یکی‌‌انگاری جریانات تکفیری و سلفی اشتباه راهبردی است
کد خبر: 3957303
تاریخ انتشار : ۱۳ اسفند ۱۳۹۹ - ۱۰:۵۹
حجت‌الاسلام علیزاده موسوی:

یکی‌‌انگاری جریانات تکفیری و سلفی اشتباه راهبردی است

استاد حوزه و دانشگاه با بیان اینکه جریان تکفیر اعتقادی بر خلاف سلفیه و تکفیر اجتماعی و فرهنگی، موحد نیستند، تأکید کرد: از اشتباهات بزرگ ما این است که سلفی‌ها را که عمده اهل تسنن هستند با جریان تکفیر اعتقادی یکی بدانیم، این خطای راهبردی باعث جذب حداکثری تکفیر و دامن زدن به اختلافات مسلمین می‌شود.

یکی‌دانستن جریانات تکفیری و سلفی اشتباه راهبردی است/ جداسازی تکفیر اعتقادی از فرهنگی و اجتماعیبه گزارش ایکنا، حجت‌الاسلام والمسلمین سیدمهدی علیزاده موسوی، دبیر اولین کنگره بین‌المللی مقابله با جریانات تکفیری معاصر، شامگاه سه‌شنبه، 12 اسفندماه، در نشست «ایمان و کفر نوین با محوریت سلفیه در عصر حاضر»، گفت: گروهی که قائل به نقل‌گرایی به صورت افراطی بودند سلفی و سایرین را خارج می‌کردیم، ولی با عنایت به مطالعات شخصی بیشتر معتقدم نگاهمان را باید تا حدودی تغییر دهیم؛ به این معنا که تقسیم جامعه اهل سنت به سلفی و غیرسلفی سبب می‌شود تا بخش عمده‌ای از جامعه اهل تسنن زیر مجموعه سلف قرار بگیرند, زیرا این واژه برای آنها مهم است و معیارهایی که برای سلفیه بیان می‌کنم، از جریان عرب تا اردوزبان‌ها و شبه قاره با 500 میلیون مسلمان و شمال آفریقا را دربرمی‌گیرد.

علیزاده موسوی تصریح کرد: بنابراین باید تقسیم‌بندی دیگری داشته باشیم و جامعه اسلامی را به دو گروه تکفیری و غیرتکفیری در مورد ایمان و کفر تقسیم کنیم؛ به این معناکه گروهی قرائت انحرافی دارند و اعم از شیعه و سنی را تکفیر می‌کنند و چنین نگاهی دارند. گاه تکفیر را باید به تکفیر عملی و علمی تقسیم کنیم؛ یعنی برخی از لحاظ علمی هم اگر تفکر تکفیری دارند، ولی وارد فاز عملی نمی‌شوند، ولی برخی در مقام عمل مانند بوکوحرام و داعش، انصارالسنة و انصار بیت‌المقدس و انصارالشریعه جدید و یا وهابیت در قرون گذشته ورود می‌کنند.

تعاریف متفاوت ایمان

علیزاده موسوی با بیان اینکه سنت اشعری رویکرد نقل‌گرایی است، تصریح کرد: اگر تعریف سنتی کلاسیک از ایمان یعنی اقرار به لسان و تصدیق به قلب و عمل داشته باشیم؛ خوارج نگاه حداکثری دارند و می‌گویند هر کسی بخواهد ایمان داشته باشد باید سه مقوله را در ایمان لحاظ کند، ولی مرجئه حداقلی هستند و فقط اقرار به زبان را ایمان می‌دانند و نگاه میانه‌ای هم سایر مسلمین دارند و اقرار به لسان و تصدیق به قلب را ایمان می‌دانند.

استاد حوزه علمیه بیان کرد: در دوره‌ جدید یا از دوره بعد از محمدبن عبدالوهاب ما با واژه کفر به معنای اصطلاحی روبرو نیستیم و کسانی تکفیر می‌شوند که کافر نیستند، حتی خود ابن‌تیمیه دامنه کفر را آن قدر محدود می‌کند که افراد اندکی در شمول آن قرار می‌گیرند،‌ ولی جریان وهابیت کسانی تکفیر شدند که هیچ یک از ویژگی‌های تکفیر را ندارند و هر سه وجه ایمان را در خود دارند.

علیزاده موسوی اظهار کرد: اعتقاد بنده این است که باید از تکفیر التزامی و ترکیبی نام ببریم؛ یعنی تکفیرهای امروزین چون با مفهوم کفر اصطلاحی علم کلام مغایر است، دچار تغییر مسیر شده است؛ در اندیشه‌های تکفیری محوریت خدا را با قرائت انحرافی داریم؛ لذا به راحتی خود را به وادی عملیات انتحاری می‌اندازند، زیرا معتقدند که انسان جایگاهی ندارد و هرچه هست خداست، یا این تفکر در برابر عقل‌گرایی خودبنیاد و محض دچار جمود در نقل شده‌اند و کاملاً نگاه ظاهرگرایانه نسبت به آیات و روایات دارند و شأن نزول را بر نمی‌تابند.

وی افزود: در اندیشه تکفیر مدرن قائل به بنیادگرایی و حضور دین به صورت مطلق با قرائت تکفیری در عرصه اجتماعی هستند که زمینه‌ساز حضور تکفیرهای مضاف در عرصه اجتماعی شده است؛ یکی از انواع تکفیرها، سیاسی است؛ یعنی حاکمان را تکفیر می‌کنند که این مسئله با معیار قبلی در کفر خیلی متفاوت است؛ حتی گاهی حکام عربستان سعودی را تکفیر می‌کنند چون «بما انزل الله» حکم نمی‌کنند با اینکه این گروه‌ها پرورده و زائیده خود آنها هستند.

علیزاده موسوی با بیان اینکه برخی جریانات تکفیری امروز جوامع غربی را جاهلیت مدرن می‌دانند، اضافه کرد: به باور اینها دو جنگ جهانی صدها هزار کشته داشته است؛ یا فساد جنسی بعد از مواد مخدر و تسلیحات در رتبه سوم قرار دارد یا شیطان‌پرستی رشد بی‌سابقه پیدا کرده است و سیدقطب این جاهلیت را به جوامع اسلامی هم تسری داد؛ البته هیچ وقت نگفت چنین جامعه‌ای را باید قلع و قمع کرد و تکفیر اجتماعی بسان وهابیت نداشتند که به مناطق درعیه و ... ریختند و همه را به خاطر کفر اعتقادی قتل عام کردند؛ گاهی متأسفانه این دو نوع تکفیر را مخلوط می‌کنیم.

وی با اشاره به تکفیر فرهنگی اظهار کرد: اگر سیدقطب جامعه مصر را تکفیر فرهنگی می‌کرد، ولی امروز منحصر به یک کشور نیست و به تمام جوامع تسری دارد؛ زیرا فرهنگ غربی بر همه دنیا مسلط شده و اگر کسانی را که مبلغ فرهنگ غرب هستند تکفیر کنیم می‌توانیم جوامع اسلامی را نجات دهیم، بنابراین تکفیر دارای انواع مختلفی شده که با معنای اصطلاحی گذشته تفاوت یافته است؛ در کنار اینها تکفیر اعتقادی هم داریم که ریشه در همان معنای قدیم دارد. اینها نذر، قسم، ذبح لغیرالله، توسل، زیارت قبور و ... را شرک می‌دانند و معتقدان به آن را تکفیر می‌کنند.

بروز پدیده خطرناک در تکفیر

وی اظهار کرد: پدیده خطرناکی که امروز به وجود آمده تکفیر اعتقادی معمولاً چاشنی انواع تکفیرهای دیگر مانند اجتماعی و سیاسی شده است. داعش پیروان تکفیر سیاسی و اعتقادی را در کنار یکدیگر جذب کرده است؛ چرا این قدر شاهد حضور جوانان غربی در موصل بودیم؟ علت این است که اینها غرب را جامعه جاهلی و فرورفته در کفر می‌دانستند و معتقد به هجرت و رفتن زیر چتر یک حکومت اسلامی بودند؛ چه بسا تعدادی از اینها قائل به کشتن مسلیمن هم نبودند، بنده با بسیاری که مصاحبه کردم همین رویه را داشتند. اینها از غرب بریده بودند، ولی از آن طرف خود را گرفتار خلفای وهابی کردند.

استاد حوزه و دانشگاه با بیان اینکه مفهوم هجرت در میان این افراد زیاد دیده می‌شود، افزود: کسانی که از عربستان جذب شدند صددرصد رویکرد اعتقادی داشتند و از بین بردن قبور و سربریدن‌ را در دستر کار قرار دادند؛ اینها تکفیر اعتقادی را با سایر تکفیرها خلط کردند و تکفیر اعتقادی سیاسی و اعتقادی اجتماعی خلق کردند. متأسفانه محققان و اندیشمندان جهان اسلام به این نکات توجه نکرده و سیدقطب و اسامه بن لادن که فرهنگ غرب را تکفیر کرده بود را وارد این نوع تکفیر کردند که به نظرم اشتباه است؛ ما به جای تقسیم سلفیه باید ایمان و کفر را به تکفیر و غیرتکفیر تقسیم کنیم. حتی جریانات تکفیری را هم باید تقسیم و هر کدام را در جای خود بررسی کنیم.

وی اضافه کرد: سیدقطب در روزهای آخری که قرار بود اعدام شود، گفت مردم را تکفیر نکردم بلکه گفتم مردم باید از جوامع فاسد تبری بجویند، دشمنان هم از فرصت اختلافات جذب حداکثری و سوء استفاده می‌کنند، بنابراین باید ایمان و کفر اصطلاحی و تکفیر و سلف را از هم جدا و تبیین دقیق داشته باشیم، مباحث تکفیری کلامی گذشته را به حوزه ادبیات تکفیر جدید تسری ندهیم حتی باید ادبیات جدید در حوزه تکفیر نوین تولید کنیم. اگر دقت لازم را در این مباحث نداشته باشیم هم سبب بیرون راندن طیف وسیعی از مسلمین از دایره ایمان خواهیم شد، ضمن اینکه باعث وحدت جریانات تکفیری و سلفی می‌شویم و به اختلافات اسلامی دامن می‌زنیم.

لزوم جداسازی تکفیر اعتقادی از تکفیر مضاف

علیزده موسوی اظهار کرد: جریانات تکفیری و سلفی اصول مشترکی دارند که زیر مجموعه این جریان قرار می‌گیرند، ولی اگر این مفهوم را به نادرستی استفاده کنیم آسیب می‌بینیم، گرچه عمده اهل تسنن امروز در ایران و هند و سایر کشورهای اسلامی سلفی و حدیث‌گرا هستند. حتی نقشبندیه هم به سلفیه نزدیک هستند. ما از واژه سلفی استفاده کنیم، ولی آنها را به جریان تکفیر نزدیک نکنیم.

استاد حوزه علمیه اضافه کرد: تکفیری‌ها هم خود را سلفی می‌دانند تا بتوانند جذب حداکثری برای نیرو داشته باشند؛ لذا از منهج‌السلف سوءاستفاده می‌کنند، اینها خود را موحد می‌دانند، ولی آیا واقعاً این تکفیری‌های که سر برادر مسلمان خود را می‌برند، موحد هستند؟.

وی افزود: شیعه هم مانند اهل تسنن قائل به سلف است ولی تکفیر ظاهرگرا و نقل‌گرای صرف است که عقل را تعطیل کرده است؛ لذا حساب تکفیر را از جهان اسلام جدا کنیم و بعد حتی خود تکفیر را هم جدا کنیم یعنی تکفیر اعتقادی را هم باید از تکفیر سیاسی و اجتماعی و فرهنگی جدا بکنیم، زیرا خود ما هم وقتی سخن از شبیخون فرهنگی داریم در حقیقت تکفیر فرهنکی می‌کنیم.  

انتهای پیام
captcha