به گزارش ایکنا، جلسه بازخوانی خطبه 154 نهجالبلاغه با سخنرانی حجتالاسلام والمسلمین محمدرضا یوسفی، استاد دانشکده اقتصاد دانشگاه مفید، امروز اول اسفندماه به صورت مجازی برگزار شد که گزیده آن را در ادامه میخوانید؛
امیرالمومنین(ع) در این خطبه مطالبی را در سه بخش بیان میکنند؛ در بخش اول فضائل پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) را بیان میکنند، در بخش دوم این نکته را بیان میکنند که هر ظاهری با باطن در ارتباط است. در بخش سوم این مطلب را بیان میکنند که انسان باید درون خودش را اصلاح کند.
متن فرمایش حضرت این است: «وَ نَاظِرُ قَلْبِ اللَّبِيبِ بِهِ يُبْصِرُ أَمَدَهُ وَ يَعْرِفُ غَوْرَهُ وَ نَجْدَهُ» یعنی عاقل با چشم دل سرانجام كار را مىنگرد، و پستى و بلندى آن را تشخيص مىدهد».
حضرت میفرماید یک تفاوتی که عاقل با غیر عاقل دارد این است که عاقل پایان کار را میبیند؛ یعنی این کاری که من دارم میکنم، این سیاستی که دارم انتخاب میکنم چه پیامدی دارد. همچنین انسان عاقل فراز و نشیب کار را میبیند که این تصمیم من تصمیم سادهای است یا فراز و نشیب به همراه دارد. این یک مسئلهای است که حضرت روی آن دست میگذارند. معمولا همه ما این نکته را به هم میگوییم ولی مسئله این است؛ چطور با اینکه این نکته را میدانیم ولی اینطور عمل نمیکنیم. برخی مسائل هست که اصلش را میدانیم ولی روشش را بلد نیستیم. مثلا همه ما میدانیم کظم غیظ خیلی خوب است و عصبانیت پیامدهای خیلی بدی دارد ولی روش آن را نمیدانیم. یکی از روشهای کظم غیظ این است که انسان تغییر حالت بدهد مثلا مکان را ترک کند. الآن در دنیای جدید روی مهارتها دست میگذارند ولی ما مهارتها را خیلی بلد نیستیم.
عقلانیت هم همینطور است. همه ما به فرزندان خودمان توصیه میکنیم آیندهنگر باشید ولی در خانه چقدر به آنها یاد دادیم آیندهنگر باشند. بعد این بچه به مدرسه میرود. در مدرسه انواع چیزها از جمله جغرافیا و ... را به بچهها آموزش میدهند ولی مهارتهای ضروری زندگی را به آنها آموزش نمیدهند. پس این مهارتها را هیچ کجا به ما آموزش نمیدهد.
حضرت در ادامه میفرمایند: «دَاعٍ دَعَا وَ رَاعٍ رَعَى، فَاسْتَجِيبُوا لِلدَّاعِي وَ اتَّبِعُوا الرَّاعِيَ. قَدْ خَاضُوا بِحَارَ الْفِتَنِ وَ أَخَذُوا بِالْبِدَعِ دُونَ السُّنَنِ وَ أَرَزَ الْمُؤْمِنُونَ وَ نَطَقَ الضَّالُّونَ الْمُكَذِّبُونَ» یعنی دعوتكننده حق، (پيامبر) دعوت خويش را به پايان رسانيد و رهبر امّت به سرپرستى قيام كرد، پس دعوتكننده حق را پاسخ دهيد و از رهبرتان اطاعت كنيد. گروهى در درياى فتنهها فرو رفته، بدعت را پذيرفته، و سنّتهاى پسنديده را ترك كردند، مؤمنان كنارگيرى كرده و گمراهان و دروغگويان به سخن آمدند».
حضرت در ادامه میفرمایند رسول خدا(ص) آمد و ندای دعوت خودش را بیان کرد و مردم را دعوت به حق کرد. بعد از رسول خدا(ص) یک نفر به عنوان سرپرست جامعه معرفی شد که مقصود حضرت خودشان است. پس شما به دعوت پیامبر(ص) گوش کنید و از من که آمدم راه پیامبر(ص) را ادامه بدهم تبعیت کنید. در اینجا یک اتفاقی افتاد و آن اینکه پس از پیامبر(ص) یک عده وسط آمدند که چند کار کردند یکی اینکه در دین بدعتگذاری کردند، دوم اینکه مومنین منزوی شدند و افراد گمراه و دروغگو به نام اسلام سخن گفتند. نتیجه این شد که جامعه وارد فتنهها شد و سنت پیامبر(ص) را کنار گذاشتند.
حضرت در ادامه خطبه دوباره خود را معرفی میکنند؛ «فِيهِمْ كَرَائِمُ الْقُرْآنِ وَ هُمْ كُنُوزُ الرَّحْمَنِ إِنْ نَطَقُوا صَدَقُوا وَ إِنْ صَمَتُوا لَمْ يُسْبَقُوا» یعنی درباره اهل بيت پيامبر(ص) آيات كريمه قرآن نازل شد، آنان گنجينههاى علوم خداوند رحمانند، اگر سخن گويند، راست گويند، و اگر سكوت كنند بر آنان پيشى نجويند. برخی مفسرین مثل ابن ابی الحدید در اینجا بحثی را مطرح کردند مبنی بر اینکه چرا حضرت از خودش تعریف کرده است. او میگوید اینها تعریف نیست و اگر منابع اهل سنت را بگردید آنقدر در وصف امیرالمومنین(ع) روایت داریم که حد ندارد لذا این فضائل چیزی است که همه میدانند و تعریف از خود نیست.
حضرت در ادامه میفرمایند: «فَلْيَصْدُقْ رَائِدٌ أَهْلَهُ وَ لْيُحْضِرْ عَقْلَهُ وَ لْيَكُنْ مِنْ أَبْنَاءِ الْآخِرَةِ» یعنی پس باید امام و راهنمای مردم به مردم راست بگوید، و راه خرد پیماید و از فرزندان آخرت باشد که از آنجا آمده و بدانجا خواهد رفت.
حضرت در ادامه میفرمایند؛ اولین ویژگی رهبر جامعه این است که با مردم صداقت داشته باشد. اگر وعدهای میدهد خلاف نگوید. این اولین خصوصیتی است که حضرت بیان میکند. دومین خصوصیت این است که آدم عاقلی باشد یعنی باعقلانیت رفتار کند. این با عقلانیت رفتار کردن یعنی مشاوران خوب داشته باشد. وقتی اداره یک کشور به انسان سپرده شود عقل انسان به تنهایی نمیتواند همه مسائل را حل کند به همین جهت در دنیای امروز اتاق فکرهای مختلف وجود دارد که هر کدام کار ویژه خود را دارند؛ پس معنای عقلانیت این است.
حضرت در ادامه میفرمایند این آدم باید کسی باشد که از فرزندان آخرت باشد یعنی هر کاری میکند از قیامتش بترسد، یعنی نگوید کاری کنم که مردم بدبخت شوند. این خیلی مهم است. در دنیای امروز اگر نظارت از طرف حکومت بر مردم وجود داشته باشد فساد خیلی کمتر میشود ولی باز هم یک بخشی از فساد وجود دارد. بهترین حالت این است که هم نظارت وجود داشته باشد و هم آدمهای اخلاقی باشیم؛ هر دو مهم است. نه باید اینطور باشد که انسانهای خوب بگذاریم و نظارت نباشد، نه اینطور که نظارت باشد ولی آدمهای بدی را سر کار بگذاریم؛ لذا نظارت لازم است در عین حال آخرتگرایی مسئله خیلی مهم است.
انتهای پیام