فقر یکی از آسیبهای اجتماعی بسیار مهمی محسوب میشود که گریبانگیر جامعه است. رفع این آسیب اجتماعی، که میتواند زمینه آسیبهای دیگری را در جامعه فراهم کند، مستلزم تدابیر و سیاستگذاری کلان و خرد است تا بتوان با به دست آوردن روشها و الگوهای تأثیرگذار، به منظور کاهش فقر در جامعه اقدام کرد.
البته نهادهای مختلفی از جمله نهادهای حاکمیتی و مؤسسات مردمی و تشکلهای مردمنهاد در امور خیریه و محرومیتزدایی جامعه فعالیت میکنند، اما روند رو به رشد فقر نشان میدهد که سرعت فقرزدایی در جامعه بسیار کمتر از سرعت افزایش فقر است که نیازمند هماهنگی نهادها و مردم برای بهکارگیری شیوههای نوین و تأثیرگذار فقرزدایی است.
درباره اهمیت فقرزدایی در جامعه و بهرهگیری از روشهای نوین با رضا درمان، مدیرعامل مؤسسه خیریه ابتکار و توسعه نوید، گفتوگو کردیم که مشروح آن را در ادامه میخوانید.
ایکنا ـ عملکرد نهادهای مرتبط با امور خیریه را چگونه ارزیابی میکنید؟
در موضوع فقرزدایی باید بدانیم که با چه مفهومی مواجه هستیم و ماهیت آن چیست تا بعد به سراغ کاهش آثار آن برویم. اتفاقی که در این سالها رخ داده این است که فقر در کشور ما به صورت فاصله بین روش دو زندگی تعریف شده است. بنا به همین تعریف سعی میکنیم که مردم را یک شکل کنیم و فکر میکنیم که اگر مدرسه خوب در تفکر ما مدرسهای است که در مناطق بالای شهر تهران یا مناطق خوب شهرهای بزرگ وجود دارد، بدان معناست که اگر مدرسهای در مناطق کپرنشین وجود دارد باید به همین صورت باشد تا روش زندگی مردم به یک شکل دربیاید و به دنبال آن استانداردهای زندگی و روش زندگی مردم به همین صورت باشد.
لذا باید مفهوم فقر را بازتعریف کنیم. اینگونه نیست که اگر فردی در روستا زندگی میکند، الزاماً فقیر است، چراکه ممکن است در برخی از استانداردهای زندگی از دیگران جلوتر باشد. البته اقتصاددانان بحثهای فراوانی دارند، چراکه از زاویه اجتماعی به موضوع نگاه نمیکنند و فقط از لحاظ اقتصادی بدان میپردازند. اقتصاددانان بیشتر به دهکهای اقتصادی مینگرند و درباره این دهکها، که شاید به صدک تبدیل شده باشند، تصمیم میگیرند که افراد فقیر محسوب میشوند یا خیر؟ این نگرش ممکن است با اشتباهاتی همراه باشد. البته نه اینکه این نگرش غلط باشد، بلکه کافی نیست. در این حوزه باید موضوع را در فضای خود بررسی کنیم.
کاری که نهادهای ذیربط در حوزه فقرزدایی انجام دادهاند، اگر با تعریفی که از فقر ارائه شد، بپذیریم که تعریف فقر در حوزه بومی هر محل به درستی احصا نشده باشد، شاید بتوان گفت که تلاشهای بیهودهای برای رسیدن به هدف غایی، که همان فقرزدایی است، انجام شده است. البته گاهی موفقیتهای نسبی به دست آوردهایم، اما فقط در یک یا چند پارامتر، آن هم در پارامترهای اقتصادی بوده است که کافی نیست، چراکه مؤلفههایی همچون آثار اجتماعی، میزان اثرگذاری درآمدها در موقعیت جغرافیایی زندگی افراد، آسیبهای اجتماعی و... در نظر گرفته نشده است. حذف برخی مؤلفهها برای سادهتر شدن مدل حل مسئله روش درستی نیست.
لذا به جرئت میتوان گفت که این اتفاق طی 70 سال گذشته در حوزه فقرزدایی رخ داده است. این مسئله چندان به دولتهای مختلف ارتباط نداشته و موضوعی است که از دل نهادهای تخصصی و مؤسسات مختلف برمیآید و شاید با این موضوع سادهانگارانه برخورد کردهایم. نهادهای مختلف در حوزه فقرزدایی در بخشهایی عاشقانه کار کردهاند و میتوان از این مسئله با عنوان «دوستی خاله خرسه» یاد کرد. خاله خرسه زمانی که سنگ را بر سر دوست خود میزد، بدخواه او نبود و قصد آسیب رساندن به او را نداشت، اما رسم عاشقی را به خوبی درک نکرده بود که چگونه باید دوست خود را از آزار دیگری حفظ کند.
ایکنا ـ شیوه صحیح فقرزدایی باید چگونه باشد؟
پاسخ به این سؤال دشوار است، چراکه برای فقرزدایی یک شیوه وجود ندارد. مطالعات باید نشان دهد که هر فقیری چرا و کجا فقیر است؟ سپس با تکیه بر آن به یک راهکار برای رفع فقر از فقرایی که به هر دلیل فقیر شدهاند، پیدا کرد. لذا یک راهکار ثابت برای رفع فقر وجود ندارد؛ چه این راهکار خیلی سنتی و قدیمی شامل اعطای بستههای غذایی به فقرا یا ارائه کمکهای مالی به چند میلیون فقیر باشد یا بخواهیم همه فقرا را شاغل کنیم. هر کدام از این روشها نمیتواند پاسخگوی ارائه شیوه صحیح برای رفع فقر باشد.
مادامی که در حوزه نیاز با طیفهای بسیار متنوعی از نیازمندان مواجه هستیم که رفع فقر هر کدام از آنها راهکار مربوط به خود را دارد، نمیتوانیم به یک راهکار و شیوه صحیح دست یابیم. فردی را که مبتلا به بیماری صعبالعلاج باشد نمیتوان با یارانه 50 هزار تومانی یا اعطای بستههای غذایی از شرایط بد خارج کرد. باید بیمه درمانی به این فرد کمک کند. ممکن است این فرد درآمد ماهیانه خوبی داشته باشد، اما خرج زندگی او به دلیل بیماری بسیار فراتر از درآمدش باشد. لذا هیچ شیوه واحدی برای فقرزدایی وجود ندارد.
ایکنا ـ ارزیابی شما از توانمندسازی خانوادههای نیازمند چیست؟
اولاً توانمندسازی یک لغت کلی است. ثانیاً توانمندسازی جزء راهکارهایی است که براساس تجربه زیستی رشد میکند، اما هنوز مبتلابه برخی از آسیبهاست. برای توانمندسازی ویژه خانوادههای مختلف در فرهنگها و جایگاههای مختلف اقتصادی، اجتماعی و... باید روشهای متنوعی طراحی شود. اگر با این فرض به سراغ این موضوع برویم، میتوان گفت توانمندسازی خانوادهها نسبت به مدلهای قدیمی و سنتی، که در سالهای قبل استفاده میشد، گامی رو به جلو محسوب میشود.
اگر به جای تأمین مالی خانوادههای نیازمند به سراغ توانمندسازی آنها برویم، زیرا براساس این مدل عزت نفس آنها حفظ میشود، مؤلفهای است که نسبت به مدلهای قبلی رشد خوبی دارد و نشان میدهد که در مسیر خوبی قرار داریم، اما این روش به تنهایی کفایت نمیکند. نباید از مسئله یارانه دادن بیرون بیاییم و در تله توانمندسازی بیفتیم. ممکن است در آینده با بسیاری از افراد توانمند مواجه شویم که نتوانیم برای آنها کاری کنیم، چراکه با یک سیستم مواجه هستیم که حلقههای مثبت و منفی دارد. در یک دوره زمانی که دهه شصتیها به سن کنکور رسیدند، با بحران عجیب کنکور و شغل برای آنها مواجه شدیم. لذا به دلیل فقدان شغل، آموزش عالی را برای آنها فراهم کردیم تا از این بحران جلوگیری کنیم و چند سال بعد به جای اینکه تعدادی دیپلمه جویای شغل باشند با دانشآموختگان دانشگاهی جویای شغل مواجه شدیم. توانمندسازی مانند آموزش عالی است. اگر به توسعه بازار ختم نشود، چرخهای ناقص است و تأثیر بسزایی نخواهد داشت. لذا بخشی از چرخه فقرزدایی است و اگر بخشهای این چرخه را در نظر نگیریم، به دستاورد مشخصی نخواهیم رسید.
ایکنا ـ چگونه سیاستگذاری برای رفع فقر تأثیرگذار خواهد بود؟
سیاستگذاری برای رفع فقر فقط یک کار حاکمیتی نیست. در حوزه توانمندسازی سیاستها باید لایههای مختلف در جای خود قرار بگیرد و حاکمیت نمیتواند از صفر تا صد این قضیه را انجام دهد. حاکمیت باید به درستی سیاستگذاری کند. برای مثال اگر ابزاری به نام تأمین اجتماعی وجود دارد، این ابزار باید زنان سرپرست خانواری را که با یکسوم دستمزد کار میکنند تحت پوشش قرار دهد و آنها را بیمه کند. یکی از عناصر محرومیتزدایی این است که افراد به خدمات بهداشتی دسترسی داشته باشند. حال چرا زنان سرپرست خانوار یا بدسرپرست، که به دلیل مشکلات موجود فقط دو یا سه روز در هفته کار و حداقل دستمزد را دریافت میکنند، بیمه نمیشوند؟ این مسائل جزء نقایص قانونی است که باید در سطح حاکمیت حل شود.
در سطح بنگاهها نیز باید به این قضیه نگاه کرد. بنگاهها به دنبال ایجاد سود هستند. لذا بنگاهها باید یاد بگیرند که در نگاه جدید مدیریتی میتوانند با روشهایی به سود دست پیدا کنند تا آسیبهای اجتماعی را کم کنند. این امر در کشورهای دنیا اتفاقی رایج است. البته در ایران تا حدودی وجود دارد و 90 درصد کارکنان تعدادی از شرکتها معلول جسمی، حرکتی یا دارای سوء سابقه هستند. این شرکتها علاوه بر اینکه فعالیت اقتصادی دارند، به دنبال زدودن برخی آسیبهای جدی در جامعه نیز هستند. لذا باید به ترویج این روشها در جامعه بپردازیم. این امر کار حاکمیت نیست، بلکه کار بخش خصوصی جامعه است. البته چنانچه ورود بخش خصوصی به این حوزه نیازمند ایجاد زیرساختهای مربوطه باشد، حاکمیت میتواند سیاستگذاریهای خود را در این راستا قرار دهد و فرهنگسازی کند تا جامعه بداند کار عار نیست و تعریف واحدی از کار را برای جامعه ارائه دهد.
اگر سازمانهای مردمنهاد، مردم، کسبوکارهای خصوصی، حاکمیت، قانونگذاران و... در لایه درست خود ایفای نقش کنند، اندک اندک روش صحیح توانمندسازی شکل میگیرد. امروز نمیتوان مدلی را روی کاغذ آورد که از صفر تا صد قضیه فقرزدایی را دارا باشد. مدل صحیح توانمندسازی مدلی است که قابل اصلاح باشد و با توجه به شرایط محیطی و تغییر شرایط خود را اصلاح کند. در این مدل به تمامی ذینفعان کلیدی تأثیرگذار در فقرزدایی توجه و برای آنها فکر شده است. برای فراهم شدن این مدل تمامی بسترهای جامعه باید همراه با یکدیگر حرکت کنند. البته بدان معنا نیست که تاکنون کاری انجام نشده است. 40 سال است که حاکمیت، دولت، مردم و سازمانها برای رفع محرومیت تلاش میکنند و موفقیت نسبی داشتهاند، اما این موفقیتها مطلوب نبودهاند و نیاز به تجربه و آموختن بیشتر وجود دارد. شاید عناصر جامعهشناختی، روانشناختی و مردمشناختی را دست کم گرفتهایم.
ایکنا ـ چرا با وجود فعالیت نهادهای مختلف برای فقرزدایی همچنان فقر در جامعه افزایش مییابد؟
فقر یک عبارت کلی است که عناصر مختلفی دارد. البته اینگونه نیست که تاکنون برای فقرزدایی کاری انجام نشده باشد. سرعت افزایش فقر بیشتر از سرعت فقرزدایی بوده است. لذا در حال فقرزدایی هستیم اما مادامی که فقرزایی با سرعت بیشتری از فقرزدایی حرکت میکند برای فقرزدایی عقب میمانیم. باید مدلهایی پیدا کنیم که سرعت زایش فقر را کاهش و سرعت فقرزدایی را افزایش دهد. بنابراین، نیازمند مدلهایی با اثرگذاری اجتماعی عمیقتر هستیم. مقام معظم رهبری همواره میفرمایند که باید میزان اثرگذاری اجتماعی فعالیتها در حوزههای مختلف از جمله فقرزدایی به خوبی قابل مشاهده باشد.
برای مثال اگر دو واحد منابع در اختیار داریم، باید دو واحد از فقر بکاهیم؛ درحالیکه در همین زمان 10 واحد به میزان فقر جامعه افزوده شده است، اگرچه کار خوبی انجام دادهایم، اما اثر لازم را نداشته است. چنانچه بتوانیم با داشتن دو واحد منابع، شش واحد از فقر را کاهش دهیم، عملکردی موفق داشتهایم. بنابراین، باید با تأکید بر مفاهیمی مانند اثرگذاری اجتماعی و تکیه بر تئوریهای تغییر، مسیر موضوعات و پروژههای فقرزدایی را روشنتر و آگاهانهتر حرکت کنیم. باید فعالیتها اثر اجتماعی بیشتری داشته باشند تا سرعت فقرزدایی در جامعه افزایش و سرعت فقرزایی کاهش یابد.
ایکنا ـ چگونه میتوان از مدیریت و مدلهای ارائهشده دینی و اسلامی برای حمایت از نیازمندان بهره گرفت؟
بسیاری از توصیهها و دستورات دینی راهگشاست. تمامی افراد جامعه بنا به دستورات دینی وظیفه شرعی نسبت به احکام دینی همچون زکات، خمس، دستگیری از دیگران و... دارند. البته امروز به غلط در جامعه جا افتاده که باید مفاهیمی همچون مسئولیت اجتماعی را از اروپاییها دریافت کنیم، در حالی که جامعه ما تمامی این مفاهیم را در مبانی دینی خود دارد. جامعه ایرانی سابقه هشت هزار سال تمدن یکجانشینی دارد و در مبانی اجتماعی و مدنی خود مفاهیم بسیار زیادی از روابط اجتماعی به ویژه در حوزه مددرسانی و مسئولیت اجتماعی دارد. متأسفانه به دنبال مفاهیمی از غربیها هستیم که قبلاً با آنها آشنا بودهایم.
قدیمالایام بسیاری از گذرهای شهری به نام افراد مختلف نامگذاری میشد، زیرا هر یک از این افراد در حوزه و منطقه زیستی خود به این مفهوم رسیده بودند که باید از نیازمندان دستگیری و بخشی از درآمد خود را خرج آبادانی محلهشان کنند. مبانی دینی، عقل معاش جمعی، خرد حاصل از هشت هزار سال تمدن و ... در کنار یکدیگر فرهنگ جامعه ایرانی را تشکیل دادهاند و همه آنها به منظور فقرزدایی مؤثرند. لذا مسئولیت اجتماعی در فرهنگ ایرانی وجود داشته است. منتها از صد سال گذشته جریانی در جامعه ایجاد شد که گویی باید همه چیز را از غرب دریافت کرد. در مبانی دینی این موضوعات وجود دارند اما به خوبی به آنها نمیپردازیم. برای مثال در حوزه وقف نیات بسیار مختلفی وجود دارد که امروز موضوعیت ندارند و باید با خلاقیت نیات وقف را بهروزرسانی کنیم تا بتوانیم از آن برای رفع محرومیت در جامعه به خوبی بهره ببریم. البته وقف یک ابزار دینی برای رفع محرومیت است و ابزار بسیاری در دین وجود دارد که میتوان از آنها برای کاهش محرومیت در جامعه استفاده کرد.
ایکنا ـ اعتماد عمومی به مؤسسات خیریه چقدر است؟
وضعیت اعتماد عمومی به مؤسسات خیریه، خوب است، اما این وضعیت همیشگی نیست و ممکن است تغییر کند. مؤسسات خیریه باید توانمند شوند که از مسیر دانایی و اجرا به دست میآید. درست نیست که نیروهای یک مؤسسه خیریه رایگان کار کنند. این کلاهی است که بخش اقتصادی بر سر خیریهها گذاشته است تا نیروهای خوب را برای خود جمع کند. بهترین نیروها باید در اختیار خیریهها قرار گیرد تا بیشترین فعالیت انجام شود. لذا خیریهها از لحاظ اعتماد عمومی بر روی لبه تیغ قرار دارند و باید کاری کنند که اعتماد عمومی ایجاد شود. فضا در حال تغییر کردن است و خیریههای سنتی باید خود را بهروز کنند تا کارآمدی آنها کم نشود. خیریهها باید به توانمندترین نهادهای کشور تبدیل شوند. مفاهیمی مانند کسب و کارهای اجتماعی، سرمایهگذاری برای اثرگذاری اجتماعی و... وجود دارد که خیریهها باید به آن تجهیز شوند و باید با رعایت الزامات فرهنگی و اجتماعی مدلی را برای فقرزدایی به دست آوریم و خیریهها در راستای اصلاح و تغییر خود جدی باشند.
گفتوگو از مجتبی افشار
انتهای پیام