ترویج و آموزش قرآن برای عموم در کشورمان امری مهم و ضروری است که از سوی آموزش و پرورش و نهادهای دولتی و مردمی به اشکال گوناگون در حال انجام است، ولی آیا در آموزش عمومی قرآن باید بر آموزش و رعایت فصاحت عربی تأکید داشت؟ ترویج سادهخوانی قرآن با لهجه فارسی صورت گیرد یا خیر؟ در همین راستا نشستی با عنوان «بررسی الزام یا عدم الزام رعایت فصاحت عربی در آموزش عمومی قرآن» با حضور سیدمحسن موسویبلده، بهروز یاریگل و سیدمهدی سیف، از مدرسان و پیشکسوتان قرائت قرآن و منصور قصریزاده، مدرس و قاری بینالمللی و مدیر رادیو قرآن و جواد نصیری به عنوان کارشناسمجری به میزبانی ایکنا در استودیومبین برگزار شد. در ادامه متن و فیلم بخش اول این نشست تقدیم مخاطبان میشود؛
مجری ـ به عنوان سؤال اول الزام فصاحت عربی در آموزش قرائت از کدام سطح مبتدی، دارای سطح متوسط و حرفهای مطرح است؟ شما و همکاران محترمتان در رادیو قرآن با عنوان «جشنواره صد» روخوانی و روانخوانی خیلی ساده قرآن را دنبال میکنید. آیا این کار برگرفته از نظرات کارشناسی است؟
منصور قصریزاده: سؤال شما میتواند جهت بحث را بهتر مشخص کند. ما باید بگوییم الزام فصیحخوانی یا الزام عربیخوانی در قرآن چقدر است؟ اگر اینگونه سؤال را مطرح کنیم، گستره بحث بیشتر میشود و راحتتر میتوانیم درباره آن صحبت کنیم. اگر درباره الزام عربی خواندن حرف بزنیم، این ما را به این محدود میکند که الزاماً باید این کار انجام شود. اصلاً الزام هست یا نیست؟ ضرورت دارد یا ندارد؟ خاستگاه قرائت یا خواندن قرآن چیست؟ چرا باید قرآن بخوانیم؟ اگر این قببیل سؤالها مطرح شود، به هدف غایی شما میرسیم.
برای قرائت قرآن بایستی حرمت و شأن قائل شویم، کما اینکه در روایات شریف دائماً و به صورت متکثر بر این موضوع تأکید شده است. از سوی دیگر یک سری گزارههایی داریم مثل اینکه در زمان صدر اسلام برای قرائت قرآن سختگیری نبوده است. همینطور باید در نظر بگیریم که قرائت قرآن یا خود قرآن فقط برای محدوده عربزمین یا عربزبانها نبوده است. از سوی دیگر دین ما دین سهله و سمحه هست. باید در نظر بگیریم قرآن برای خواندن امر وجوبی هست یا نه؟ آیا کسی که قرآن را قرائت نکند، روز قیامت مؤاخذه یا از مستحباتش کم میشود؟ یعنی یک امر واجب الهی مثل نماز است که حتی در حالت احتضار هم باید خواند؟ اگر پاسخ اینها داده شود، آن وقت به نکته بعدی میرسیم که حالا قرآن را چگونه آموزش دهیم؟
از زاویه دیگری به موضوع بپردازیم. گاهی شما به قرائت قرآن از زاویه آموزشی، حرفهای، فقهی یا رسانهای نگاه میکنید، هر کدام از اینها تعریف خودش را دارد. اگر همه اینها را با هم خلط کنیم، قطعاً به بنبست میرسیم و جواب نمیگیریم. به نظرم هر کدام از اینها در جایگاه خودش معنا پیدا میکند و اتفاقاً جای بحث و دفاع دارد. همانطور که مستحضرید بنده مفتخرم که با عنایت خداوند از سن کودکی به لطف پدر و مادری که خدا بر من منت گذاشت، در فضای قرآنی و قرائت قرار گرفتم تا اینکه افتخار آشنایی با استاد بزرگوارم موسویبلده را پیدا کردم و قرائت را به صورت کلاسیک و علمی و آکادمیک پیگیری کردم. رشته تحصیلی و دانشگاهیام هم همینطور به ترتیب در ادامهاش آمد.
به نظرم فعلاً از زاویه آموزشی بحث را شروع کنیم. اگر بخواهم قرائت قرآن را به قرآنآموزی آموزش دهم، اول باید قرآنآموزم را بشناسم و سطح، سن، زبان و تحصیلاتش را بدانم. خلاصه کلام سطحبندی کنم. اگر من یک سیکل را واحد برای آموزش در نظر بگیرم که شما بایستی قرائت را به این سبک و سیاق بخواند، ریزش دارم. اگر بگویم که نه همه بیایید و حداقل را یاد بگیرید باز هم یک طور دیگر است. اگر بگوییم به حداکثرش توجه کنید، آن هم یکطور دیگر است؛ لذا باید یک طیف را در نظر بگیریم، یعنی وقتی آموزش میدهیم نگاه کنیم که الان مخاطب در چه سطحی قرار دارد.
اگر بخواهم که از منظر آموزشی این کار را انجام دهم، باز به نحو دیگری جوابش را پیدا میکنم. اگر بخواهم از لحاظ فقهی با آن برخورد کنم، یکطور دیگر میشود. به طور مثال در نماز واجب است که ما قرآن بخوانیم. در هیچ جای دیگری برای قرآن خواندن وجوب نداریم. فقط در حمد و سوره نماز الزام داریم. در هر جای دیگری توصیه بوده و توصیهها بهگونهای است که شبه به وجوب دارد، ولی هیچ فقیه معظمی اجازه نداده که بگوید حتماً. شاید علتش این بوده که تکلیف ایجاد میکرد و چون همه توانایی خواندن قرآن را به هر دلیلی ندارند، جزء اعمال شرعی محسوب نمیشود که اگر فرد این کار را نکند از ظاهر دینیاش کم شود. مثلاً میخواهم قرائت را به مخاطب آموزش دهم، اگر جوان یا پیر و تحصیلکرده باشد، چگونه این کار را انجام دهم؟
باید حداقلی را برای قرائت در نظر بگیریم که ما اصطلاحاً به آن روخوانی میگوییم. روخوانی قرآن، یعنی اگر بخواهیم این امر مستحب مؤکد را تسری بدهیم و همه خودشان را ملزم بدانند که بخوانند، باید آن را ساده و سهل کنیم. حداقل را در نظر بگیریم و از حداقل شروع کنیم و هرکس که توانست با توانایی خودش وارد این دایره شود، مدارج بالاتر را طی کند و به استادی برسد.
مجری ـ استاد قصریزاده بحث آموزش و سطحبندی مخاطب را به درستی مطرح کردند و نمیتوانیم از کار رسانهای در جامعه امروز غافل باشیم، چون بیشتر مخاطبان ما از طریق رسانه مباحث آموزشی را دنبال میکنند. یک بحث فقهی و شرعی هم وجود دارد. استاد موسویبلده، در این باره نظر خود را بیان کنید.
سیدمحسن موسویبلده: بحث تلاوت قرآن ریشه در قرآن دارد. آنطور که به ما گفته شده تلاوت قرآن بر پیامبر اکرم(ص) واجب بود، ولی بر مردم مستحب است. وجوبش را از سوره مزمل میگیرند: «يَا أَيُّهَا الْمُزَّمِّلُ ﴿۱﴾ قُمِ اللَّيْلَ إِلَّا قَلِيلًا ﴿۲﴾ نِصْفَهُ أَوِ انْقُصْ مِنْهُ قَلِيلًا ﴿۳﴾ أَوْ زِدْ عَلَيْهِ وَرَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِيلًا ﴿۴﴾»؛ ای پیامبر در دل شب بلند شو، قیام کن و قرآن بخوان. برخی گفتهاند منظور قرآن خواندن در نماز شب پیغمبر(ص) است، یعنی میخواهند برای قرائت قرآن موضوعیت مستقلی قائل نشوند. اتفاقاً اگر خدا میخواست میفرمود در نمازت قرآن بخوان. نکته دیگر اینکه میگوید شبها. پیامبر(ص) مأمور به تلاوت برای مردم بوده است، «إِنَّمَا أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ رَبَّ هَذِهِ الْبَلْدَةِ الَّذِي حَرَّمَهَا وَلَهُ كُلُّ شَيْءٍ وَأُمِرْتُ أَنْ أَكُونَ مِنَ الْمُسْلِمِينَ ﴿۹۱﴾ وَأَنْ أَتْلُوَ الْقُرْآنَ فَمَنِ اهْتَدَى فَإِنَّمَا يَهْتَدِی لِنَفْسِهِ وَمَنْ ضَلَّ فَقُلْ إِنَّمَا أَنَا مِنَ الْمُنْذِرِينَ ﴿۹۲﴾»(نمل/ 91 و 92) آنجا برای مردم است، برای اینکه بعد از آن که میفرماید من مأمور به تلاوت برای مردم هستم، میفرماید اگر کسی هدایت پذیرفت به نفع خودش است، اگر هم که نپذیرفت و گمراه شد که علیه خودش است. پس معلوم میشود آن تلاوت برای مردم است، اما «يَا أَيُّهَا الْمُزَّمِّلُ﴿۱﴾ قُمِ اللَّيْلَ إِلَّا قَلِيلًا»؛ شب بلند شو، پیامبر شب برای چه کسی میخواهد قرآن بخواند؟ معلوم است که برای خودش است. میفرماید که بلند شو و ترتیل قرآن را اجرا کن. بر ترتیل تأکید هم میکند. دقیقاً نشان میدهد که پیامبر(ص) در دل شب مأمور به تلاوت برای خودش بود.
حال پیامبر(ص) چه نیازی به تلاوت قرآن داشت؟ آیا میخواند که محفوظاتش از یادش نرود؟ حافظ کل قرآن هست و حالا مثلاً میخواهد دوره کند؟! قرآن به پیامبر میگوید: «سَنُقْرِئُكَ فَلَا تَنْسَى»(الاعلی، 6)؛ تو هرگز قرآن را فراموش نخواهی کرد. قرآن بر وجود او نازل شد. کوه نمیتواند تحمل کند. چطور پیامبر(ص) تحمل کرد؟ معلوم میشود جنس پیامبر(ص) از جنس قرآن است. فقط قرآن میتواند قرآن را تحمل کند و اگر بر کوه نازل شود، متلاشی میشود. سؤال، آیا پیامبر(ص) قرآن را نمیفهمید و باید آن را میخواند تا بفهمد؟ [برخی به کنایه به کسانی که قرآن را قرائت میکنند] میگویند: برای چه میخوانی؟ برو بفهم و عمل کن. یعنی پیامبر(ص) نمیفهمید؟ و باید در دل شب قرآن میخواند؟! فهمیدهتر از پیامبر(ص) در مورد قرآن چه کسی است؟ چه کسی از پیامبر(ص) در عمل به قرآن برتر است؟ علی(ع) میگوید ما در همه چیز در مقابل پیامبر(ص) کم میآوردیم؛ زهد، علم، جنگاوری و... علی(ع) میفرماید که وقتی دشمن در جنگها به ما هجوم میآورد و کار سخت میشد، به پیغمبر(ص) پناه میبردیم.
پس پیامبری که بهتر از همه قرآن را میفهمد و به مفاهیمش عمل میکند، چه نیازی دارد که در طول عمرش قرآن را تلاوت کند؟ این پاسخ کسانی است که میگویند برای چه قرآن را تلاوت میکنید؟ به همین ترتیب ائمه(ع) تلاوت میکردند. اما برای مردم چه؟ به مردم میگوید که شما هر چقدر میتوانید، بخوانید. پاسخ این است که آیا بر مردم واجب است؟ نه بر مردم مستحب مؤکد است. برای خدا مهم است که مردم بیشتر قرآن بخوانند. بعد میگوید اگر عذری هم داشتید، سفر، تجارت یا بیماری، «فَاقْرَءُوا مَا تَيَسَّرَ مِنَ».
امام صادق(ص) میفرمایند: «فَاقْرَءُوا مَا تَيَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ»؛ مؤمن روزانه 50 آیه بخواند و کمتر نخواند. اگر عذرهایی هم بود؛ «فَاقْرَءُوا مَا تَيَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ» را میگویند 10 آیه است. امام صادق(ص) به شخصی میگوید: ما ائمه در غیر ماه رمضان هر ماه سه بار قرآن را ختم میکنیم. در ماه رمضان نیز هر سه روز یک بار ختم قرآن را انجام میدهیم. شما نمیتوانید. شما در سایر ماهها ماهی یک بار قرآن را ختم کنید. در ماه رمضان نیز 10 روز یک بار، یعنی سه بار ختم قرآن کنید. این سخن امام صادق(ع) نشان میدهد که مردم در تلاوت قرآن به پای پیامبر(ص) و ائمه(ع) نمیرسند.
در پاسخ اینکه چرا باید قرآن بخوانیم؟ به همان دلیلی که ائمه(ع) باید میخواندند ما هم باید بخوانیم. تلاوت قرآن برای پیامبر(ص) ادامه خودسازی اوست. در جامعه اسلامی هر چقدر سطح مسئولیت افراد بالاتر برود، باید تلاوت انسان بیشتر شود. منظور مطالعه نیست. مطالعه را که دشمن هم بلد است. لزوم انس افراد با قرآن از طریق تلاوت بالاتر میرود تا جایی که به سطح رهبر جهان اسلام میرسد و بر پیغمبر(ص) واجب میشود. این امر نشان میدهد که در یک کشور مردم عادی موظف به قرآن خواندن هستند. مدیر کل، معاون وزیر، نماینده مجلس و وزیر به مراتب باید بیشتر قرآن بخوانند. رئیسجمهور باید بیشتر از وزرایش قرآن بخواند. رهبر مملکت باید بیشتر از همه قرآن بخواند. حال چگونه مردمی که میخواهند قرآن بخوانند و یاد بگیرند، وارد عرصه تلاوت کنیم؟ بدیهی است که باید سطح را در نظر بگیریم. از پایین شروع کنیم.
مجری ـ استاد یاریگل، میخواهم جزئیتر وارد بحث شویم. شما سالها در حوزه آموزش قرآن کار کردهاید. لزوم فصاحت عربی در آموزش قرآن برای سطوح مختلف مخاطب چقدر جدی است؟ آیا باید در ایران که فارسزبان(غیر عربزبان) هستند به این موضوع اهتمام داشته باشیم یا از نظر شما چندان نیازی به این کار نیست؟
بهروز یاریگل: عزیزانمان تا اینجا به آن ریشه اصلی اشاره کردند و فحوای بحث راجع به اهمیت تلاوت قرآن بود که در کشور ما خیلی ارزشمند است. ولی تشکیل این نشست برای بیان این نکته است که درست است که در کشورمان فارسزبان هستیم و مشترکات زیادی با زبان عربی داریم و خیلی از کلماتمان عربی است و همه اعتراف میکنند که در جهان اسلام کشور ما بعد از مصر در قرائت و حفظ قرآن، حرف اول را میزند و کسی نمیتواند این مورد را کتمان کند. ولی یک اما و اگری وجود دارد و اینکه در همین ایران کسانی چه در خردسالی و حتی بزرگسالان نمیتوانند وارد حیطه قرائت حرفهای همانند مصریان شوند. البته برایمان مدینه فاضله است که همه مردم قاری قرآن با الحان عرب شوند. کسی منکر این نیست. من دوست دارم افرادی که به جلسه قرآن میآیند اعم از بانو و آقا و کوچک و بزرگ وقتی قرآن میخوانند، فصاحت عربی داشته باشند، اما این امر، از جهاتی امکانپذیر نیست. و در اینجا باید کارشناسی شود.
این جمع در این نشست چطور قاری قرآن شدیم؟ در آن وقتی که ما وارد قرائت قرآن شدیم. چند نفر از اطرافیان ما مثل ما موفق شدند؟ الان یک بچه هفت ساله چطور قرآن میخواند که عربها هم مات و مبهوت میشوند؟ به این دلیل که استعداد و علاقه دارد. تشویقش هم کردند، استاد خوبی هم با او بوده و قاری خوبی شده است. آیا باید همه افراد را با آن یک نفر و با آن سطح و درصد بسنجیم؟ تمام حرف من این است.
آمار بگیریم که چند نفر میتوانند از همان ابتدا با استعداد خدادادی که دارند یا ندارند، ضعیف، متوسط یا خیلی عالی هستند به سطح عالی برسند؟ بدون تعارف ما عالی بودیم که اینطور شدیم. آیا باید خودم را با همه افراد آن دوره و زمانه خودم مقایسه کنم؟ پس چرا آنها نشدند؟ پس چرا برادرم و پسرم اینطور نشدند؟ علاقه ندارند یا بیاستعدادند. باید در فضای آموزشیمان یادمان باشد که چه بخواهیم و چه نخواهیم اگر قشر خاصی از مردم ما روخوانی ساده را یاد بگیرند، باید بسیار خوشحال شویم.
مجری ـ یعنی به حداقلها بسنده کنیم؟
یاریگل: دقیقاً، اما چرا؟ برای اینکه اگر به واسطه رسانه ملی، رادیو قرآن یا سیمای قرآن و جلسات قرآن بتوانیم به افراد خاص سواد و معلومات روخوانی ساده قرآن را یاد بدهیم تا زمانی مقابل کودکش خجالت نکشد که روخوانی ساده قرآن را هم بلد نیست. یعنی منِ پدر، نه تجوید و صوت و لحن، بلکه روخوانی ساده قرآن را هم بلد نیستم و نمیتوانم به فرزندم یاد بدهم. چرا باید این فرصت را برای این افراد خاص، در رسانه ملی، رادیو قرآن و سیمای قرآن از دست بدهیم. ما چه بخواهیم و چه نخواهیم شخصیتهای جوان و قرآنیمان یا بزرگسالان، مسابقات قرائت قرآن و کلاس دارند. اینها رتبههای خود را کسب میکنند. چرا؟ برای اینکه آنها استعدادهای لازم را دارند و به مراحل بالاتر میرسند. خیلی خوشحال هستیم که در جهان اسلام حرفی برای گفتن داریم. اما بیاییم در جایی مثل رادیو قرآن به مدت یک ساعت بگوییم آقای 70 و 80 ساله، آقای 40 ساله و حتی شما کلاساولی که استعداد صوت و لحن و تجوید و فصاحت نداری، ما برای تو یک برنامهای ساختیم تا روخوانی سادهات را یاد بگیری و فردا جوابگو باشی.
مجری ـ همان کاری که در آموزش و پرورش انجام میشود.
یاریگل: آفرین، ما میگوییم این فرصت را برای افراد در امر آموزش فراهم کنیم و جوابگوی آن هم باشیم.
مجری ـ استاد سیف، شما در آموزش و پرورش سالها در حوزه آموزش قرآن کار کردهاید. نظر شما چیست؟ آیا فصاحت عربی در قرائت قرآن الزامی است؟ در آموزش چطور؟ برای کودکان و نوجوانان که تخصص شما در این حوزه است کدام گزینه بهتر است؟
سیدمهدی سیف: بحث به یکی دو مقدمه نیاز دارد که تا مسیر را بیشتر روشن کند. ببینید، خدای متعال به ما توجه کرده و عنوان این توجه در قرآن کلمه «صلاة» است. در سوره مبارکه احزاب میفرماید: «هُوَ الَّذِی يُصَلِّی عَلَيْكُمْ وَ مَلَائِكَتُهُ لِيُخْرِجَكُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَكَانَ بِالْمُؤْمِنِينَ رَحِيمًا»(احزاب، 43). خدا به شما توجه میکند «صلاة» فقط به معنی درود نیست، رو کردن خداست، هدایت، نعمت، رحمت و همه لطف خدا در این صلاة است. چرا؟ از آخر آیه میفهمیم «لِيُخْرِجَكُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ»، تا شما را از تاریکیها به سوی روشنایی ببرد. این خدای متعال ما را آفریده، به ما توجه کرده، ما را دوست داشته و راه را برای ما روشن کرده است.
قرآن میفرماید: «سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ الْأَعْلَى﴿۱﴾ الَّذِی خَلَقَ فَسَوَّى﴿۲﴾ وَالَّذِی قَدَّرَ فَهَدَى﴿۳﴾»(الاعلی، 1 تا 3)، خدای اعلای خودت را یاد، ذکر و توجه کن که آفرید «الَّذِی خَلَقَ فَسَوَّى» تو را ساخت و پرداخت. «وَالَّذِی قَدَّرَ» همه چیز را اندازه کرد. «فَهَدَى» راهنمایی کرد. چقدر خوب است که ما در قدم اول از خود قرآن مدد بگیریم. خدای متعال که به ما توجه کرده یک قرآن با ما سخن گفته، یک قرآن یعنی چه؟ قرآن چند صفحه است؟ حدود 600 صفحه که هر صفحهاش 15 سطر است. 600 ضربدر 15 میشود 9 هزار سطر. اگر هر سطری دو یا سه جمله باشد، قرآن چند جمله است؟ خدای عالم حدود 25 هزار جمله با ما حرف و ما را صدا زده، «يَا أَيُّهَا النَّاسُ، يَا أَيُّهَا الْإِنْسَانُ، يَا بَنِي آدَمَ، يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا، يَا عِبَادِ و...» صدا زده و با ما حرف داشته؛ لذا شایسته است به خدا یک بله و لبیک بگوییم و به سراغ سخن خدا برویم.
بدیهی است که قدم اول به سراغ سخن خدا رفتن این است که باید آن را نگاه کنیم، بخوانیم و متوجه شویم تا استفاده کنیم و ارتباط برقرار شود. خداوند با ما ارتباط برقرار کرده ما هم متقابلاً رابطه را برقرار کنیم. امام صادق(ع) فرمود: «وَ أَوْصانی بِالصَّلاةِ وَ الزَّكاةِ»؛ ما هم باید با خدا ارتباط برقرار کنیم تا هدف «لِيُخْرِجَكُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ» محقق شود.
حال سؤال اصلی این است که چه کار کنیم تا امت اسلامی و ملت مسلمان به طور شایسته با سخن خدا ارتباط برقرار کند. بخشی از آن در نماز محقق میشود، بخش دیگر هم پرداختن به اصل قرآن و مصحف شریف است. تقریباً قرآن به نحوی تکلیف را روشن کرده است. وقتی اظهار نظر میکنم به عنوان یک معلم کوچک اظهار نظر میکنم نه به عنوان فقیه. حکم فقاهتی شرعی یک بحث است، اما درک بنده معلم از آموزش، از تربیت امت اسلامی یک بحث دیگر است. خلط مبحث نشود، آن وقت نتیجه خوبی نخواهیم گرفت. اینکه حد و مرز حکم شرعی چیست؟ بحث جدایی است که فقیه باید جواب بدهد.
پرسش اصلی آنچه شایسته است در یک جامعه اسلامی به طور طبیعی در رابطه با قرائت قرآن اتفاق بیفتد، است. قرآن کریم به ما سیره نبوی را یاد میدهد. در آیه 18 سوره مبارکه قیامت میفرماید: «فَإِذَا قَرَأْنَاهُ فَاتَّبِعْ قُرْآنَهُ»؛ وقتی ما قرآن را برای تو میخوانیم تو از قرائت ما پیروی کن. خب این یعنی چه؟ ظاهراً در سیره آمده که پیامبر(ص) به دلیل حرص و ولعی که برای دریافت قرآن داشتند، عجله میکردند، یعنی وقتی حضرت جبرئیل امین قرآن را به پیامبر(ص) عرصه میفرمود، پیامبر(ص) هم میخواندند. خدا میفرماید: «لَاتُحَرِّكْ بِهِ لِسَانَكَ لِتَعْجَلَ بِهِ»(قیامت، 16) اول گوش بده، «إِنَّ عَلَيْنَا جَمْعَهُ وَقُرْآنَهُ﴿۱۷﴾ فَإِذَا قَرَأْنَاهُ فَاتَّبِعْ قُرْآنَهُ﴿۱۸﴾»؛ یعنی اجازه بده ما برایت بخوانیم. خوب گوش بده. بعد عین ما جواب بده و از قرائت ما تبعیت و پیروی کن.
اولین معلم انسانها در آموزش قرآن شخص پیامبر اکرم(ص) است. چند جای قرآن آمده: «وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ»، معلم قرآن ما شخص پیامبر اکرم(ص) است و ما باید به سیره ایشان اقتدا کنیم. به اعتقاد ما ائمه اطهار(ع) ادامه شخصیت پیامبر(ص) هستند. امیرالمؤمنین(ع) امامالاقرائه است و راه او را ائمه اطهار(ع) تا امام زمان(عج) ادامه میدهند. سیره این است و بعد هم به پیروی از پیامبر(ص) و اهل بیتش سیره صلحا برای ما حجت و الگوست.
شاید برای عدهای این سؤال ایجاد شود که چه کسی گفته حتماً قرآن را عربی بخوانیم؟ چرا ترجمهاش را نخوانیم؟ مگر خدا نخواسته به ما یکسری مطلب بگوید تا متوجه شویم و عمل کنیم؟ خب ترجمه قرآن را بخوانیم. بحث مفصلی وجود دارد که فقط به یک نکته آن اشاره میکنم. نمیخواهم تمامقد وارد بحث شوم. چه کسی گفته که ما باید به سمت قبله نماز بخوانیم؟ خداوند فرموده: «أَيْنَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ»(بقره، 115). به هر طرف رو کنی آن طرف خدا هست. چرا باید به سوی مسجدالحرام و کعبه شریفه نماز بخوانیم؟ وقتی همه مسلمانان کره زمین نماز میخوانند، به یک سمت میایستند و نماز میخوانند. خدا خواسته به نحوی امت اسلامی را وارد یک نخ تسبیح کند و گویی همه دستشان را به دست هم میدهند و به یک نقطه توجه میکنند. یک وحدت و اتحاد عجیبی اتفاق میافتد.
مثال دیگر زبان قرآن است. همه مسلمانان جهان به یک زبان با خدا حرف میزنند، هیچکس نمازش را غیر عربی نمیخواند. همانی که پیامبر اکرم(ص) و ائمه(ع) به ما یاد دادند. «صَلوا کما رَأَیتُمُونِی أُصَلی» همان گونه که من نماز خواندم و به شما ارائه کردم همان گونه نماز بخوانید؛ لذا فارس، ترک، کرد، بلوچ و انگلیسی و آلمانی و هندی و ... وقت نماز به زبان واحد قرآن یعنی زبان عربی نماز میخوانند. ممکن است، کسی بگوید چرا به زبان عربی بخوانیم؟ این زبان عربی برای عربستان است، اصلاً اینطور نیست. زبان قرآن برای هیچ قومیتی نیست، نه مال عربستان، عراق، شام، سوریه، لبنان، الجزایر، مصر، برای هیچ کدام نیست و اینها هر کدام لهجه محلی خودشان را دارند. همین الان شما بروید عربستان سعودی یک لهجه عجیب و غریبی دارند. حجاز هم که میگوییم، اصلاً اینطور نیست. اقوام هجرت کردند جابهجا شدند، لهجهها تغییر کرده، اسم قرآن «العربية موحدة الفُصحی» است. برای هیچ قومیت عربزبانی نیست. برای جهان اسلام و کل جهان است، این کلمه عربی هم اعم از فصیح بودن است، یعنی قرآن که میفرماید «بِلِسَانٍ عَرَبِيٍّ مُبِينٍ» منظورش زبان عربی نیست، بلکه یک زبان درست و حسابی فصیح و خیلی دقیق است. بعضی وقتها کلمه عربی دال بر شایستگی و فاخر بودن زبان است نه نوع زبان. اصلاً هر زبانی آیت خداست، «وَمِنْ آيَاتِهِ خَلْقُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافُ أَلْسِنَتِكُمْ وَأَلْوَانِكُمْ»(روم، 22) این آیت خداست. بنابر این، وقتی ما نماز و قرآنمان را به زبان عربی میخوانیم، زبان هیچ قومی نیست، بلکه زبان دین است. ادیان همینطور بودهاند. مثلاً یهودیها به چه زبانی تورات میخوانند؟ فرد آلمانی، انگلیسی، اسپانیایی، کانادایی و... هر کسی زبان خودش را دارد، ولی تورات را به زبان عبری میخوانند، عبری زبان هیچ قومیتی نیست، بلکه زبان تورات است و عربی هم زبان قرآن است.
قصریزاده: در عین حال که مباحث در جای خودش بسیار قابل اهمیت و اعتناست و لزوم قرآن خواندن به زبان عربی را برای ما تبیین میکند، آنچه موضوع بحث ماست این است که قرآن را با لهجه عربی یاد بگیریم یا لهجه فارسی؟ روایتی از امام صادق(ع) از قول پیامبر(ص) هست که میفرماید: «إنّ الرّجُلَ الأعجَميَّ مِن اُمَّتی لَيَقرأُ القرآنَ بعَجَميَّةٍ، فتَرفَعُهُ المَلائكَةُ على عَرَبيَّةٍ»؛ یک فرد عجمی قرآن را غیر عربی میخواند. حکمش چه میشود؟ میفرماید که ملائکه خواندنش را به صورت عربی بالا میبرند.
مجری ـ مشابه چیزی که در قرآن هست، مواجه شدن حضرت موسی(ع) با فردی که به شیوه خودش دعا میکند.
قصریزاده: بله، روایت دیگر است که میفرماید: «عَنْ أَبِی الْحـَسـَنِ ع قـَالَ قُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاكَ إِنَّا نَسْمَعُ الْآيَاتِ فِي الْقُرْآنِ لَيْسَ هِيَ عِنْدَنَا كَمَا نَسْمَعُهَا وَ لَا نُحْسِنُ أَنْ نَقْرَأَهَا كَمَا بَلَغَنَا عَنْكُمْ فَهَلْ نَأْثَمُ فَقَالَ لَا اقْرَءُوا كَمَا تَعَلَّمْتُمْ فَسَيَجِيئُكُمْ مَنْ يُعَلِّمُكُمْ»؛ از ياران محمد بن سليمان (يكى از راويان حديث) از حضرت ابىالحسن(ع) نقل میكند كه به آن حضرت گفتم: قربانت شوم! ما آياتى در قرآن مىشنويم كه آنطور كه مىشنويم نزد ما آنطور نيست و نمىتوانيم آنطور كه از شما به ما رسيده است آنها را بخوانيم. آيا گناهكاريم؟ فرمود: نه، همانطور كه آموختهايد، بخوانيد به زودى بيايند كسى كه به شما بياموزند. موضوع جلسه این است که آیا من ایرانی وقتی میخواهم قرآن بخوانم، باید ملزم به خوانش عربی باشم؟ منظور ترجمه نیست. اشتباه نشود. معمولاً اینطور برداشت میشود که وقتی میگوییم عربی نخوان یعنی ترجمه فارسی بخوان؟ نه، منظور لهجه عربی است که آن را کامل رعایت کنیم یا نه؟ آیا چنین چیزی مد نظر است؟ این روایت شریف با آنچه عقل همان را میگوید و تجربه نشان داده متناظر است.
مجری ـ همان سادهخوانی که اشاره کردید؟
قصریزاده: احسنت. آیا اجازه داریم قرآن را بدون لهجه بخوانیم؟ اگر نخوانیم چه مشکلی پیش میآید؟ آیا باید اینقدر ورود جدی داشته باشیم که مانع شویم و خیلیها به دلیل اینکه خود را ناتوان در خواندن فصیح عربی میدانند، خواندن قرآن را کنار بگذارند؟ استاد یاریگل اشاره کردند که برخی توانایی ندارند و مستعد نیستند. چرا توانایی ندارند؟ این بحث بیشتر متناظر به لهجه است. لهجه هم به معنای آوایی است که بر کلام سوار میشود؛ یعنی لحن و یک بُعد تقلیدی، سماعی و گوشی. شما باید توانایی داشته باشید و بتوانید خوب تقلید کنید. اگر نتوانم خوب تقلید کنم، حتی اگر بخواهم انگلیسی یاد بگیرم، خوب نمیتوانم صحبت کنم. نمیتوانم به خوبی به زبان عربی صحبت کنم. اگر گوش موسیقی و تقلیدی قوی داشته باشم، خیلی راحتتر میتوانم این کار را انجام دهم، ولی این برای همه محقق و امکانپذیر نیست، چراکه گوش موسیقی خدادادی است که همه از آن بهرهمند نیستند.
آیا باید همه را ملزم کنیم که اینطور یاد بگیرند؟ نمیتوانند. لذا چه میشود؟ دلزده میشوند. باید چه کار کنیم؟ باید دامنه را توسعه و توضیحات لازم را بدهیم. به طور مثال در جلسهای با شرکت افراد متنوع و متکثر نشستهایم. وقتی کسی را میبینیم که خیلی ضعیف است و در اعرابها اشکال دارد، باید اعراب را برای او توضیح دهیم. در ابتدا باید تفکیکخوانی را به او یاد بدهیم. بعد به مرور زمان روانخوانش کنیم. در این فاصله امکان دارد، کسی بیاید و از نظر صوت و لحن خودش را بیشتر نشان و ارائه دهد و معلوم شود که چه ظرفیتهایی دارد. اتفاقاً اصل نکتهای که استاد یاریگل به آن اشاره کردند که یکسری قاری شدند و یکسری نشدند این است که روخوانی قرآن را با آنها کار نکردند. ما از گوشمان برای استماع تلاوت قاریان مصری و تقلید از آنان کمک گرفتیم.
یاریگل: و استعدادی که داشتیم.
قصریزاده: بله، استعداد که اصل است. در صورتی که ما جامعه ایرانی و فارسیزبان هستیم. حالا اینجا طبق روایات شریفی که تقدیمتان کردم منعی در قرآن خواندن داریم؟ آیا اجازه داریم با لهجه فارسی قرآن بخوانیم؟ کما اینکه برای نماز که قرائت قرآن واجب است، فقهای معظم اجازه دادهاند که نماز با لهجه فارسی خوانده شود. دقت شود منظور من اصلاً ترجمه فارسی نیست، خواندن ترجمه قرآن به جای متن آن موضوعیت ندارد، چون هر چیزی که ترجمه قرآن باشد، خود قرآن نیست. گاهی میبینی ترجمه فلان کتاب انگلیسی سه جلد میشود. چرا؟ برای اینکه میخواهد منظور نویسنده را تبیین کند.
پس وقتی در نماز، خواندن قرآن واجب است و به من اجازه دادهاند که با لهجه فارسی بخوانم، طبیعی است که چون صد آمد نود هم پیش ماست. لذا میتوانم با لهجه فارسی هم قرآن بخوانم، ولی در اینجا به این نکته توجه شود که آیا باید به این حد راضی باشیم؟ قطعاً خیر. قاعدتاً چنین چیزی نیست، ولی اگر فرد تواناییاش را نداشت چه؟ باید راضی باشیم.
میتوانیم از زوایای مختلفی به این موضوع بپردازیم. گاهی میخواهید از زاویه رسانه به این موضوع نگاه کنید. برای مثال در رادیو قرآن مخاطب عام است. البته مخاطب خاص هم داریم. ما یک شبکه و دو کانال داریم؛ شبکه رادیویی قرآن و دو کانال تلاوت و ترتیل. در تمام 24 ساعت برنامههای قرآنی و قرائتهای تخصصی پخش میکنیم. سه تا 24 ساعت میشود 72 ساعت. از این 72 ساعت که مدام تلاوت حرفهای پخش میشود، میخواهیم یک ساعت آن را به عموم مردم اختصاص دهیم و بگوییم مردم میتوانید ساده با همین لهجه فارسی خود قرآن بخوانید. انقلت برخی همین جا پیش میآید که [این کار رادیو قرآن] بدآموزی دارد و مردم منحرف میشوند. اصلاً چنین چیزی نیست. خدا نکند بخواهیم کسی را از این مسیر منحرف کنیم.
توفیق دارم که کلاس روخوانی برگزار میکنم و درخواست کردند که کلاس فصیحخوانی هم برپا کنیم. در کلاس فصیحخوانی وقتی میخواهم حرکات کوتاه را به دوستان آموزش دهم، به طور مثال صدای حرکت فتحه عربی را که عرب «َ» را چطور میگوید، میگویم صدای فتحه صحیح عربی باید یک صدایی باشد بین َ و ِ فارسی، یعنی نه َ بگو و نه ِ بگو. اگر همین را ادامه دهی، الف مدی میشود و... با همین دقت از افراد میخواهم که بخوانند، چون آنها مخاطب خاص هستند که آمدهاند تا اینطور خواندن را آموزش ببینند. حالا اگر من همین کار را در رادیو انجام دهم. فرض بگیرید نه یک ساعت، مثلاً 10 ساعت، کمااینکه هماکنون در بحث قرائت همین مشکل را داریم. الان در جلسات و محافل هر جا بروید اول میگویند که میخواهیم قرآن بخوانیم. انگشتها به طرف چه کسی میرود؟ کسی که صوت و لحن بلد است. در این جمع اگر کسی بخواهد ساده بخواند خجالت میکشد. قبح دارد. حتی در جلسات رسمی و داخلی خودمان در رادیو قرآن، در ابتدای جلسه، هر بار یکی از همکاران قرآن میخواند. یکی از عزیزان ما که در بخش فنی رادیو مشغول است و سنخیت کارش هم فعالیتهای قرآنی نیست، وقتی قرآن و سورههای ساده را میخواند، نمیتوانست با قرائت بخواند و خجالت میکشید، ولی الان کار به جایی رسیده که هر جلسه برای خواندن اعلام آمادگی میکند چون از سادهخوانی وی استقبال کردیم. اگر اینطور به موضوع نگاه کنیم، هیچ چیزی لطمه نمیخورد و روایات شریف همین را میگویند. سهل و سمحه را هم در نظر بگیریم. لهجه عربی را هم ببریم در باب اینکه بدانیم هنر است، بدانیم که گوش موسیقایی و تقلیدی را همه ندارند. لذا از همه نباید توقع داشته باشیم.
در یکی از سفرها به کشور چین که لهجهشان از نظر آوایی بسیار با زبان عرب متفاوت است و اصلاً مشترکاتی ندارند. فرد با هزار مشکل نماز میخواند، حتی امام جماعتشان چون در کشورهای عربی درس خوانده بودند، سعی میکردند که حروف عربی را درست ادا کنند، اما باز در این این ناتوان بودند.
یاریگل: بعضی از مخارج حروف عربی را چینی و ژاپنی و... ندارند.
قصریزاده: میبینیم که این امام جماعت چینی، تلاش میکند عربی بخواند. اگر یک مقدار تسهیل و راحتترش میکردند، چهبسا او هم مفهومتر میخواند. ادای مخارج حروف سهل گرفته شده اینقدر که گفتهاند در نماز لازم نیست همانند عربزبانها صد درصدی همه مخارج را رعایت کنید، همین که بین صاد و سین و ذال و ضاد، تفکیک باشد، کافی است، ولی در بخش آموزش، همین مطلب را سختگیرانه به افراد انتقال میدهیم. بعد میبینیم فرد در حال نماز خواندن برای آن که درست حروف عربی را ادا کند چهرهاش از فرم خارج میشود و برای پیدا کردن حرف در دستگاه تکلمش دچار فشار میشود. در این قبیل آموزشها ما برای این بنده خدا حساسیت روانی و اعتقادی ایجاد کردهایم. چرا باید اینطور باشد؟ در صورتی که شما هر فرد عربی ببینید هر کاری که میشود فقط داخل دستگاه تکلمش است. پس باید عامه مردم را با این قرائت آشنا کنیم.
ادامه دارد ...
گفتوگو از جواد نصیری
انتهای پیام