به گزارش ایکنا، حسن انصاری، عضو هیئت علمی مدرسه مطالعات تاریخی مؤسسه مطالعات پیشرفته پرینستون، در یادداشتی به بررسی کتاب «النکت في مقدمات الأصول» پرداخته است که متن آن از نظر میگذرد؛
«آقای مکدرموت در انتساب این کتاب به شیخ مفید تردید کرده. برخی از دلایلی که او در این زمینه ارائه میدهد به نظر من درست است. من برخی دلایل دیگر هم برای رد این انتساب دارم. گو اینکه حضرت آقای سید محمدرضا جلالی این کتاب را با نام شیخ مفید منتشر کرده و از مقدمه ایشان معلوم است که در انتساب این کتاب به شیخ مفید تردیدی ندارند.
برخلاف نظر مکدرموت، نام این کتاب در سیاهه آثار شیخ مفید در رجال نجاشی ذکر شده (ص ۳۹۹). منتهی معلوم نیست مقصود همین متنی باشد که امروزه به نام النکت منتشر شده. عنوان النکت فی مقدمات الأصول با محتوای متن موجود چندان سازگار نیست. در عناوین ابواب این کتاب، چیزی تحت عنوان «نکت» و یا نکتهها دیده نمیشود. کتاب هم بیش از آنکه مقدمات اصول باشد، شامل حدود و تعریفات کلامی و آن چیزی است که تحت عنوان «اوائل الأدلة» در سنتهای کلامی معروف است. کهنترین نسخه این کتاب که تاکنون شناسایی شده در مجموعه معروف ابن العودی است که در آنجا البته صراحتا این متن به شیخ مفید انتساب داده شده.
در متن کتاب نوعی عدم هماهنگی در باورهای کلامی در نسبت میان دو مکتب بغدادی و بهشمی دیده میشود و در مواردی آنچه در کتاب گفته شده با باورهای شیخ مفید آن طور که در آثار دیگر او آمده تفاوت دارد.
از همان آغاز متن شروع کنیم که نویسنده اولین واجب را، «نظر» میداند (ص ۲۰). این با نظر شیخ مفید که همچون بغدادیها، اولین واجب را معرفت خداوند میدانست متفاوت است (نک: کراجکی، کنز الفوائد، ۱/ ۲۲۰: قال شیخنا المفید رحمهالله: هذه أقسام تحیط بالمفروض من المعارف لأنه أول ما یجب على العبد معرفة ربه جل جلاله فإذا علم أن له إلها وجب أن یعرف صنعه وإذا عرف صنعه عرف به نعمته فإذا عرف نعمته وجب علیه شکره فإذا أراد تأدیة شکره وجب علیه معرفة مراده لیطیعه بفعله وإذا وجب علیه طاعته وجب علیه معرفة ما یخرجه عن دینه لیتجنبه فتخلص له به طاعة ربه وشکر إنعامه).
با این حساب ممکن است تصور شود نویسنده گرایشی به مکتب بهشمی دارد که اولین واجب را نظر میدانند؛ خاصه اینکه او صفات سمیع و بصیر را همچون بهشمیان به حیات و عدم وجود آفت در حی بر میگرداند (ص ۳۴). این باز هم مخالف آن چیزی است که از شیخ مفید میشناسیم. با این حال مشکلی در این میان وجود دارد و آن اینکه نویسنده آشکارا مخالف عقیده شیئیت معدوم است و تنها، موجود را شیء میداند (نک: ص ۲۷). چنین کسی نمیتواند گرایش بهشمی داشته باشد.
یک احتمال وجود دارد: این کتاب تألیف دورهای است که پیروان شریف مرتضی به تدریج به مکتب ابوالحسین بصری و نافیان شیئیت معدوم گرایش پیدا کردند. این کم و بیش با اواخر سده ششم قمری سازگار است. بعید نیست «النکت فی مقدمات الأصول» تألیف آن دوره باشد. اینکه نویسنده کیست باید منتظر پیدا شدن اسناد جدید بود.
انتهای پیام