به گزارش خبرنگار ایکنا، نشست «روانشناسی شناختی و ارتباط آن با دین» امروز چهارشنبه 2 اسفندماه، از سوی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی برگزار شد.
فاطمه رئیسی؛ روانشناس، در این نشست به سخنرانی پرداخت و گفت: بنده ابتدا به تاریخچه روانشناسی شناختی اشاره میکنم و سپس به ارتباط مفاهیمی که در روانشناختی شناختی با دین وجود دارد، میپردازم. روانشناسی شناختی، در واقع در یونان باستان ایجاد شده است و همواره چالشهایی در این زمینه بین طرفداران افلاطون و ارسطو وجود داشته است اما بعد از جنگ جهانی دوم، به شکل علم درآمد. آنچه که این علم را تبدیل به علمی دقیق و دارای شاخههای گوناگون کرد جنگ جهانی بود که با وجود تخریبها، برکات علمی زیادی برای بشریت داشت. علت این بود که بعضاً یک خمپاره در جنگ جهانی دوم شلیک میشد و از لحاظ مغزی، به فردی آسیب وارد شده و در نتیجه وی، همه دنیا را خاکستری میدید. جنگ که تمام شد برای دانشمندان سوال پیش آمد که چرا این فرد اینگونه شد و رفتارهای فرد تغییر کرد؟
رابطه مغز و رفتارهای انسان
وی ادامه داد: اینجا بود که متوجه شدند بین مغز و رفتارهای انسان، ارتباط وجود دارد در حالی که قبلا فکر میکردند که مغز همانند یک شلنگ است که مایعی درون آن جریان دارد اما بعد از جنگ جهانی دوم، این دیدگاه تغییر پیدا کرد و مشخص شد در مغز، بروکا و ورنیکه وجود دارد که بر فعالیت مغز تأثیر زیادی میگذارد بنابراین دنبال ساختن ابزارهایی همانند اسکنها، ام آر آی و امثالهم برای پی بردن به درون مغز افتادند. شخصی به نام دکارت، نقشی ارزنده در علوم انسانی داشته است. وی فردی عیاش بوده اما به یکباره به خودش میآید و برایش سؤال پیش میآید که چرا با یک تلنگر، همه زندگیاش عوض شد. اینجا بود که فهمید بین بدن و روان انسان رابطه وجود دارد.
رئیسی بیان کرد: فیلسوفی به نام رنه دکارت، مقولهای به نام ثنویتگرایی را مطرح کرد و گفت ما یک جسم و یک روح داریم که دارای نقطه اتصال نیستند. علوم انسانی تا الان جوابی برای این مسئله که توسط وی مطرح شده پیدا نکرده است. همچنین در دوران پس از جنگ جهانی دوم، ساخت آزمونهای هوشی شروع شد تا اینکه به دستگاههای محاسباتی و پردازشگرها رسیدیم که منجر به ساخت کامپیوتر شد چون دانشمندان فهمیدند باید اطلاعات را در حافظههایی جمع کنند لذا مواردی همانند فلشها و .. ساخته شد. البته از این هم پیشرفتهتر خواهد شد چون دانشمندان در نهایت دنبال ساخت انسان مصنوعی هستند. دنبال این هستند موجودی بسازند که یک تراشه در مغز وی باشد که وقتی آلمان میرود شروع کند آلمانی حرف بزند. البته این انسان جدید احتمالا احساساتی همانند عاشق شدن و دوست داشتن و ترحم خواهد داشت، بنابراین بیشتر اهداف سیاسی و نظامی دارد.
تأثیر مدلهای حافظه در روانشناسی شناختی
وی با بیان اینکه مدلهای حافظه هم در روانشناسی شناختی تأثیر زیادی در پی داشت، افزود: روانشناسی شناختی، یک انقلاب علیه فروید و واتسون و دیگران بود. چیزی که روانشناسی شناختی را از روانشناسی محض و دیگر روانشناسیها جدا میکند، میانرشتهای بودن آن است. چون در برگیرنده شناخت اجتماعی، انسانشناسی شناختی و آموزش و پرورش شناختی و توانبخشی شناختی است. البته الان با هوش مصنوعی هم ارتباط بسیار زیادی دارد. حتی محققان خودمان هم دنبال این هستند که این ارتباط با هوش مصنوعی را پیدا کنند. اهمیت روانشناسی شناختی این است که نوآورانه است و با فناوریهای جدید در ارتباط است و تولید کارآفرینی میکند.
این روانشناس تأکید کرد: درباره رابطه این مسائل با دین باید بگویم که بر اساس مطالعاتی که داشتهام در فرآیندهای شناختی که از توجه به تصمیمگیری میرسید، باور دینی، بیشتر به تربیت برمیگردد و هرچه این تربیت از تکنیکهای شناختی استفاده کرده باشد، باور شناختی هم درست جا میافتد و باورهای دینی هم در آن تأثیر زیادی دارد؛ مثلاً اعتقاد به نان حلال، از جمله مسائلی است که میتواند تربیت را تقویت کند. ممکن است فردی در یک خانواده به دنیا بیاید که اصلا دین نداشته باشند اما وقتی خانوادهای، فرزند خود را در کلاس قرآن میگذارد تا قرآن را فراگرفته یا حافظ کل قرآن شود، در واقع در چنین شرایطی، خانواده در حال شکلدهی به باورهای او هستند.
رئیسی در پایان سخنان خود گفت: بحث علوم شناختیِ دین، موضوعی نا آشنا است. در یک تحقیق مشخص شده که وقتی فردی دعا میکند مراکزِ لذت مغز وی فعال میشود. بنده همواره به مراجعان میگویم نمازهایتان را بخوانید، چون شما را از آشفتگی نجات میدهد. برخی افراد سمتِ کلاسهای موسیقی، یوگا، رقص، هنر، خطاطی و هنری رفتهاند و به آرامش نرسیدهاند اما وقتی پای روضه امام حسین(ع) نشستهاند پریشانیِ شناختی آنها از بین رفته است.
تلاش برای تأسیس الهیاتِ شناختی
در ابتدای این برنامه عیسی موسیزاده، به عنوان دبیر علمی نشست گفت: ما در راستای طرحِ کلانِ پژوهشکده فسلفه و کلام اسلامی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، با عنوان «علوم شناختی و دین»، سلسله نشستهایی در این راستا برگزار میکنیم که نشست اول در خدمت آقای فصیحی رامندی بودیم که در آنجا علوم شناختی را به عنوان دانشی ناظر به ذهن معرفی کردند که دنبال بررسی چگونگی بازیابی و پردازش اطلاعات ورودی به ذهن است. در جلسهای دیگر، بررسی کردیم که علوم شناختی دنبال پردازش باورها، احساسات و عواطف و باورهای دینی است. به عبارتی دیگر میتوانیم بگوئیم این دانش، فرایندهای شکلگیری و شیوع باورهای دینی را بررسی میکند.
وی ادامه داد: آنچه این نشستها دنبال میکنند این است که میخواهد علوم شناختی دین را معرفی کند و مواجهه روشمند و علمی در این زمینه داشته باشد. هدف کلان ما این است که یک الهیاتِ شناختی را تأسیس کنیم. در این جلسه به بحث درباره روانشناختی شناختی و رابطه آن با دین میپردازم. در خصوص روانشناختی شناختی، مسئله مهم این است که این شاخه از حوزه علوم شناختیِ دین، به دنبال مطالعه و پردازش فرایندهای موجود در ذهن همانند زبان، حل مسئله، استدلال و امثالهم است. خاستگاه روانشناختی شناختی، بر مبنای نظریه انتخاب طبیعی داروین در کتاب «منشأ انواع» شکل گرفته است.
موسیزاده تصریح کرد: روانشناختی تکاملی نیز میخواهد یک شناسایی کلی از صفات روانی انجام داده و نشان دهد چگونه این صفات روانی در جریان تکامل، سازگاری پیدا کردهاند. ما باید بررسی کنیم که باروهای دینی چگونه در این روانشناختی شناختی، مورد بحث و بررسی قرار میگیرند.
انتهای پیام