به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) از لرستان، یکی از اعتقادات مسلم شیعه که برگرفته از ادله عقلی و آیات قرآن کریم است، این است که امام و پیشوایی که برای جامعه از سوی خداوند متعال تعیین میشود، باید دارای ملکه «عصمت» باشد؛ این امام و رهبر اعم از پیامبر(ص) یا وصی اوست، یعنی هر کسی منصب الهی دارد، باید معصوم باشد.
عصمت از ماده «عصم» است که در لغت بهمعنای «امساک و منع» بهکار میرود و در اصطلاح کلامی، بهمعنای «قوهای است که انسان را از ارتکاب معاصی و افتادن در خطا و اشتباه باز میدارد». بنابراین «عصمت» ملکه و قوهایی است مانند سایر قوای انسان؛ مثل شجاعت، سخاوت، عفت و… که در انبیاء و اولیای الهی وجود دارد و با استفاده از آن، هرگز گناهی انجام نداده و مرتکب اشتباهی هم نمیشوند. یعنی همانطور که آدم شجاع، ترسی ندارد، یا آدم سخاوتمند میبخشد، انسان معصوم هم گناه و اشتباهی ندارد.
برای خصلت عصمت ادله نقلی و عقلی وجود دارد
برای وجود این خصلت در سفیران الهی، هم ادلّه نقلی وجود دارد و هم ادله عقلی، که بهعنوان دلیل اول عقلی این مدعا میتوان به تسلسل در وجود امام، اشاره کرد که در شرح آن میتوان گفت؛ دلیل وجود امام و رهبر الهی برای جامعه، قطعاً این است که مردم، یا وظایف دینی خود را نمیدانند، یا در اجرای آن ممکن است دچار خطا و اشتباه شوند؛ اگر اصلاً دستورات را نمیدانند، لازم است پیامبری از جانب خداوند متعال بیاید و دستورات الهی را به مردم برساند، حال اگر او خطا کند و در بیان احکام، اشتباه کند، دین به مردم نمیرسید.
بنابراین عقل میگوید برای اینکه دین حقیقی به مردم برسد، لازم است پیامبر، عصمت داشته باشد. حال در مورد جانشین او هم همین حرف صادق است؛ یعنی چون مردم ممکن است اشتباه کنند، امام لازم است و اگر خود امام هم مانند سایر مردم عادی امکان اشتباه داشته باشد، خود او نیز به رهبر و امام دیگری نیاز دارد و او نیز همین طور؛ بنابراین تسلسل در امام لازم میآید و تسلسل هم که باطل است، پس باید امام معصومی در رأس جامعه توسط خداوند متعال نصب شود.
بنابراین چون علت وجود امام و رهبری الهی در جامعه، خطا و اشتباه و جهل مردم است، پس باید امامی که برای آنها نصب میشود، از این نقایص مبرا باشد تا دیگر او نیازی به امام نداشته باشد.
حفظ شریعت دلیل عقلی برای عصمت امام است
دومین دلیل عقلی عصمت امام، حفظ شریعت است، چون دین مبین اسلام، دین جاویدان است و دین جدیدی نخواهد آمد، پس تا روز قیامت باید بدون تحریف و کجروی باقی بماند، این حفظ دین و شریعت هم بدون عصمت، امکانپذیر نیست؛ این دلیل خیلی واضح است؛ بعد از نبیاکرم(ص) دین و شریعت به دست مردم عادی افتاد و قرآن کریم هم که بدون تحریف در دست ماست، تنها به بیان کلیات بسنده کرده است و هرگز جزئیات احکام را بیان نکرده است.
لذا برای حفظ دین اصیل و ناب محمدی(ص) بر خداوند متعال لازم است، شخصی را امام قرار دهد که او عصمت از خطا و اشتباه داشته باشد، تا بتواند با این ملکه، دین را حفظ و به نسل بعدی بدون کم و کاست تحویل دهد. حال اگر خود امام نیز مانند دیگر مردم عادی، اشتباه کند و احکام را اشتباهاً به مردم بگوید، بعد از چندین سال دیگر، تنها بویی از دین میماند و همان بلایی که بر سر دین یهود و نصاری آمد، بر سر اسلام هم خواهد آمد.
ممکن است کسی بگوید با وجود قرآن کریم، دیگر اختلافی نمیماند! در پاسخ میگوییم: چگونه اختلافی وجود ندارد، در حالیکه مردم، در عادیترین عمل دینی روزانه خود، مثل نماز و وضو اختلاف کردند و در خود اهل سنت، چهار فرقه فقهی به وجود آمد.
بنابراین عقل ما حکم میکند برای حفظ این آیین و شریعت، از تحریف و کجرویها و انتقال درست و صحیح آن به نسلهای بعدی، لازم است در راس مردم، امامی وجود داشته باشد که دارای ملکه عصمت باشد و او دین را از این خطاها و کجرویها حفظ کند.
به حکم آیات قرآن، «امام» معصوم است
قرآن کریم در چند آیه به مسأله امامت پرداخته و اوصاف و ویژگیهای آن را بیان کرده است، یکی از مهمترین خصلتهای بیان شده توسط قرآن کریم، مساله «عصمت امام» است.
خداوند در آیه 124 سوره مبارکه بقره در این رابطه میفرماید: «وَ إِذِ ابْتَلى إِبْراهِیمَ رَبُّهُ بِکَلِماتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قالَ إِنِّی جاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِماماً قالَ وَ مِنْ ذُرِّیَّتِی قالَ لا یَنالُ عَهْدِی الظَّالِمِین؛ و هنگامى که خداوند ابراهیم را با وسائل گوناگونى آزمود و او بخوبى از عهده آزمایش برآمد، خداوند به او فرمود: من تو را امام و رهبر مردم قرار دادم، ابراهیم عرض کرد: از دودمان من نیز امامانى قرار بده خداوند فرمود: پیمان من به ستمکاران نمیرسد و تنها آن دسته از فرزندان تو که پاک و معصوم باشند شایسته این مقاماند.»
خداوند متعال در این آیه میفرماید عهد او یعنی «امامت» به ظالمین نخواهد رسید؛ بدون شک کسی که مرتکب گناه شود، چه در پنهان و چه آشکارا او ظالم خواهد بود، زیرا قرآن در آیه 229 سوره مبارکه بقره چنین میفرماید: «مَنْ یَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَأُولئِکَ هُمُ الظَّالِمُون؛ و هرکس از حدود الهی تجاوز کند، ستمگر خواهد بود». بنابراین طبق این آیه، هر کس کوچکترین گناهی از او سر بزند، از عهد خداوند متعال یعنی امامت، خارج میشود و این به معنای عصمت امام است.
این استدلال را نیز میتوان به این صورت بیان کرد که غیر معصوم ظالم است و ظالم از دایره امامت خارج است، بنابراین غیر معصوم از دایره امامت خارج است، پس امام باید معصوم باشد.
«فخررازی» از بزرگترین علمای اهل سنت، نیز عصمت در این آیه را پذیرفته است و بیان میکند، چون «امام» الگو و پیشوا و واجبالاطاعه است، باید معصوم باشد.
آیهای دیگر که به عصمت امام اشاره دارد، آیه 59 سوره مبارکه نساء معروف به «اولوالامر« است که خداوند در این آیه میفرماید: «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ؛ اى کسانى که ایمان آوردهاید! اطاعت کنید خدا را و اطاعت کنید پیامبر خدا و صاحبان امر را».
این آیه بهصورت مطلق میفرماید از خدا اطاعت کنید و از رسول او و از «اولوالامر». اطلاق این آیه بیان میکند که بدون چون و چرا و در همه امور، باید از آنان اطاعت کرد و لازمه این اطاعت محض، عصمت است؛ یعنی خداوند متعال تنها به کسی که هیچ گناه، خطا و اشتباهی ندارد چنین اجازهای میدهد؛ زیرا اگر کسی اشتباه کند و اطاعت از او نیز واجب باشد، باعث گمراهی میشود. بنابراین میگوییم چون اطاعت از «اولوالامر» بدون چون چرا واجب شده است، باید آنان معصوم باشند.
بنابراین چون تنها اطاعت مطلق، از معصوم جایز است؛ پیامبر و اولوالامر در این آیه معصومند، «اولوالامر» نیز همان جانشینان پیامبر(ص) و امامالمسلین هستند. بنابراین این آیه به صراحت بیان میکند پیامبر(ص) و جانشین او باید معصوم باشند.