جلسات و محافل قرآنی را میتوان دارای نقشی تأثیرگذار در پرورش نیروهای انقلابی دانست؛ نیروهایی که طی دهههای قبل، از جلسات قرآن سر برآوردند و سرانجام موفق به غرس نهال انقلاب شدند. حال سؤال این است که بعد از گذشت سالیان مدید، هنوز میتوانیم در این راستا به جلسات و محافل تکیه کنیم؟ آیا جلسات کماکان نقش خود را ایفا میکنند؟ در این باره با مهدی نادی، پیشکسوت قرآنی، صحبت کردیم. آنچه در ادامه میآید ماحصل این گفتوگوست.
ایکنا ـ قبل از انقلاب، جلسات قرآن بههمت برخی دلسوزان و دغدغهمندان قرآنی برگزار میشد و بسیاری از اساتید مطرح کنونی حاصل آن جلسات هستند. اکنون شکل جلسات چه تفاوتی با آن زمان دارد؟
قبل از ورود به بحث باید چند واژه را از هم جدا کرد تا بتوانیم دقیقتر صحبت کنیم و صحبتها مؤثر باشد؛ جلسات قرآن خانگی، جلسات سنتی قرآن کریم، محافل انس با قرآن و کرسیهای تلاوت در مساجد و دیگر اماکن مذهبی. این چهار واژه با یکدیگر متفاوت هستند و رسالت و مأموریتی جدا دارند و تأثیرگذاری آنها نیز متفاوت است.
قبل از انقلاب اسلامی، جلسات قرآن خانگی بسیار مد نظر خانوادههای مذهبی بود و در شهرها و روستاها رونق گرفته بود و جلسات زیرپلهای نام داشت، چون تا حدودی دستگاه امنیتی روی این جلسات و افراد آن حساس بود. خانوادهها هفتهای یک جلسه یکی دو ساعته دور هم جمع میشدند و کسی که تبحر و تخصصی بیشتری داشتند، نکات تجویدی و احیانا صوت و لحنی را میگفتند و بعد همان شخص یا فرد دیگری یا طلبهای به مفاهیم قرآن کریم، تاریخ اسلام و دیگر آموزههای مکتب اهل بیت(علیهم السلام) میپرداخت و در کنار آن، مباحث انقلابی و سیاسی مطرح میشد.
ناگفته نماند که فعالیت قرآنی در شهرهای بزرگی مثل تهران، مشهد و اصفهان به برکت وجود چهرههای پیشرو همچون استادان فصیحالقراء، ابوالشهداء، شکوهنده در اصفهان، استادان مولایی، مروت، صبحدل، غفاری و اربابی در تهران، استادان فرقانی، نازدار، اوحدی، محمدزاده از مشهد الرضا(ع) از رشد بهتری برخوردار بود و گامهای بلندی در حوزه قرائت، اختلاف قرائات و حتی برگزاری مسابقات قرائت قرآن به منظور جذب بیشتر جوانان و نوجوانان به قرآن کریم برداشتند.
نقش این جلسات در برپایی انقلاب اسلامی و شکل گرفتن ریشههای انقلاب کلیدی بود. حدود 15 سال قبل، از سوی یکی از دستگاههای فرهنگی تحقیقی صورت گرفته بود که خاستگاه انقلاب کجاست؟ این تحقیق نشان داد که شالوده انقلاب اسلامی از جلسات زیرپلهای و خانگی قرآن کریم نضج گرفته و آثارش در سالهای 56 و 57 بروز کرد و این جلسات باید از سوی عموم مردم مورد اهتمام ویژهای قرار گیرد.
درصد بالایی (حدود 80 درصد) از بچههای انقلابی که مدیریت و نقشهای مؤثری در انقلاب اسلامی داشتند، از اول انقلاب و دهههای اول، چه در جنگ و چه بعد از جنگ، پرورشیافته همین جلسات بودند و به جامعه آمدند و بعدها در انقلاب اسلامی نقشهای بسیار مهم و پستهای کلیدی را به دست گرفتند یا بسیاری از آنها به شهادت رسیدند. من سالها قبل از انقلاب اسلامی در چنین جلساتی بزرگ شدم و با تمام وجودم این مسائل را لمس کردهام.
این جلسات هنوز ادامه دارد و رونق بیشتری گرفته و علاقهمندان به مکتب اهل بیت(علیهم السلام) و قرآن کریم همچون سازمان تبلیغات اسلامی، سازمان اوقاف و امور خیریه و مجموعههای فرهنگی دیگر به نقش بیبدیل آنها واقفند و تلاش میکنند که این جلسات خانگی قرآن کریم توسعه پیدا کند.
بعد از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی، در کنار جلسات خانگی قرآن، فعالیتهای قرآنی کشور توسعه پیدا کرد و بخشی از جلسات خانگی به مساجد، حسینیهها و کانونهای فرهنگی و قرآنی منتقل شد و توانست جمعیت بیشتری را به خود جذب کند. همزمان در دهه اول پیروزی انقلاب، مسابقات محلی، منطقهای و استانی برگزار شد و قاریان مشهور نیز از مصر و کشورهای دیگر به ایران دعوت شدند. در کنار این اتفاقات به خصوص حضور قاریان مصری و تلاوتهای زیبای آنها و شوق مردم به ویژه نوجوانان و جوانان به تلاوت آهنگین قرآن، نهضت باشکوهی را ایجاد کرد و قاریان ایرانی به سرعت رشد کردند، به طوری که در کنار هر قاری مصری، دو یا سه نفر قاری ایرانی هم شروع به تلاوت کردند و خودشان را نشان دادند.
در این زمان به همت اساتید پیشرو و پیشکسوت تلاوت و قرائت قرآن توسعه یافت. در حقیقت خیزش عجیبی در کشور ایجاد شد و بچههای دهه اول و دوم انقلاب شروع به فعالیت در این حوزه کردند. قاریان زیادی شروع حرکت قرآنیشان از همان مقطع بود. در دهههای اول و دوم و حتی تا حدودی دهه سوم کمابیش این جلسات رونق داشت. الان هم کم و بیش در گوشه و کنار کشور با حضور اساتید و قاریان بینالمللی و کشوری و استانی ادامه دارد و شاگردان به کسب فن قرائت و تلاوت اشتغال دارند. تأثیر این جلسات قرآن، فارغ از شکل سنتی، در دو دهه اول در پرورش نیروهای قرآنی و قاریان و مرتلان خیلی تأثیرگذار بود و انقلابی در تلاوت قرآن کشور(تجوید، قرائت، صوت و لحن و وقف و ابتدا) رخ داد. همچنین حضور قاریان مصری برای علاقهمندانی که در این حوزه تلاش میکردند، الگو شد.
همه قاریان برتر کشور که در سالهای قبل و در حال حاضر در مسابقات بینالمللی رتبههای خوبی را کسب میکنند یا قاریان ممتاز کشورند، خیز اولیه قرائتشان از همان دهههای اول انقلاب بود. قاریان از جلسات سنتی شروع کردهاند و از قاریان مصری تقلید کردند؛ مثلاً مصطفی اسماعیل و عبدالباسط به ایران نیامدند، اما ابوالعینع شعیشع، شحات محمد انور و فرزندان مرحوم شحات آمدند. با حضور قاریان مصری، شوق مردم به استماع تلاوت آنها در جامعه انقلابی ایران بیشتر و جلسات باشکوهی در شهرهای بزرگ با حضور آنها تشکیل شد و برای استماع قرآن کریم بهترین قاریان جهان گرد هم جمع شدند. این محافل که به مرور زمان، جای خود را در دل مردم باز کرد، سالهاست در اقصی نقاط کشور با حضور قاریان مصری و ایرانی به مناسبتهای مختلف برگزار میشود و نقش تبلیغی و ترویجی خوبی را ایفا میکند. بدین ترتیب انقلابی در تلاوت شد و بچههای ما در همین محافل رشد بسیار خوبی کردند و مردم حس میکنند، حیاتشان قرآنی است و با قرآن عجین هستند و از معنویت و تلاوت قرآن بهره میگیرند.
رهبر معظم انقلاب در اواسط دهه سوم انقلاب توصیه فرمودند که باید در مساجد، حسینیهها، کانونهای قرآن و... جایی در محلهها درست شود که مردم بدانند در آنجا قرآن تلاوت میشود و از آن با عنوان کرسیهای تلاوت قرآن نام بردند. سپس سازمان اوقاف و امور خیریه و سازمان تبلیغات اسلامی و اخیراً مراکز دیگر هزاران کرسی تلاوت را راهاندازی کردند. بنابر این در مساجد مجری یک قاری قرآن بعد از نماز مغرب و عشاء به جای برنامههای دیگر و تعقیبات نماز، مضمون آیات منتخب را، که عموماً متناسب با مناسبتهای روز است، برای مردم مختصرا توضیح میدهد و سپس آیات قرآن را تلاوت میکند و همه گوش میدهند. قاری قرآن به مدت 10 تا 15 دقیقه آیات را تلاوت میکند. اول معانی آیات و بعد هم اصل تلاوت را گوش میدهند، همان چیزی که مد نظر مقام معظم رهبری است و در مصر نیز سالیان سال است که انجام میشود. در مقطعی تقویت شد و اتفاقات خوبی هم افتاد و در برخی از مساجد رونق خوبی گرفت، ولی الان تقریباً از رونقی که مد نظر بانیان آن بود، افتاده است.
کرسیهای تلاوت نقش تبلیغی ـ ترویجی دارند و معنویت قرآن را در جامعه میافزایند و حداقل در هفته یک مرتبه صدای روحبخش و دلانگیز قرآن را به گوش مردم میرسانند. اگر اینها در حوزه تبیین معانی و سبک زندگی قرآنی جهتدهی شوند، میتوانستند نقش بیبدیلی داشته باشند، ولی این اتفاق نیفتاد.
ایکنا ـ گفتید که محافل قرآنی انقلابی را در تجوید، قرائت، صوت و لحن و وقف و ابتدا ایجاد کرد و افراد زیادی را پرورش داد. چرا بعد از آن افول کرد؟
افول آنها جدی نیست، یعنی حلاوت قرآن چیزی نیست که از تب و تاب بیفتد. شاید قاعده «لِکُلِّ جَدیدٍ لَذَّةٌ» اتفاق افتاده باشد. در مردم شور انقلابی و دینی بود و وقتی دیدند چیزی به عنوان قرائت و تلاوت قرآن میتواند در محله آنها اتفاق بیفتد، اقبال خوبی شد ولی کمکم بهخاطر عادی شدنش از تب و تاب افتاد. در دهه اول و دوم خیلی استقبال شد. الان محفل انس با قرآن باید بار معنوی و تخصصی داشته باشد تا مردم استقبال کنند. مثلاً در شهری اگر قاری مطرحی در محفل انس تلاوت کند یا محفل برنامه جدید و مفیدی داشته باشد، استقبال خوبی میشود والا اگر قرار باشد از قاریان استفاده شود، در حد همان کرسی تلاوت از آن استقبال میشود و شور و حال چندانی دیده نمیشود.
یادم هست در مسجد اعظم قم در اواخر دهه هفتاد محفل انس با قرآن برگزار میشد. چیزی حول و حوش دو سه هزار نفر آمده بودند، فقط برای اینکه تلاوت راغب غلوش و امثالهم را گوش بدهند، این شور و حال به خاطر جدید بودن قاریان مصری بود. بعدها جای این قاریان مصری را قاریان ایرانی گرفتند و از لحاظ تخصصی کمتر از قاریان مصری نبودند ولی آن لذت نو بودن را نداشتند و کمکم یک حالت عادی پیدا کرد.
ایکنا ـ در این باره نقش معلمان قرآن را چطور ارزیابی میکنید؟
معلمان قرآن نقش یک مبلغ را داشتند و همه را به شرکت در محافل توصیه و تلاش میکردند که از تلاوت اساتید بزرگ بهره آموزشی ببرند و شاگردان خود را با شگردهای فنی اساتید در تجوید، صوت و لحن و تطبیق الحان بر معانی آشنا کنند. البته نقش معلم در تربیت قابل مقایسه با چنین محافلی نیست. این محافل بیشباهت به سیل لحظهای نیست، اما نقش معلم یک نقش بیبدیل تربیتی است. گاهی یک معلم سالها زحمت میکشد تا شاگردی را تربیت کند و به رشد و تعالی برساند.
بعد از پیروزی انقلاب خیلی از جلسات خانگی به مساجد و حسینیهها منتقل شد و رونق بیشتری گرفت. بسیاری از قاریان محصول مساجد و جلسات قرآن و تلاش معلمان و اساتید هستند که بعدها تبدیل به مؤسسه شدند. در جلسات هفتگی قرآن یا جلسات سنتی اساتید دلسوز سالها در شب یا روز خاصی ساعتها در جلسه پای رحل مینشستند. دهها مورد از این جلسات هر هفته از اذان صبح تا 12 ظهر ادامه مییافت و گاهی استادی سه تا هشت ساعت پشت رحل مینشست و صبورانه دست شاگردان را میگرفت تا به نتیجه برسد. پس نقش معلم و جلسه قرآن سنتی با روش آموزش آکادمیک قابل مقایسه نیست.
ایکنا ـ از حیث کیفیت جلسات قبل از انقلاب بهتر بود یا پس از آن؟
بیتردید معنویت و تأثیر جلسات قبل از انقلاب بیشتر بود، ولی تخصصی شدن جلسات بیشتر به دهه اول و دوم انقلاب برمیگردد، زمانی که جلسات قرآن خانگی در مساجد آغاز شد و با بهرهگیری از سیستمهای صوتی در محضر اساتید به تلاوت قرآن پرداخته شد. این مقطع همزمان با حضور قاریان مصری در ایران اتفاق افتاد و به برکت روح قرآن کریم فراگیر شد. در آن دوران در هر محله جلسات قرآن تشکیل شد یا توسعه پیدا کرد. در دهه اول و دوم انقلاب جلسات پررونقی داشتیم و در دهه سوم انقلاب این جلسات حالت متعادلی پیدا کرد نه شور قبلی را داشت و نه افول آنچنانی، اما متأسفانه در دهه چهارم انقلاب جلسات سنتی و محافل انس با قرآن رونق قبل را ندارد.
ایکنا ـ دلیل آن را چه میدانید؟
باید بررسی و با اساتید صحبت کرد. خلوص آن زمان دیگر وجود ندارد و تأثیر نَفَس اساتید کمتر شده است.
ایکنا ـ آیا باید این توقع را از محافل و جلسات قرآن داشته باشیم یا وظیفه نهادهای حاکمیتی و آموزشی است؟
امیدی به ادارات دولتی و حتی نهادهای انقلابی نیست. 25 سال است که مدیر قرآنی یک نهاد انقلابی و دینی در دو کلانشهر این کشور (اصفهان و تهران) بودهام و قبل از آن بیش از دو دهه در جلسات قرآن خانگی و جلسات مساجد حضور داشتم. مؤسس، جلسهدار و معلم بودم. این نهادها نقش تأثیرگذاری در تربیت انسان نداشتهاند، اما در رونق جلسات داشتهاند. گاهی نهادی بر اساس مأموریت و رسالتش برای تأسیس خانه قرآن، مؤسسه قرآنی، جلسه قرآن سنتی و جلسه خانگی هزینه میکند و در ایجاد آنها و در تربیت معلمش مؤثر است، اما این نهاد در تربیت انسان تأثیرگذار نیست، چون این نقش برعهده معلم است. اگر مدیر نهادی معلم باشد، تأثیرگذارتر است.
در اساسنامه سازمان تبلیغات اسلامی، رسالت ساماندهی (شناسایی و دستهبندی) و سازماندهی، صدور پروانه، هدایت (برنامه دادن)، حمایت (رفع مشکل اداری، مالی، مکان و ...) و نظارت بر مؤسسات و کانونهای قرآنی مردمی کشور وجود دارد. سازمان اوقاف و امور خیریه هم چنین چیزی دارد و جاهای دیگر هم همینطور. ممکن است وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی هم همین رسالت را برای خودش تعریف کرده باشد. این نقش تدارکاتی است و این نقشها برای ادارات، وزارتخانهها و مؤسسات دولتی تربیتی نیستند، بلکه نقش تربیتی را معلم رقم میزند.
ایکنا ـ این موضوع که در جلسات قرآن بیشتر به آموزش و کمتر به تفسیر قرآن توجه میشود، آسیبی برای این امر است؟
شاید یکی از علتهای کمرونق شدن جلسات و محافل این باشد که مردم بهدنبال اصل قرآن هستند، یعنی اینکه قرآن، کتاب زندگی است و میخواهند آنها را هدایت کند. زمانی که محافل انس با قرآن را به سمت تلاوت، صوت، لحن، تجوید، نغمات، از این دستگاه به آن دستگاه و از این نغمه به آن نغمه بردیم و تخصصی شد، اگرچه این کار مذموم نیست؛ اما برای عموم مردم جذابیتی نداشت. قرآن فرموده است: «وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَرَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ؛ و ما آنچه را براى مؤمنان مايه درمان و رحمت است از قرآن نازل مىكنيم»، (اسرا/82)، قرآن شفا و رحمت برای مؤمنین است و مردم به جلسات میآیند تا شفا بگیرند. وقتی میبینند این محفل فقط تلاوت لحظهای بود، یک عشقی، محبتی و علاقهای و روح و ریحانی از صوت ایجاد شد و تمام شد و رفت؛ اما به اینکه این آیه چه میگوید کسی توجهی نکرد و نگفت، کم کم اینها از تب و تاب افتاد و عموم مردم که به عشق معنی کلام خدا میآمدند، دیدند چنین چیزی نیست، کنار کشیدند، فقط افرادی که بهدنبال تلاوت تخصصی هستند، ماندند. لذا استقبال از این محافل کاسته شد.
ایکنا ـ سخن پایانی.
در این سخنان هیچ قصد و غرضی نداشتم که به جلسه و محفلی، ادارهای، سازمان و وزارتخانهای یا به شخصی اهانتی کرده باشم. «و ما أُرِيدُ إِلَّا الْإِصْلَاحَ مَا اسْتَطَعْتُ». این موارد به ذهنم رسید تا درد اصلی را بشناسیم و به سمت اصلاح حرکت کنیم. نکتهای که باید به آن توجه کنیم و سالهاست که مقام معظم رهبری به آن اشاره کردهاند، سبک زندگی قرآنی است. اگر هدف برگزاری محافل و جلسات قرآنی، ارائه مفاهیم قرآنی برای بهتر کردن زندگی مردم، اصلاح سبک زندگی آنها، تلطیف آن با معنویت قرآن باشد، آموزههای قرآنی باعث آرامش مردم شود و تأثیرگذار باشد، قطعاً جاذبه جلسات صد برابر خواهد شد.
انتهای پیام