به گزارش ایکنا، شورای عالی قرآن به منظور ارتقای سطح کیفی تلاوت قرآن کریم، مطالب پژوهشی و آموزشی متعددی را از محققان و صاحبنظران این حوزه در قالب مقاله و طی نشستهای تخصصی هرساله خود، جمعآوری و در قالب کتاب با عنوان «سالنامه پژوهشی نبأ» منتشر میکند. شورا به منظور استفاده علاقهمندان از این مطالب به انتشار آن اقدام کرده است و هر هفته شاهد انتشار یکی از مقالات در سایت ایکنا خواهید بود.
اولین شماره سالنامه پژوهشی نبأ در شش سرفصل، از جمله «مبانی و اصول آموزش قرآن (دو مقاله)»، «آموزش عمومی قرآن (یک مقاله)»، «آموزش قرآن در آموزش و پرورش (دو مقاله)»، «سنت اقراء (دو مقاله)»، «ارتباط نگارش و آموزش قرآن (دو مقاله)» و «ارتباط مسابقات و آموزش قرآن (یک مقاله)» تهیه شده است که در ادامه به معرفی چهارمین مقاله با عنوان «تعلیم قرآن در آموزش و پرورش؛ از بود تا باید» به قلم کارشناسان معاونت پژوهش و برنامهریزی شورای عالی قرآن میپردازیم.
نگارندگان مقاله معتقد است، نظام تحصیلی آموزش و پرورش اگر علمگرا نباشد، قطعا علمنماست و لذا درس قرآن برای آنها باید هویتی کاملا علمی داشته باشد تا ایمان آنها به کلامالله مجید مستقر شود. این امر البته لوازمی دارد که یکی از جمله آنها، این است که بر مبلغ دروس قرآنی افزوده شود، هر چند به قیمت حذف برخی دروس باشد. دیگر اینکه باید دانشآموز را نسبت به قرآن تشنه و سؤالکننده نمود و بالاخره از موضوعاتی از قرآن باید سخن به میان آورد که جنبه تخصصی و علمی دارند. برای تحقق این مهم، پرخوانی باید جایگزین آموزش قواعد شود و دانشآموزان باید گواهی صحت و مهارت قرائت را از یک قاری صاحب اجازه دریافت کنند و این گواهی، شرط ورود به تحصیلات عالیه باشد.
نگارندگان این مقاله آموزش فعلی قرآن در کشور را امری عمومی دانسته که از سوی نهادها و هیئتهای دینی ـ مردمی صورت میگرفته و بهصورت یک فرهنگ نهادینه شدهاند و نهاد دولتی آموزش و پرورش بهطور ناخواسته از فهرست متولیان آموزش قرآن خارج شده و اگر سخن از ضعف و سستی در روند تعلیمات قرآنی در کشور به میان میآید به فکر کمتر کسی، شأن آموزش و پرورش متبادر میشود. در ادامه طرح این مسئله نگارندگان به سوالاتی در این خصوص پاسخ میگویند.
بخشی از این مقاله به میزان اهتمام به درس قرآن در دوره دانشآموزی اشاره دارد که در آن میخوانیم: یک نگاه کارشناسانه اجمالی به نوع کتب تألیف شده و مندرجات آنها ما را به نتیجه میرساند که مؤلفان محترم با تمام سعی و همت خود، در بسیاری از موارد، بیشتر به امور تشریفاتی و بعضا نمایشی پرداختهاند. غالباً مطالب مقبول و مورد اتفاق عموم یعنی همان عرف و معروف را با معالم متعالی قرآنی اشتباه گرفته و چنان وانمود کردهاند که قرآن یعنی دروغ نگوییم، باادب باشیم، غیبت نکنیم، احسان بورزیم، کمفروشی نکنیم و کظم غیظ کنیم. مهم این است که این کار را در فضای دانشآموزی و مدرسهای انجام میدهند که بهشدت تحت تأثیر علوم تجربی ظاهری و قابل لمس قرار دارد؛ علومی که قوای خیالیه و عقلیه دانشآموزان را مسحور و مسخر کرده، بهطوری که هیچ چیز را مانند این علوم در عالم مؤثر نمیبینند. در این نظام بهظاهر محکم و مزین بهنام علم، جای وسیعی برای عرضه دروس قرآنی باقی نمیماند؛ آنگاه در همین فضای کوچک باقیمانده، تنها به تدریس نکتههای اخلاقی از قرآن اکتفا و به دانشآموزان القا میشود که قرآن، کتاب این نوع مسائل است.
این مقاله تاکید دارد که علیرغم آن که دوره دانشآموزی دوره مشقها و مشقتهای مالا یطاق است و انواع و اقسام دانستنیها باید و بالاجبار در مغز دانشآموزان جا داده شود، اما درباره قرآن کریم زاهدانه رفتار میشود و به بهانه اینکه اجبار در فراگیری قرآن موجب نفور و فرار دانشآموزان میشود از سختگیری و استقامت در راه تعلیم و تعلم قرآن دریغ میشود و درنتیجه درس قرآن در کنار سایر دروس، خمیدهقد و سرنگون میشود. این مسئله علاوه بر آنکه موجب استضعاف قرآن در چشم دانشآموز میشود، یک خسران بزرگ دیگر هم دارد و آن اینکه قرآن نیز از ارائه خویش در چنان نظامی خودداری میکند و از نامحرم میپرهیزد.
مقاله «تعلیم قرآن در آموزش و پرورش؛ از بود تا باید» به بیعدالتی در تقسیم انگیزه و دغدغه دانشآموزان اشاره دارد و معتقد است: کسی نمیتواند انکار کند که اوقات دانشآموزان و همت، دغدغه و هیجان آنها به کلی مصروف دروس غیرقرآنی میشود بهطوری که تقریباً چیزی از قوه و انگیزه برای قرآن باقی نمیماند و این عمل عجیب از آنجا ناشی شده که فکر کردهایم برخلاف بقیه دروس، برای فراگیری قرآن دانشآموز نباید هیچ هیجان و دغدغهای داشته باشد. بهعبارت دیگر، فراغت از قرآن را به جای فراغت برای قرآن نشاندهایم و این در حالی است که قرآن کریم و آموزش آن، به شدت محتاج تخلیه و پرهیز از مزاحمات است.
نگارندگان، در بخش دیگری از این مقاله معتقد دریافت گواهی ختم قرآن از سوی دانشآموزان هستند و تاکید میکنند که ختم قرآن از اول تا آخر بهصورتی که صحت و اتقان تلاوت، مورد تأیید یک معلم قرآن قرار گیرد وظیفه با اولویت آموزش و پرورش است، بهطوری که هیچ دانشآموزی بدون آن گواهینامه، اجازه شرکت در کنکور را نداشته باشد.
پایانبخش این مقاله جمعبندی نکاتی پیرامون موضوع و جایگاه قرآن در نظام تحصیلی مدارس است که در بخشی از آن آمده است: قرآن در نظام تحصیلی مدارس در جایگاه اصیل خود قرار ندارد، بلکه به عنوان یک درس در کنار سایر دروس تلقی میشود. بدیهی است این امر، قرآن را از باور دانشآموز ساقط میکند. دانشآموزان معمولاً به قرآن ایمان دارند، اما انصافاً ایمان او ارتباطی به تعلیمات نظام آموزشی ندارد.
انتهای پیام