به گزارش ایکنا، شهدای دوران دفاع مقدس، همگی عاملان به آموزههای قرآن بوده و سیره اهل بیت(ع) به ویژه سالار شهیدان اباعبدالله الحسین(ع) را سرلوحه طریق جاوید خود قرار داده بودند، اما در صف اول این مبارزات، قاریان خوشخوان و حافظان آیات قرآن کریم نیز حضور داشتند که نه تنها جسم خود را در خدمت به وطن وقف کرده بودند، بلکه با صدای خود نیز روحی دیگر به رزمندگان میبخشیدند.
در روز پنجشنبه یاد میکنیم از شهید مهدی میرفرشی ...
شهید مهدی میرفرشی، هفتمین روز از شهریورماه سال 1347 در شمیرانات چشم به جهان گشود. پدرش بسیار قرآن را تلاوت میکرد و هرگاه این کتاب آسمانی را در دست میگرفت، مهدی به سرعت خود را به پدر میرساند و به هنگام تلاوت قرآن سکوت میکرد و به صوت پدر گوش فرا میداد. با وجود چنین فضایی در خانه، مهدی با کتاب آسمانی انس گرفت. چهار سال بیشتر نداشت که همه سورههای کوچک را از بر میخواند. در مهمانیها سورههای کوچک را برای بستگانش میخواند. او با بیان کودکانه و جثه کوچکش چنان زیبا قرآن را میخواند که همه مجذوب او میشدند.
در مراسم صبحگاهی دبستان، شعر و قرآن میخواند. پیش از آنکه نماز و روزه بر او واجب شود، این فرایض را انجام میداد. همیشه بالای صفحات دفترش عبارت سیدالشهدا(ع) را مینوشت. در ماه محرم دوستانش را جمع میکرد و از مادرش میخواست غذایی درست کند تا برای امام حسین(ع) هیئتی کوچک برپا کنند. به پدر و مادرش احترام میگذاشت و هر درخواستی داشت به گونهای رفتار میکرد که آنها راضی باشند و تابستانها برای کمک به پدر به بازار میرفت.
با ورود به دوران راهنمایی، کلاسهای قرآن را به صورت جدی ادامه داد. قرآن را به سبک عبدالباسط میخواند. وقتی شروع به تلاوت قرآن میکرد انگار، در عالم دیگری سیر میکند. همه آن شیطنتها محو میشد، دو زانو مینشست و با سوز، قرآن میخواند.
یکی از آرزوهای هر فردی این است که زودتر بزرگ شود و مهدی هم چنین آرزویی داشت. اگر در بین آنها فردی فقیر بود، موضوع را به مادرش در میان میگذاشت و به آنها کمک میکرد. او روی دوستانش تأثیر بسیار داشت و اگر فردی در میان آنها نماز نمیخواند یا روزه نمیگرفت با آنها ارتباط بیشتری برقرار میکرد مثلاً آنها را به آبمیوهفروشی میبرد و برایشان آبمیوه میخرید و در بین راه در خصوص واجبات با آنها صحبت میکرد. آن روزها که مردم زمستان را با نفت سپری میکردند، اگر پیرمرد یا پیرزنی را میدید پیت نفت به دست دارد، به او کمک میکرد.
در همسایگی آنها خانوادهای یهودی زندگی میکرد و مهدی با بچههای آنها همبازی بود. وقتی آن خانواده خبر شهادت مهدی را شنیدند برای عرض تسلیت به دیدار خانواده میرفرشی آمدند و بسیار اظهار همدردی کردند.
زمانی که جنگ تحمیلی عراق علیه ایران آغاز شد، مهدی در جبهههای نبرد حضور پیدا کرد و سرانجام پس از رشادتهای بسیار در 17 تیرماه سال 1365 در عملیات کربلای یک، در قلاویزان در اثر اصابت ترکش به درجه رفیع شهادت رسید.
بسمالله الرحمن الرحیم
با شهادت به یکانگی خداوند متعال و رسالت رسول اکرم(ص) و ائمه اطهار(ع) و شهادت به رهبری امام عزیز، شما اگر یک فرزند خود را در راه انقلاب، اسلام و امام(ره) دادید، کاری نکنید که دشمن شاد شود و امام(ره) را تنها نگذارید و با عزم راسخ از دین دفاع کنید. مرا در امامزاده چیذر دفن کنید و اگر این امکان وجود نداشت در بهشت زهرا(س) که همانا خودش یک کشور است، دفن کنید. خودتان را با اسلام متصل کنید و به نفس خود غلبه کنید.
مزار شهید مهدی میرفرشی در گلزار شهدای امامزاده چیذر تهران است.
انتهای پیام