است اما نوع نگاه به جهاد نباید به این معنا باشد که هیچ‌گاه نباید صلح کرد و همیشه باید به دنبال جهاد بود. خداوند در قرآن در گفتاری این نوع نگاه را از بین می‌برد و به دنبال شکل دادن نوعی تعامل میان دو اصل صلح و جنگ، می‌گوید: «و اگر دشمنان به صلح گرایند، تو هم به صلح گرایش نشان بده، و بر خدا توکّل کن». اما مؤمنان باید توجه داشته باشند که دشمن، از صلح، قصد خدعه و نیرنگ نداشته باشد و صلح را مقدمه‌اى براى ضربه غافلگیرکننده قرار ندهد یا این‌که جنگ را براى فراهم کردن نیروى بیشتر، به تأخیر نیندازد: «وَ إِن یُرِیدُواْ أَن یخدَعُوکَ فَإِنَّ حَسْبَکَ اللَّهُ هُوَ الَّذِى أَیَّدَکَ بِنَصْرِهِ وَ بِالْمُؤْمِنِینَ»، در عین حال خداوند به پیامبر خود اطمینان و آرامش می‌دهد که اگر دشمنان چنین نیّتی نیز داشته باشند، خداوند او را کمک خواهد کرد. سپس خداوند در آیه بعد نمونه‌ای از این تأیید و کمک را بیان می‌کند: «وَ أَلَّفَ بَینْ قُلُوبهِمْ  لَوْ أَنفَقْتَ مَا فىِ الْأَرْضِ جَمِیعًا مَّا أَلَّفْتَ بَینْ قُلُوبِهِمْ وَ لکِنَّ اللَّهَ أَلَّفَ بَیْنَهُم إِنَّهُ عَزِیزٌ حَکِیمٌ»؛ یعنی این خداوند است که میان یاران پیامبر اتحاد و همدلی ایجاد کرده است. به عبارتی اگر خداوند نبود هرگز و با هیچ مال و منالی، بین این سپاه الفت برقرار نمی‌شد و این خداوند بود که بین اینها دوستی و همرنگی ایجاد کرد.

رهبر انقلاب نیز در سخنانی مفهوم این آیه را بیشتر روشن کرده و می‌فرمایند: «حتی با این‌که در اسلام، جهاد مقرّر شده است، و جهاد یعنی مبارزه با زورگویی و تجاوز - البته بعضی کسان به طور بدخواهانه، اسلام را به خاطر حکم جهاد، دینِ شمشیر معرفی کردند - اما همین اسلام می‌فرماید: «و إن جنحوا للسّلم فاجنح لها و توکّل علی اللَّه»؛ یعنی باز آن‌جایی که شرایط اقتضا می‌کند، صلح را بر جنگ ترجیح می‌دهد.» (بیانات در دیدار کارگزاران نظام به مناسبت عید مبعث‌، 23 مهر 1380)

براین اساس از این آیه می‌توان چنین نتیجه گرفت که:

ـ مسلمانان بايد در اوج قدرت باشند تا تقاضاى صلح، از سوى دشمن باشد.

ـ اسلام، جنگ‌طلب نيست.

ـ فرمان جنگ و پذيرش صلح، با پيامبر خدا و از اختيارات رهبرى جامعه اسلامى است.

ـ  در پذيرش پيشنهاد صلح، بر خدا توكل كنيد.

ـ  در پذيرش صلح، هم احتمال خطر و توطئه است، هم زخم زبان برخى دوستان، ولى بايد بر خدا توکل كرد.  

 

انتهای پیام
captcha