سيدحسين علم الهدی مهر سال 1338 شمسی در خانواده مذهبی مرحوم آيتالله سيدمرتضی علم الهدی يكی از علمای مبارز خوزستان در شهر اهواز متولد شد و از اوان كودكی به يادگيری قرآن رو آورد و در سنين نوجوانی در ايجاد كتابخانههای مذهبی تلاش كرد و جلسات سخنرانی و تدريس قرآن را در مساجد اهواز آغاز كرد. وی دانشگاه را سال 56 با رشته تاريخ دانشگاه فردوسی مشهد آغاز كرد. در آن دوران گروههای غيرمذهبی و هواداران انديشه ماركسيست در دانشگاه خيلی فعاليت داشتند، شهيد علم الهدی در آن دوران با اين افراد مبارزه فكری میكرد و آن قدر مسلط به مبانی اسلامی بود و مطالعه داشت كه اساتيد طرفدار انديشه ماركسيست در حضور وی جرئت حرف زدن نداشتند.
غيرت و تعصب دينی حسين به گونهای بود كه هيچ رفتار غير اسلامی را بر نمیتابيد. او با نصب اعلاميه ضد رژيم ستمشاهی و برگزاری تجمع اعتراضی در دانشگاه فردوسی مشهد نقش مهمی ايفا كرد.حسين سال 56 پس از زلزله طبس در كمک به آسيبديدگان و بسيج كمکهای عمومی نقش فعالی داشت و از آنجا كه با هوش سرشار خود از هر موقعيتی، فرصتی برای مبارزه میساخت، به هنگام ورود شاه معدوم و همسرش به طبس، تجمع اعتراض آميزی عليه آنان به راه انداخت. وی در حوزه مسائل سياسی هم خيلی فعال بود و در دانشگاه يكی از نيروهای فعال مذهبی بود. آن زمان در دانشگاهها فقط انجمن اسلامی دانشجويان به عنوان پايگاهی برای فعاليت دانشجويان مسلمان وجود داشت و حسين هم يک عضو ثابت و فعال انجمنهای اسلامی بود و در اين تشكلها حضوری چشمگير داشت.
شهيد علم الهدی قبل از پيروزی انقلاب دورههای حفاظتی را ديده بود و در روز 12 بهمن 57 كه حضرت امام خمينی(ره) وارد كشور شدند، جزو حلقه اصلی محافظان امام بود. يكی از مباحث مهمی كه شهيد علم الهدی در همان اوايل پس از انقلاب و در دوران تصويب قانون اساسی كشور، پيگيری میكرد طرح ولايت فقيه بود. در اوايل انقلاب اسلامی و همان دورانی كه قانون اساسی جمهوری اسلامی در حال تصويب بود شهيد علم الهدی هر روز در مسجد آيتالله جزايری اهواز مردم و جوانان را جمع میكرد و درباره مبانی اصول قانون اساسی توضيح میداد و مردم را روشن و قانع میكرد.
حسين دانشجوی سال دوم دانشگاه مشهد در رشته تاريخ با شروع جنگ تحميلی همراه با گروهی از دانشجويان و نيروهای بسيجی، به سوی جبهههای دفاع حق عليه باطل شتافت. در روزهای ابتدايی دوران دفاع مقدس، شرايط جنگ در منطقه هويزه خيلی سخت بود. بنی صدر اعتقادی به نيروهای مردمی نداشت و برای همين نه سلاح و نه آذوقه به آنها نمیرسيد، شهيد علم الهدی به عنوان فرمانده سپاه هويزه همواره تعدادی از دانشجويان و دانشآموزان و مردم مسلمان منطقه، سلاح و نيرو تهيه كرد و به جنگ دشمن بعثی تا دندان مسلح رفت. حسين در هويزه با يارانش و با دست خالی در برابر لشگرهای مجهز عراقی محاصره شده بود در همان روز اول بيش از 800 عراقی را اسير كرد و به نيروهای خودی تحويل داد؛ اما در روز دوم، محاصره عراقی با شدت تمام تنگ تر شد و حسين و يارانش به شهادت رسيدند. حسين در 16 دی 1359 به همراه جمعی از يارانش در دفاع از اين مرز و بوم با شليک گلوله توپ مستقيم تانک عراقیها به شهادت رسيد. بعد از شهادت حسين و ياران او منطقه هويزه سقوط كرد و تا 18 ماه از پيكر شهدا خبری نبود. بعد از اينكه منطقه آزاد شد مردم و رزمندگان به هويزه وارد شدند اما پيكرهای شهدا تشخيص داده نمیشدند. پيكر مطهر شهيد علم الهدی از قرآنی كه به همراه داشت شناسايی شد.
امرعلی گل محمدی
انتهای پیام