به گزارش ایکنا از لرستان، در کتاب لغت به شخصى که از وطن خود دور افتاده باشد، غریب گفته میشود و حضرت امیر (ع) فرمودهاند: غریب کسى است که دوستى نداشته باشد. بنابراین غربت امام رضا (ع) را در دورى از وطن و اهل و عیال و نیز نداشتن یار و یاور در دوران تبعیدشان به خراسان و همچنین شهادت مظلومانه و غریبانه آن حضرت باید معنا کرد. از خود حضرت رضا (ع) نقل است که فرمودهاند: هر که مرا در غربتم و دورى مزارم زیارت کند، روز قیامت در سه جا به فریادش مىرسم، تا از هول و وحشت آن مکانها نجاتش دهم: هنگامى که نامهها به چپ و راست تقسیم مىشود، هنگام صراط و هنگام سنجش اعمال.
از هروى روایت شده است که گفت: از حضرت امام رضا (ع) شنیدم که فرمودند: به خدا قسم هیچ یک از ما نیست، جز این که کشته و شهید شود. عرض کردند: یابن رسول الله (ص)، شما را چه کسى خواهد کشت؟ فرمودند: بدترین خلق خدا در زمان من، مرا به وسیله زهر مىکشد، سپس مرا در مکانى دور افتاده و سرزمین غربت دفن مىکند، بدان هر که مرا در غربتم زیارت کند، خداوند عزوجل اجر صد هزار شهید و صد هزار صدیق و صد هزار حجکننده و عمرهکننده و صد هزار مجاهد را براى او مىنویسد و با ما محشور مىشود و در درجات عالى بهشت همراه ما مىباشد.
همچنین از حضرت رضا (ع) روایت شده است که فرمودند: من در زمین غربت کشته و مسموم و مدفون مىشوم، این را از سخنانى دانستم که پدرم از پدرش که از پدرانش على بن ابى طالب (ع) از رسول خدا (ص) براى من وصیت مىکرد، همانا هر که مرا در غربتم زیارت کند، من و پدرانم شفاعتکنندگان او در روز قیامت هستیم و هر که ما شفیع او باشیم، نجات مىیابد حتى اگر گناهان انس و جن را بر دوش داشته باشد.(۱)
به نقل کتب تاریخى وقتى امام رضا (ع) مجبور به حرکت به سوى خراسان شد قبل از مهاجرت اقوام و عشیره خود را جمع کرد و با اشاره به سفر خود به خراسان و اشاره به عدم مراجعت به مدینه و غربت و شهادت خود هم دیگران و هم حضرتش گریستند.
این سفر با سفر امام حسین (ع) از این حیث که انتهاى سفر با شهادت آن بزرگواران همراه بود شباهت دارد، این مهم چه در نهضت امام حسین (ع)، چه در مهاجرت امام رضا (ع) از اینکه با علم به شهادت آغاز شد حائز اهمیت است.
اقوام و عشیره حضرتش بدانند که این دعوت و فراخوانى مأمون که به ظاهر براى ارادت و علاقه به حضرتش بود چیزى جز حلیه و نیرنگ نیست و هدف اصلى حاکمیت، حصر امام و حذف جایگاه امام در عرصه سیاسى و اجتماعى است. اینکه نزدیکان امام (ع) بدانند که احترامى در کار نیست بلکه هدف مأمون کنترل امام و از میان برداشتن قدرتى بزرگ در برابر حاکمیت باطل است.
این دلیل کراهت امام (ع) از این سفر و اعتراض او به حاکمیت وقت را بیان مىکند و نیز مىفهماند این حاکمیت در تعارض با فرزندان رسول خدا (ص) است و مهمتر اینکه عدهاى مىپندارند که امام (ع) براى ولیعهدی و کمک مأمون اقدام به مهاجرت به سوى خراسان کرد. چه بسا این حرکت آگاهى بخش از سوى امام رضا (ع) نبود عدهاى از نزدیکان امام (ع) نیز از عمق ماجرا باخبر نبوده و متأثر از حرکت ظاهرى مأمون مىشدند و او را مىستودند و حاکمیت او را مشروع مىدانستند.(۲)
نوع کلمات و مواضع امام و جملاتى که از سوى آن حضرت براى هدایت جامعه اسلامى آن زمان بیان مىشد هرگونه ابهام و ناآگاهى در بین مردم را منتفى مىگرداند، چرا که بیان و جملات امام (ع) نقطه ابهام و جاى سؤالى در زمینه وظیفه شیعیان و تشخیص حکومت سالم و غیر سالم باقى نمىگذارد امام (ع) در حدیث معروف سلسلهالذهب در نیشابور زیباترین و رساترین جمله را در تعیین وظیفه موحدان بیان فرمود: راه رسیدن به وحدانیت و خداپرستى جز از میسر ما میسر نیست. ماییم که مسلمان بودن را معنى مىبخشیم ، ماییم که انسان مومن را به ایمان کامل مىرسانیم به عبارت دیگر نفى بتپرستى و رسیدن به حصار محکم خداپرستى در سایه ولایت و امامت ما ممکن و عملى خواهد بود. شنوندگان و نویسندگان این حدیث را شنیدند و نوشتند اما چه کردند؟
امام (ع) در روایتى براى آنکه خط خود و دشمنانش را جدا کند و وظیفه شیعیان را در این مهم تبیین کند، مىفرماید: پیروان ما دستورات ما را مىگیرند و به کار مىبندند و با دشمنان ما مخالفند و کسى که چنین نباشد از ما نیست در روایتى دیگر مىفرماید: هرکه به دور شده از ما نزدیک شود یا از بستگان ما دورى کند یا کسى را که به ما عیب میبندد ستایش کند یا دشمن ما را اکرام نماید از ما نیست و ما هم از او نیستیم معلوم نیست شیعیان در عصر امام رضا (ع) چگونه رفتارى داشتند که حضرتش براى تنویر افکار عمومى چنین جملاتى را بیان مىکند؟ ظاهراً براى شیعیان و پیروان حضرتش دوستى با هر کس و دشمنى با هرکس مهم نبوده و مهمتر آنکه جایگاه امامت شیعه و دشمنانشان چندان روشن نبوده است یا اینکه امام (ع) از اینکه شیعیان به حکومت وقت ابزار علاقه و دوستى مىکنند و چندان موقعیت امامت شیعه را بر نمىتابند اینگونه دردمندانه سخن مىگوید. گرچه در تاریخ همه مواضع و بیانات امام(ع) روشن نیست و بعضاً روایتى از این دست نقل شده است، اما این خود گواه معتبرى است بر اینکه امام (ع) چه رنجى مىبردند از دستگاه خلافت مأمون و چه رنج مضاعفى مىبردند از مؤمنین و مسلمانان و شیعیان. اگر جملات امام (ع) و نگاه ایشان را به شیعیان خوب بررسى کنیم نوعى اعتراض و گلایه از رفتار شیعیان که مبتنى بر دوستى و محبت واقعى با حضرتش نبوده مشاهده مىشود؟
درست است که غربت امام رضا (ع) به خاطر بعد مسافت از مدینه بود اما غربت واقعى امام (ع) در بین پیروان و شیعیان خود بود. برخى محققین معتقدند، غربت امام رضا (ع) در تهمت «کاخنشینى» به ایشان نهفته است و آنچه سبب شده امام رضا (ع) غریبالغربا خوانده شود، نسبت دادن تهمت کاخنشینى و سازش با مأمون است. در حالى که این حرکت امام رضا (ع) مشت ظلم و چهره سیاه و ریاکارانه مأمون را آشکار کرد. (۳)
غربت امام حسین (ع) در روز عاشورا، یک غربت فکرى بود. در روز عاشورا کسانى مقابل امام حسین (ع) صفآرایى کرده بودند که حضرت را مىشناختند. تعدادى از آنها در کوفه پدر امام حسین (ع) را درک کرده بودند و حتى برخى نیز دوران پیامبر (ص) را دیده بودند.
غربت امام حسین (ع) از این جهت بود که سخن، فکر و اندیشهاش مورد قبول کوفیان قرار نگرفت و آن چیزى که امام حسین (ع) از مردم کوفه مىخواست را آنها متوجه نمىشدند.
اما غربت امام رضا (ع) از این نوع نبود یا لااقل کمتر بود، چراکه امام (ع) با آگاهسازى ایرانیان نسبت به اهل بیت (ع) باعث تأثیرگذارى بسیار به خصوص در نیشابور که مرکز علمى وقت ایران بود، شد و سمت و سوى جدیدى در علماى متفکر جامعه ایرانى ایجاد کرد.
تربیت شاگردان عالم، بیان سخن تازه و معرفى چهره جدید از اسلام توسط امام رضا (ع) باعث شد تا ایرانیان بیشترى به تشیع گرایش پیدا کنند و ایران شیعه خانه اهلبیت (ع) شود بنابراین نوع غربت ایشان با غربت جدشان حضرت حسین(ع) متفاوت بوده است.
منابع
۱. مجمع البحرین، ج ۲
۲. عیون اخبار الرضا (ع)، ج ۲
۳. امالى شیخ صدوق، ج ۲۲۰
انتهای پیام