«مرد بازنده» جدیدترین ساخته محمدحسین مهدویان در مقام کارگردان است. این فیلم شاید در قیاس با کارهای قبلی فیلمساز آنچنان جهش بلندی محسوب نشود اما به لحاظ فرم و ساختار یکی از اتفاقات خوب سینمای ایران است. این فیلم متاسفانه در چهلمین جشنواره فیلم فجر نادیده گرفته شد، درحالیکه میتوانست سیمرغ جشنواره را در برخی از بخشها به خود اختصاص دهد، ولی هیئت داوران نخواست داشتههای فنی فیلم را ببیند.
فیلم جدید مهدویان، همانند کارهای قبلی وی روایت قهرمانی است که در برخی مواقع خلاف رویه موجود عمل کرده تا بتواند عدالت را پیاده کند. وی به شدت به آرمانهایش وفادار است و حاضر نیست آنچه را باور دارد فدای ملاحظات فردی کند. جواد عزتی باز هم در فیلم جدید مهدویان خوش درخشیده است. این امر در حالی است که نقش به لحاظ سنی با او همخوانی ندارد. درضمن دیگری بازیهای فیلم به ویژه رعنا آزادیور هم پختگی لازم را دارند؛ اتفاقی که در دیگر کارهای سینمایی مهدویان هم شاهدش هستیم. این فیلمساز میداند چگونه از بازیگرانش بازی بگیرد. درباره بازی جواد عزتی نکته مهم دیگری وجود دارد. مهم نیست به وی چه نقشی میدهید زیرا آنچه او بازی میکند به لحاظ کیفی کمتر عاری از اشکال است و فیلم در هر ژانری که میخواهد باشد.
درباره این فیلم شاید نقدی وجود داشته باشد که کندی فیلم است و برای «مرد بازنده» نقطه ضعف نیست، چون روند روایت قصه به گونهای است که چنین امری را طلب میکند، اما به هر حال ممکن است عدهای چنین شکل روایت را دوست نداشته باشد. قصه درباره پرونده قتلی یکی از فعالان اقتصادی است که شهره به کار خیر است. مامور تحقیق پرونده وقتی شروع به تحقیق پیرامون این اتفاق میکند متوجه برخی رانتخواریها میشود که ریشهاش به آقازادهها وصل است. نکته جالب پیرامون این قصه روایت متفاوت مهدویان از موضوع است چراکه معمولاً وقتی فیلمهایی میخواهند به این حوزه ورود کنند در دام پوپولیسم گرفتار میآیند اما فیلم از این مشکل در امان مانده است.
درباره پیچیدگیهای پلیسی فیلم نیز باید گفت کارگردان تلاش نکرده، گرههای شرلوک هولمزی به کار بدهد، چون این شیوه روایت متناسب با سینمای ما نیست ولی کار برای تماشاگر قابل پیشبینی نیست و درست آنجایی که تماشاگر حس میکند قاتل کیست کارگردان شوکی به کار وارد میکند که غافلگیری تماشاگر را در پی دارد. درضمن پایانبندی فیلم هم یکی دیگر از اتفاقات خوب کار است، چون قهرمان فیلم با اتفاقاتی که برایش رخ میدهد به درست بودن کارش که در ظاهر ممکن است غیرقانونی باشد، بیشتر مطمئن میشود.
نکته دیگری که در «مرد بازنده» مدنظر است بحث خانواده است. در عموم کارهایی که در سینما و تلویزیون شاهد هستیم خانواده موفق، الگویی بسیار کلیشهای دارد، درحالیکه فیلم از این امر پرهیز شده است. پدر خانواده سالها قبل همسرش را از دست داده، اما هنوز به او وفادار مانده و ازدواج نکرده است. دو فرزند او جدا زندگی میکنند اما پدر برای آرامش آنها حاضر است هر کاری انجام دهد، البته پسر خانواده متصور است پدر به او توجه لازم را ندارد اما وقتی متوجه میشود با پدر همراه میشود. این شکل تصویرسازی نیز شاید در بسیاری از خانوادهها وجود داشته باشد که تا به حال کمتر به آن پرداخته شده است.
«مرد بازنده» را باید یک نوآر محسوب کرد با این تفاوت که سعی نکرده از الگوهای صرفا آمریکایی پیروی کرده، بلکه به آن شکل و شمایل ایرانی داده است. درباره حرکت کم دوربین در فیلم باید گفت که این امر در خدمت قصه است. شاید برخی فکر کنند که کار به ورطه ناتورالیسمی سرد و خشن افتاده است و دیگر نظیر «لاتاری» آرمانگرا نیست اما اینگونه نیست، چون روایتی زندگی احمد خسروی (کاراکتری که جواد عزتی آن را بازی میکند) این شکل فضاسازی را طلب میکند.
میخواهم به برخی اظهار نظرها درباره فیلم اشاره کنم. مهدویان جزو فیلمسازانی است که مخالفانش همیشه تلاش میکنند با این بهانه که فیلمهای قبلی او کارهای بهتری بوده او را زیر سوال ببرند، بنابراین مطمئن باشید در کارهای بعدی فیلمساز هم شاهد خواهیم بود که مخالفانش «مرد بازنده» را کاری بهتر از فیلم جدید میدانند! این نوع برخورد درباره فیلمسازنی دیگر ابراهیم حاتمیکیا نیز به نوعی دیگر رخ میدهد.
«مرد بازنده» یکی از فیلمهای نوروزی امسال است که میتواند برای علاقهمندان نوآر خبری خوش باشد، البته نباید انتظار داشت این فیلم فروش همانند کارهای طنز داشته باشد، چون به لحاظ اقتصادی، جامعه به اندازهای دستخوش مشکلات عدیده است که تنها فیلمهای طنز فروش خوبی خواهند داشت اما مطمئناً کار خواهد توانست رضایت تماشاگران خاص خود را به دست آورد.
انتهای پیام