نه اهل سنت کاری با قرآن دارند و نه ما
کد خبر: 4098203
تاریخ انتشار : ۱۸ آبان ۱۴۰۱ - ۱۳:۴۵
قاسم جوادی مطرح کرد:

نه اهل سنت کاری با قرآن دارند و نه ما

قاسم جوادی، استاد دانشگاه ادیان و مذاهب، گفت: این سخن که اهل سنت قرآن را گرفته و اهل بیت(ع) را رها کردند و ما عترت را گرفتیم و قرآن را رها کردیم، باطل است. در جهان اسلام هیچ‌کس هیچ چیزی را نگرفته است؛ نه اهل سنت کاری با قرآن دارند و نه ما.

قاسم جوادیبه گزارش ایکنا، قاسم جوادی، استاد دانشگاه ادیان و مذاهب، شامگاه 17 آبان در نشست علمی «درآمدی بر موانع اسلام‌شناسی»، که از سوی مجمع عالی حکمت اسلامی برگزار شد، گفت: 65 سال است که علامه طباطبایی بحثی را مطرح و دیگر متفکران ما هم این بحث را بیان کرده‌اند. به هیچ وجه بحث ما درباره فرقه خاصی نیست و مربوط به همه فرق در جهان اسلام است و بخشی از بگومگوهای فرقه‌ای ناشی از این است که به سراغ قرآن نرفته‌ایم.

وی افزود: آیت‌الله وحید خراسانی می‌فرمود که اگر امام زمان آمد معلوم خواهد شد که خیلی از موارد از باب اکل میته بوده است و آیت‌الله خویی گفته اگر اصول عقاید و... را براساس قرآن شروع کنیم، شاید 400 سال دیگر به جایی برسیم و آیت‌الله جوادی مکرر به این مسئله پرداختند  و در بین اهل سنت رشیدرضا و برخی شاگردان وی به این بحث پرداخته‌اند.

جوادی با بیان اینکه اسلام‌شناسی یعنی کل متون اسلامی شناخته شود، ادامه داد: به گفته ابن ادریس، آیا چیزی جز خبر واحد باعث نابودی اسلام شده است؟ از این رو باید نگاه مجددی به قرآن داشته باشیم. البته امام علی(ع) قافله‌سالار شناخت و معرفی قرآن است و باید به فرمایشات ایشان درباره قرآن به نهج‌البلاغه مراجعه کنیم. علامه طباطبایی در تشریح سیر تاریخ حدیث در بین مسلمین ذیل آیات 15 تا 19 مائده به جایگاه قرآن پرداخته است که اگر حرف ایشان درست باشد، مسیر ما اشتباه است.

استاد دانشگاه ادیان و مذاهب اسلامی با تأکید بر شناخت همه‌جانبه اسلام از قرآن، بیان کرد: به تعبیر آقای طباطبایی، قرار بود ما از قرآن کلی مطالب استخراج کنیم، ولی چنین نشد. او در مطلبی آورده است که هر آیه‌ای از قرآن مستقلا معنایی را افاده می‌کند و چون آیه دیگری ضمیمه شود معنای دیگری به دست می‌آید که وقتی بر سایر آیات عرضه شود، مورد تأیید و تصدیق آن آیات قرار می‌گیرد. البته با مطالعه تفسیر المیزان می‌توان نمونه‌هایی از این ویژگی را به دست آورد، ولی متاسفانه این شیوه مورد توجه دانشمندان علوم قرآنی واقع نشده و متروک مانده است. قدر متیقن این است که اگر مفسران این شیوه پسندیده را رعایت و تعقیب می‌کردند، امروز ما از چشمه‌ساران زلال معارف قرآنی بهره‌مند بودیم و گنجینه گران‌بهایی را از قرآن در اختیار داشتیم.

استاد دانشگاه ادیان و مذاهب گفت: امام در جلد هشت صحیفه صفحه 531 فرموده است که فقیه حق ندارد بگوید من اسلام‌شناسم، بلکه فقیه باید بگوید که من فقه‌ اسلام را می‌شناسم. ادعای اسلام‌شناسی جز برای آنکه همه جهات اسلام را بداند، درست نیست. علی بن ابیطالب(ع) اسلام‌شناس است. امام(ره) در نوشته‌هایشان رعایت خیلی از مسائل را کرده‌اند، ولی در دروس تندتر حرف زده‌اند. در تقریرات فلسفی‌ خطاب به غزالی مطلبی بیان کرده و آورده است که او با اینکه اسم کتابش را کتاب اخلاقی گذاشته است، از هر درویشی نقل می‌کند که چه گفت ولی از صادقین(ع) با آن بیانات حکیمانه، نقلی ندارد. ایشان در بیانات دیگری دارند که به عقیده من تفسیر هم برای قرآن نوشته نشده است؛ گرچه کتاب‌های زیادی به نام تفسیر داریم. البته این سخن ایشان برای زمانی است که المیزان نوشته نشده بود.

نظر شهید مطهری درباره کم‌توجهی علما به قرآن

وی با بیان اینکه شهید مطهری هم در تعابیر تندی به این موضوع پرداخته‌اند، گفت: در صفحات 316 و 317 کتاب بیست‌گفتار آورده است که اگر کسی کتب متکلمین و موضوعات بحث و جدل آنها که قرنها افکار را به خود مشغول ساخته و ثروت‌ها و مکنت‌ها در آن صرف شده و نیروهای مغزی به هدر رفته مطالعه کند و آنها را بر قرآن عرضه بدارد و بررسی کند با موضوعاتی که قرآن مردم را به مطالعه آن و دعوت به تفکر درباره آن تشویق کرده است چه مناسبتی دارد، درمی‌یابد که به کلی بی‌ارتباط است. در اطراف همان موضوعات بی‌پایه و لغو سال‌ها افراد به بحث و مجادله پرداخته‌اند، ولی موضوعاتی که قرآن کریم امر به مطالعه کرده است همچنان به حال خود باقی مانده است. محمدطاهر قمی بحث‌های زیادی را درباره پرندگان و خلقت آفرینش از نگاه قرآن مطرح کرده است، ولی آیا در مدارس و حوزه‌های ما به این بحث پرداخته شده که قرآن در مورد خلقت آسمان و زمین و پرنده و... چه می‌گوید؟ «إِنَّ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ لَآيَاتٍ لِأُولِي الْأَلْبَابِ.»

جوادی تصریح کرد: میرزا حسن نجم‌آبادی با وجود اینکه فقیه بزرگی بود، نه تنها رساله نداد، چون معتقد بود با ادله‌ای که در دست ماست، جواب مردم را چه بگوییم و جواب خدا را چه بگوییم. آیت‌الله استادی که کتاب «سر دلبران» ایشان را تدوین کرده در پاورقی آورده که ظاهرا مقصود او این است که بسیاری از مسائل نص ندارد.

استاد دانشگاه ادیان و مذاهب با بیان اینکه آثاری که مثلا رشیدرضا تولید کرده نشان‌دهنده دغدغه لزوم رجوع به قرآن است، اظهار کرد: البته این سخن که اهل سنت قرآن را گرفته و اهل بیت(ع) را رها کردند و ما عترت را گرفتیم و قرآن را رها کردیم، باطل است. در جهان اسلام هیچ‌کس هیچ چیزی را نگرفته است؛ نه اهل سنت کاری با قرآن دارند و نه ما. نه ما کاری با عترت داشتیم و نه آنها. نه ما کاری با سنت داریم و نه آنها. این مصیبت اعظم جهان اسلام است و آنقدر به دعواها پرداخته‌ایم که نوبت به اصل نرسیده است.

گلایه امام علی(ع) از علمای بی‌توجه به قرآن

جوادی با اشاره به فرمایش امام علی(ع) در مورد قرآن، گفت: امام علی(ع) هشدارهای بسیاری را درباره قرآن داده‌اند که عجیب است و ما هم مدعی پیروی از امام علی(ع) هستیم. امام(ع) در خطبه 18 که بحث عمده در مورد قضاوت است به استدلال‌هایی در مورد فتاوا پرداخته و فرموده است: «تَرِدُ عَلى اَحَدِهِمُ الْقَضِيَّةُ فى حُكْم مِنَ الاَْحْكامِ فَيَحْكُمُ فيها بِرَأْيِهِ»؛ در حکمى از احکام قضیه‌اى نزد یکى از ایشان مطرح مى‌شود که او به رأى خود حکم مى‌دهد. «ثُمَّ تَرِدُ تِلْكَ الْقَضِيَّةُ بِعَيْنِها عَلى غَيْرِهِ فَيَحْكُمُ فيها بِخِلافِهِ.» سپس همان بر دیگرى ارائه مى‌شود، او حکمى دیگر را صادر مى‌کند. «ثُمَّ يَجْتَمِعُ الْقُضاةُ بِذلِكَ عِنْدَ الاِْمامِ الَّذِى اسْتَقْضاهُمْ فَيُصَوِّبُ آراءَهُمْ جَميعا.» آن گاه به نزد رهبرى مى‌روند که مسند قضا را به آنان سپرده است. او هم صحّت هر دو حکم را تصدیق مى‌کند؛ «وَ اِلهُهُمْ واحِدٌ، وَ نَبِيُّهُمْ واحِدٌ وَ كِتابُهُمْ واحِدٌ. اَفَامَرَهُمُ اللّهُ تَعالى بِالاِْخْتِلافِ فَاَطاعُوهُ؟» در حالى که خدا، پیامبر و کتابشان یکى است.

وی افزود: آیا خداوند آنان را به اختلاف دستور داده و آنان اطاعتش کرده‌اند؟ «اَمْ نَهاهُمْ عَنْهُ فَعَصَوْهُ؟» یا آنان را از اختلاف نهى فرموده و آنان از نهى او سرپیچى نموده‌اند؟ «اَمْ اَنْزَلَ اللّهُ سُبْحانَهُ ديناً ناقِصاً فَاسْتَعانَ بِهِمْ عَلى اِتْمامِهِ؟» یا خداوند دینى ناقص نازل نموده و از آنان براى کامل نمودنش یارى خواسته؟ «اَمْ كانُوا شُرَكاءَ لَهُ فَلَهُمْ اَنْ يَقُولُوا،وَ عَلَيْهِ اَنْ يَرْضى؟» یا این فتوادهندگان در حکم شریک خداوندند که مى‌توانند به رأى خود حکم کنند و بر خداوند است که به حکم آنان رضایت دهد؟ یا خداوند دین کاملى فرستاده ولى رسولش ـ که درود خدا بر او و آلش باد ـ در تبلیغ آن کوتاهى کرده؟ در صورتى که خداوند مى‌فرماید: «در کتاب چیزى را فرو نگذاشتیم».

وی ادامه داد: گفته شده که حضرت خطاب به ابن‌عباس گفت با خوارج براساس قرآن محاجه نکن، زیرا معانی آن ذو وجوه است ولی به نظر بنده این تعابیر با آن فرمایش ناسازگار است. بنده درباره این موضوع تحقیق کرده‌ام و ثابت شد که ابن عباس با قرآن با آنها بحث کرد و آنها را شکست داد، ولی جایگاه این خطبه کجاست؟ رشیدرضا در بحثی به مناسبت آیه معروف به ولایت در سوره مائده از فخر رازی آورده است که؛ مشاهده کردم جماعتی از مقلدان فقها را که آیات قرآن را کنار گذاشته و مذهب و منش آنها بر خلاف این آیات است، یعنی آیات چیز دیگری می‌گوید و مذاهب آنها چیز دیگری. آیات را نپذیرفتند و به آن توجهی نداشتند. یعنی قرآن جایگاهی ندارد و این مصیبت جهان اسلام است.

جوادی تصریح کرد: البته جایگاه برخی احادیث ما مانند ثقلین بهتر از قرآن نیست و آن‌طور که باید به آن پرداخته نشده است. بنده به دوستانی که در حدیث تخصص دارند گفتم که یک مطلب چندصفحه‌ای درباره این بخش از حدیث «ما ان تمسکتم بهما لن تضلوا ابدا» بنویسند. منظور این است که همین حدیث به منبعی برای اختلاف تبدیل شده است. عالمان جهان اسلام عمدتا برای فهم دین و اسلام به جامعیت قرآن کریم توجهی نکرده‌اند، مخصوصا به فرمایش امام علی(ع) درباره قرآن، که سه دهه از زمان پیامبر(ص) نگذشته بود، توجه نشده و برداشت‌های نادرست و قضاوت‌هایی به نام دین صورت گرفت و امام علی(ع) آنها را مورد عتاب قرار داد. 

شناخت قرآن جز با ظهور امام زمان(عج) ممکن نیست

همچنین در ادامه این نشست حجت‌الاسلام والمسلمین عزالدین رضانژاد، عضو مجمع عالی حکمت اسلامی، گفت: در بحث رجوع به قرآن کریم باید راه حل شناخت همه‌جانبه ارائه شود. البته ما نمی‌توانیم شناخت همه‌جانبه داشته باشیم و در حد فهم خود خواهیم توانست که قرآن و اسلام‌شناسی قرآنی را درک کنیم. البته چندان ظرفیت و زمینه‌ فراهم نیست و باید منتظر ظهور باشیم تا شناخت همه‌جانبه از قرآن تبیین شود. 

وی افزود:  مدعا این است که آیا چیزی که به نام دین و قرآن ارائه می‌کنیم قرآنی است؟ آیا این درست است که ما با یک تخصص به سراغ اسلام برویم و بعد بگوییم اسلام همین است؟ آیا با یک تخصص می‌توان شناخت ذو ابعاد داشت؟ برخی گفته‌اند اگر محوریت را به قرآن کریم بدهیم، چه‌بسا بتوانیم ابعاد مختلف اسلام را بشناسیم یا نظام‌واره‌ای را ذیل اسما و صفات الهی تعریف کنیم و مابقی مسائل را ذیل آن بشناسیم. 

سپس برخی اساتید حاضر در این نشست نقدهایی درباره سخنان وی بیان کردند؛ از جمله اینکه اهل سنت از ابتدا «حسبنا کتاب الله و ائمه(ع)» را حذف کردند، ولی علما و فقهای شیعه به تناسب موضوعات مورد بحث خود به سراغ قرآن رفته‌اند و استمزاجی از قرآن را به دست آورده‌اند.  

انتهای پیام
captcha