به گزارش ایکنا از لرستان، شهید جلال کاوند، از شهدای قرآنی لرستان در اولین روز بهاری سال ۱۳۳۲ در خانوادهای مذهبی در بروجرد چسم به جهان گشود.وی تحصیلاتش را تا مقطع راهنمایی در بروجرد سپری کرد و هنگام فراغت از تحصیل به ویژه در تعطیلات تابستانی با کار و تلاش فراوان مخارج شخصی و تحصیلی خود را به دست میآورد و از این راه نیز به خانواده خود کمک میکرد.
وی با شور و شوق و نشاط و مهر و محبتی که داشت به محیط گرم خانواده، صفا و صمیمت بیشتری میبخشید و اشتیاق وی به فراگیری قرآن و حضور در مراسم مذهبی او را بسیار متواضع و با اخلاص با آورده بود.
این شهید بزرگوار درس را تا پایان مقطع راهنمایی ادامه داده و پس از آن درس را رها کرده و راهی تهران شده و در کارگاه خیاطی مشغول به کار شد؛ اما روحیه او با سکون و سازش همراه بود و در همان ایام بود که افراد مذهبی را شناسایی کرده و با آنها ارتباط برقرار کرد تا اینکه قیام ۱۵ خرداد به رهبری امام خمینی(ره) آغاز شد.او بعد از فاجعه ۱۵ خرداد با تفکرات امام خمینی(ره) آشنا شد و از همان اوایل به پیروی از خط و مشی امام(ره) پرداخت.
فعالیتهای وی در ایام شکلگیری انقلاب اسلامی، در زمینه پخش نوارها، اعلامیهها و عکسهای امام خمینی(ره) چشمگیرتر شد تا اینکه ساواک منطقه، از این عمل او آگاه شدند و در صدد تعقیب و شناسایی او برآمد، به همین دلیل مدتی بهطور ناشناس به کار خود ادامه داد که عناصر ساواک نتوانند او را دستگیر کنند و همین دلیل دوباره با زادگاه خود، بروجرد، مهاجرت کرد.وی بعداز پیروزی انقلاب اسلامی و تشکیل سپاه، به عضویت سپاه پاسداران بروجرد درآمد و پس از گذراندن آموزشهای نظامی، به منطقه غرب رفت.
او دارای سجایای اخلاقی والا بود، فردی متعهد و مسئولیتپذیر و دلسوز اسلام و انقلاب بود و در اوایل انقلاب و در منطقه کردستان، مسئولیتهای مختلفی برعهده داشت.
این شهید بزرگوار در طول سالهای ۱۳۶۱ تا ۱۳۶۵ مسئولیتهای مختلفی از جمله فرماندهی گردان غرب، مسئول حفاظت قرارگاه حمزه سیدالشهدا و مسئولیت تیپ ۱۴۵ مصباحالهدی را تا زمان شهادت بر عهده داشت.
شهید جلال کاوند در زمان حضورش در کردستان، تمام حرکات ضد انقلابی را زیر نظر میگیرد و در درگیریهای مختلف کردستان و حوادث دردناک آنجا همواره یکهتاز مقابله با ضدانقلاب بود و با اینکه روحیهای بسیار ملایم و لطیف داشت؛ اما در مقابل گروهکهای منحرف و عناصر خود فروخته و وابسته، با شدت عمل و بر مبنای «اشدا علی الکفار» برخورد میکرد.
در تواضع و اخلاق شهید میتوان به این نکته اشاره کرد که هیچگاه «من» نمیگفت و از خودش تعریف نمیکرد و همیشه بهدنبال کار بود. آنچه برای او مطرح بود، فداکاری و ایثار و مبارزه بود. جهاد و فداکاری او در حد عالی بود و پاکی و بیآلایشی شهید جلال کاوند در بین همرزمانش همواره سخن روز بود.
او به عنوان فرماندهی که مسئولیت یک تیپ را برعهده گرفته بود میکوشید که مبادا لحظهای از خضوع و خشوع نسبت به حضرت حق غافل باشد، هنوز پاسداران بروجرد طعم دلنشین دعای صبحگاهی او را در ذهن دارند و با لحن زیبایی که دعا را میخواند، همه بر روح بلند و ویژگیهای اخلاقی او آگاه بودند و از فراق و دوری شهید، بهحال خود غبطه میخورند.
شهید جلال کاوند، گاهی نیز مداحی میکرد، در مداحیهایش میخواند: ای خوشا با فرق خونین در لقای یار رفتن! او همیشه در صحبتهایش نیز میگفت: «چه زيباست كه مانند حسين بی سر به لقا يار رفتن» و سرانجام نیز در سوم خرداد ماه سال ۱۳۶۵ بر اثر اصابت ترکش در منطقه حاج عمران سرش از تن جدا شد و به آرزويش؛ يعنی به فیض شهادت در راه خدا رسید.
در فرازی از وصیتنامه این شهید بزرگوار میخوانیم؛ «زندگی من سراسر مبارزه بود، هدف این مبارزه چیزی جز برپایی اسلام نبود، خورشید اسلام طلوع کرد و آن کسی نبود جز امام خمینی(ره) که ما را به صراط مستقیم هدایت کرد، من و برادرانم، خودمان را وقف راه این خورشید درخشان کردیم.
در کارگاه خیاطی، استادِ جمال بودم؛ ولی او با شهادتش من را شاگرد خود ساخت و راه عاشق شدن را به من آموخت، حالا دیگر چیزی از خداوند بهجز شهادت نمیخواهم، میدانم که به این فیض عظیم خواهم رسید چه زیباست مانند حسین بی سر به لقا یار رفتن.
توصیه من بر تمام منتظران مهدی این است که دنبال اسلام بروید که اسلام، چیزی جز اطاعت از ولایت فقیه نیست که همانا استمرار حرکت انبیاست».
انتهای پیام