حزن کلید درک حقایق عاشورا است + صوت
کد خبر: 4162374
تاریخ انتشار : ۲۴ مرداد ۱۴۰۲ - ۱۰:۲۴
جلوه‌های شور حسینی در جعبه جادویی/ 10

حزن کلید درک حقایق عاشورا است + صوت

حجت‌الاسلام والمسلمین علی سرلک گفت: اگر کسی بتواند در حریم اباعبدالله با تأمل و حزن ورود کند قدم درستی برداشته است چراکه حزن، کلید درک حقایق عاشورا است.

حجت‌الاسلام والمسلمین علی سرلک متولد 1350 در لرستان و فارغ التحصیل دروس حوزه تا سطح چهار است. از مهم‌ترين اساتيد وی می‌توان به مقام معظم رهبری و حضرات آيات جوادی آملی و هاشمی شاهرودی اشاره كرد.

وی در زمينه‌های تعليم و تربيت اسلامی، مشاوره ازدواج و خانواده با صدا و سيما همكاری دارد و عضو هیئت علمی دانشگاه هنر و مدرس دانشگاه است.

ایکنا با وی گفت‌و‌گویی درباره جایگاه شور و شعور حسینی در برنامه‌های نمایشی انجام داده که در ادامه با آن همراه می‌شویم.

ایکنا – در ابتدای بحث بفرمایید چگونه می‌توان در تولیدات نمایشی، شور و شعور حسینی را توأمان باهم داشت؟

ادراک شور به معنای هیجان بالغ و ادراک شعور به معنای درک  کامل و فهمیدن کامل، خود قله‌ای بلندی است که برای هر فردی کمتر رخ می‌دهد تا چه رسد به ماجرای کربلا و حماسه آفرینی عارفانه سیدالشهداء علیه السلام. به همین دلیل ابا‌عبدالله(ع) درنهایت خردمندی و حماسه‌آفرینی و عرفان، برای تمام فصول زندگی انسان‌ها فارغ از دین و مذهبشان درس آزادگی دارند. بنابراین در بحث شعور، درک عاشورا برای هر کسی میسر نیست. از آن طرف دستیابی به شور، هیجان بالغ و احساسات بی‌پایان نیز، امری دشوار است البته اگر کسی بتواند در حریم اباعبدالله با تأمل و حزن ورود کند قدم درستی برداشته است چراکه حزن، کلید درک حقایق عاشورا است. انسان تا با حقیقتی به نام مصیبت‌زدگی نائل و از محرومیت ولی خدا آگاه نشود، اذن ورود به تماشای حقیقت عاشورا را پیدا نخواهد کرد. 

رسیدن به شور و شعور در کارهایی نمایشی با محوریت عاشورا نیاز به شاهکار فراوانی دارد که برای دستیابی، نیاز به هنرمندی چیره‌دست است. هنرمند در ساخت اثر عاشورایی باید فرم را درست بشناسد تا از ظرفیت فرم غافل نشود. این امر سبب می‌شود سازنده، شور و شعور را به هم نزدیک کرده تا به مخاطب تصویری باور‌پذیری مبتنی به شور و شعور ارائه دهد. در این وادی هر آنچه گفته شده، توصیف سازنده اثر است نه تصویر حقیقت عاشورا و حقیقت کامل همچنان ناشناخته باقی مانده است.

دشواری‌هایی که به آن اشاره کردم در شعر کمتر دیده می‌شود. در شعر تخیل، تغزل و ظرفیت‌های ادراکی انباشت بیشتری دارد. برای همین در شعر این امر (پرداختن به عاشورا) راحت‌تر است. شعرایی توانسته‌اند ذهن و دل مخاطب خودشان را به عاشورا نزدیک کنند اما در سینما و تلویزیون این کار کمتر رخ ‌می‌دهد. 

ایکنا – در میان آثاری که در تلویزیون و سینما ساخته شده، کدامیک از تولیدات از نگاه شما توانسته، انباشت مناسبی از شور و شعور عاشورایی داشته باشند؟

با این توصیفاتی که بیان کردم کمتر اثری به این خواسته نائل آمده، ولی به‌هرحال بخش‌هایی از «مختارنامه» و «روز واقعه» توانستند به این امر نزدیک شوند. درباره «روز واقعه» باید بگویم این اثر از درام به عاشورا نزدیک شده و کنتراستی که در درام فیلم وجود دارد، مناسب است. در فیلم یک نصرانی تازه‌مسلمان از دروازه شهود و خلوتی که دیگران با آن غریبه هستند، وارد می‌شود؛ اتفاقی‌که در این فیلم رخ داده رمزی دارد که «روز واقعه» را روایتی متمایز می‌کند. 


بیشتر بخوانید:

کیفیت فیلم عاشورایی مهم است نه ژانر آن


در «روز واقعه» قهرمان داستان، غرق بهت و پرسش می‌شود؛ پرسشی که از سر فروتنی است نه از سر جدل. قهرمان فروتنانه به دنبال پرسشی که برایش به وجود آمده، می‌رود و در این میان همه چیز را رها کرده تا به پاسخ، آنهم در هاله‌ای از ابهام برسد. عبدالله نصرانی در انتهای فیلم از دور حقیقت را بر سرنیزه مشاهده می‌کند. 

در فیلم سینمایی «هیهات» نیز تا حدودی شور و شعور قابل مشاهده است. فیلم داستان ضریح امام(ع) است. در این کار نیز اتفاق خوبی رخ می‌دهد. در این اثر حرمت و احترام درستی را شاهدیم و همین امر باعث شده، شور و شعور نسبت به کارهای مشابه در «هیهات» خوب باشد. 

ایکنا - جدا از کارهای بلند داستانی در فیلم‌های مستند، آثار بسیاری به عاشورا پرداخته‌اند هرچند این تولیدات صرفاً مناسک را مدنظر قرار می‌دهند. از نگاه شما تولیدات مستند تا چه حد به موضوع شور و شعور به شکلی مناسب نظر دارند؟

شور، مرحله‌ای از ادراک است یعنی هیجان خودش دارای شعور است. در حقیقت شور و شعور همراه یکدیگرند. شور هیچگاه بدون آگاهی رخ نمی‌دهد اما در این میان میزان شور است که اهمیت دارد. وقتی شوری به اندازه کافی از تناسبات درونی برخوردار نباشد آن شور به احساس صرف منتهی می‌شود. با این توضیح اگر می‌خواهیم حوزه مستند را ارزیابی کنیم باید موردی بحث کنیم تا اجحافی به برخی تولیدات صورت نگیرد البته در این میان برخی از مستندها به اربعین نگاه درست و حرفه‌ای دارند. 

کد

شهید آوینی نوشته‌ای در کتاب «روایت محرم» دارد که در آن‌هم شعور و هم شور در نهایت خودش مورد توجه است. این سخن و دیدگاه اگر دستمایه مستندها شود انتظار می‌رود نگرانی پیرامون شور و شعور تا حدود زیادی در آثار مستند از بین رود.

ایکنا – در پرداختن به سیره و اهداف امام حسین(ع) مسیری که مطلوب‌تر است کدام است؟ آیا نگاه مستقیم به زندگی امام(ع) می‌تواند راهگشا باشد یا اینکه روش‌های مؤثرتری هم در این رابطه وجود دارد؟

یکی از راهکارهایی که می‌تواند کمک کند پرداختن به اصحاب امام حسین(ع) و احوالات آنها در مواجهه با سید شهداست. اگر بتوان حبیب بن مظاهر یا حتی وهب نصرانی را در آثار مورد توجه قرار داد دستمان برای پرداختن به سیره امام(ع) بازتر خواهد بود تا بتوانیم ماجرا را خیلی باورپذیرتر مورد توجه قرار دهیم. در ضمن پنجره‌های بسیار خوبی از اصحاب اباعبدالله(ع) وجود دارد که هر یک انتظار می‌رود داستان خود را داشته باشد حتی افرادی که در مقابل امام حسین(ع) ایستادند هم قادرند در تولیدات نمایشی محور باشند. برای مثال داستان شمر یا عمر سعد می‌تواند ما را به شور و شعوری که می‌خواهیم، برساند.

دکتر محمدرضا سنگری کتابی با عنوان «آیینه‌داران آفتاب» دارند که در آن تقریباً مجموعه‌ای از اصحاب را معرفی‌ می‌کنند. درباره اصحاب امام حسین(ع) چندین کتاب دیگر نوشته‌شده است بنابراین افرادی که می‌خواهند به عاشورا ورود کرده و متمرکز بر اصحاب باشند قادرند از این منابع استفاده کنند.

ایکنا - وقتی به عاشورا می‌پردازیم معمولاً به خورشید توجه داریم و کمتر به ستاره‌ها نظر می‌کنیم. دلیل این امر به را توضیح دهید؟

همان‌گونه که گفتید وقتی خورشید است کمتر به ستاره‌ها توجه می‌شود. این رویکرد را در سیره حضرت ابوالفضل(ع) هم شاهدیم. ایشان برای اینکه درخشش تنها مخصوص اباعبدالله(ع) باشد همیشه حضرت را با کلمه مولا مورد خطاب قرار می‌دادند. دلیل دیگر نیز شاید به نبود منابع کافی در این رابطه مربوط بشود اما با پژوهش‌های عاشورایی که انجام شده، امیدوارم اتفاقات خوبی در این رابطه رخ دهد.

سخن آخر؛ در حوزه نمایش کم‌کاری‌هایی بسیاری داریم هرچند در این میان برخی ملاحظات و محدودیت‌ها هم به این کم‌کاری کمک کرده‌اند. برای نمونه به اتفاقی که برای «رستاخیز» رخ داد، اشاره می‌کنم.

گفت‌وگو از داوود کنشلو

انتهای پیام
captcha