عامیان میگویند: «فلانی مرد»، اما عارفان میگویند: «زنده شد»؛ آنان میبینند که کسی غنی شد و اینان میگویند که سحاب فقر بر سر او سایه انداخت؛ یک رویداد را هر کدام به نحوی میبینند؛ چرا اینچنین است؟
فرض کنیم بناست که خبرنگاران رویدادی چون بارش باران را گزارش کنند، خبرنگاری در کنار ماهیان و مرجانهاست، خواهد دید که نور خورشید در ساعات یا دقایق باران کم میشود چون ابرها بین او و نور حائل شدهاند و هیچ چیز از باران و ابر طراوت هوای بارانی نمیفهمد که گزارش کند.
خبرنگار دیگری بر فراز ابرهاست و تنها، کاهش حجم ابرها را خواهد دید و او نیز نه تجربهای از باران خواهد داشت و نه حظّی از سایه گستری سحابی بر سر خود خواهد برد.
گزارش صحیح و واقعنما متعلق به کسی است که بین زمین و آسمان و در معرض قطرات باران قرار گرفته باشد، البته ترجیحاً بدون چتر یا کاپشنی با کلاه بارانی؛ تا لغزش دانههای باران را بر روی گونههای خود حس کند.
عارف و عامی در دو نظرگاه ایستاده و یک رویداد را از مکان متفاوت تماشا میکنند. عارف در نظرگاهی ایستاده که دست خداوند را در امور میبیند و میگوید خداوند چنین کرد، اما عامی از شناخت فاعل رویدادها محروم است و میگوید چنین شد و چنان شد، از فرط ناآشنایی، به افعال مجهول پناه میبرد.
مسئله این است که این منظر صحیح عارفانه کجاست؟ بر فراز کدام کوه بایستیم که دست پنهان خداوند برای ما عیان شود؟ حسین(ع) کجا ایستاد؟ چگونه به عالم نگریست؟ چه داغی را میتوان تصور کرد که از ذبح گوش تا گوش فرزند شیرخوار بر روی دست پدر سوزناکتر باشد؟ اما در چشم حسین(ع) تحملپذیر است چون چشمهای خدا را میبیند که ناظر این رویدادند؛ او میگوید که «هَوَّنَ عَلَىَّ ما نَزَلَ بي أَنَّهُ بِعَيْنِ اللّهِ» اين مصيبت بر من آسان است، چرا كه در محضر خداست.
امروز همراه او بر فراز جبل الرحمهام. در عرفات، مناجات عرفه را زمزمه میکنم تا از چشم او، هستی را بنگرم، امروز به تماشای دست پنهان خداوند رفتهام. با حسین(ع) زمزمه میکنم «مَا ذَا وَجَدَ مَنْ فَقَدَكَ وَ مَا الَّذِي فَقَدَ مَنْ وَجَدَك» عالم از وجود تو پر است و جای تو خالی است، آن کس که تو را بیابید، همه چیز را یافته و هر که از تو غافل شود، هر چند به چشم عوام همه چیز داشته باشد ولی در واقع، هیچ ندارد و فقیرترین فقیران است.
آن سان که حسین(ع) گفت «يَا مَنْ أَذَاقَ أَحِبَّاءَهُ حَلَاوَةَ الْمُؤَانَسَة» از شیرینی آن است بر من بچشان! چون تو نزدیکترین کسی هستی که خوانده شود و سريعترين كسی كه جواب دهد و بزرگوارترين كسی كه گذشت كند و وسيعترين كسی كه عطا كند و شنواترين كسی كه از او خواسته شود.
مجتبی عابدی
انتهای پیام