به گزارش ایکنا، مراسم نکوداشت منزلت علمی و عملی آیتالله مصباح یزدی، امروز، 24 آبانماه به همت مرکز پژوهشهای علوم انسانی اسلامی صدرا و با سخنرانی جمعی از اندیشمندان برگزار شد. در ادامه متن سخنان حجتالاسلام سیدمحسن میری، رئیس دفتر تهران جامعةالمصطفی(ص) العالمیة، را میخوانید؛
از نکاتی که در مورد آیتالله مصباح باید مورد تمرکز قرار گیرد، این است که ایشان در تبیین مفاهیم فلسفی، فوقالعاده بود و محل نزاع را به خوبی تقریر میکرد. در حل برخی از ابهامات معنایی و اشتراکات لفظی که در میان بود نیز فوقالعاده مهارت داشت و جز آیتالله جوادیآملی و شهید مطهری، استاد دیگری را نمیشناسم که در حوزه فلسفه، چنین توانایی داشته باشد. این روحیه، یادآور جایگاه آیتالله خویی در فقه و اصول است که نوع تبیین ایشان نیز کمنظیر بود. این خیلی در مباحث فلسفی مهم است و به خاطر دارم زمانی که فلسفه را شروع کرده بودم، بسیاری از ابهامات وجود داشت که به رغم بحث با استاد به جایی نمیرسید، اما مراجعه به استاد مطهری، آیتالله مصباح و آیتالله جوادیآملی به کلی چارچوب بحث را متفاوت میکرد.
نکته دیگر، به خصوص در مورد علاقه نهایی ایشان، ایجاد کلام مطلوبی است که دارند و فوقالعاده مطالب را به صورت رسا برای مخاطب بهجا گذاشته که یادآور ابنسینا در اشارات و تنبیهات است که متن فوقالعاده روان، اما از حیث معنایی بیاشکال را دارد و ایجاز در عین وفای به مقصود، بسیار مهم است.
نکته دیگر، شجاعت ایشان در نقد استوانههای فلسفه مانند ابنعربی است که به راحتی با امثال او و ملاصدرا وارد بحث میشود و به چالش میکشد و نکات بدیع را مطرح میکند. همچنین فارغ از اینکه اساتید ایشان قبول کنند یا خیر، مطلب، مطلب قوی بوده و جای چالش وجود داشته است و این را به خیلیها آموزش دادند که نباید در مقابل عظمتها تسلیم شد. نکته چهارمی که در ایشان سراغ دارم، تواضع علمی ایشان است. از حیث سنی، همسن شهید آیتالله صدر بودند، اما میدانیم که از حیث فلسفی، خیلی بر شهید صدر برتری داشتند. شهید صدر نبوغ جدی داشت و از این حیث مزیت داشت، اما کتاب «فلسفتنا» که ایشان نوشته بود از سوی آیتالله مصباح تدریس شد و آن زمان، اوج نظریهپردازی فلسفی ایشان بود که وارد بحث میشود و کتاب «فلسفتنا» را تدریس میکند. به قدری نسبت به شهید صدر با تواضع صحبت میکند که اگر کسی نداند، تصور میکند یک مقرر معمولی دارد متن استاد بزرگی را تدریس میکند.
عین این قضیه در گفتوگوهای ایشان نیز بود و در سفری که ایشان به اندونزی داشتند که بنده نیز در آنجا بودم، خدمت ایشان بودیم و مطرح کردیم وقتی در ایران این مطالب از روی تواضع گفته شود، حمل بر تواضع هم خواهد شد، اما در اینجا اگر کسی بگوید نمیدانم، یعنی نمیداند و گفتیم در گفتار این عبارت ابراز نشود. به خاطرم هست که در دانشگاه ملی اندوزی بحثی را شروع کردند و در دومین فراز بحث، همان حرف بود که تواضع خود را ابراز کردند، اما به لطف خداوند بحث مهمی را در مورد نقد پوزیتیویسسم مطرح کردند که اساتید نیز بسیار علاقهمند شدند و برخیها ابراز کردند که تاکنون چنین نقدهایی را نسبت به فلسفه غرب ندیده بودیم و در آن زمان ایام سونامی هم بود و مسیحیت نیز فعال بود و بحثهایی در مورد شرور مطرح بود. همچنین یک جلسه نیز در کالج ما داشتند و پیشنهاد شد بحث شرور را مطرح کنند که بحثی موجز، اما عمیق را در مورد حکمت الهی و رابطه آن با شرور مطرح کردند.
در نشست دیگری که ایشان حضور داشتند، یکی از سادات در مجلس حاضر بود و استاد مصباح به راحتی خم شدند و سعی کردند دست آن آقا را که ببوسند و البته که آن آقا نیز متوجه شد و مانع شد.
در مباحث فلسفه اخلاق چند سوال و مطلب داریم؛ یکی از سوالات در مورد مفاهیمی است که در فلسفه اخلاق مطرح میشود. مفاهیمی مانند باید و نباید و یا بحثهای ملکیت و این مفاهیم بسیار چالشبرانگیز است و این بحث مطرح میشود و دامنه آن به این سوال کشیده میشود که ما این مفاهیم از این دست را چطور میبینیم؟ آیا ریشه در واقعیت دارد یا خیر؟ چطور میتوان از هستها، بایدها را تولید کرد و بیرون کشید.
برخیها منکر نسبت اخذ بایدها از هستها شدهاند و میگویند هست، هست است و باید الزام است. در این بحث، مسائل مختلفی طرح شده و استاد جوادی و سبحانی در میان متفکران داخلی ما، بحثها را جلو بردهاند، اما دیدگاه بدیعی که آیتالله مصباح مطرح کردهاند، این است که ایشان سعی میکنند این مفاهیم اعتباری اخلاقی را به مفاهیم فلسفی نفسالامری برگردانند. در معقولات فلسفی، یا مفاهیم ماهوی و یا معقولات اولی است؛ مانند سفیدی و سیاهی و یا معقولات ثانیه فلسفی مانند وجوب امکان وحدت و کثرت است که در امور عامه مطرح میشود که بحث علیت در آنجا جزو مفاهیم معقولات ثانیه فلسفی میشود و مثلاً اگر دارویی بیماری را درمان میکند، از این تأثیرگذاری خارجی، علیت و معلولیت را اخذ میکنیم.
سومین مفهوم نیز معقولات ثانیه منطقی هستند؛ مانند نوعیت و جنسیت که موطن اینها ذهن است، اما مفاهیم اخلاقی، اعتباری هستند. اعتباری نیز نه به معنای اینکه در مقابل اصالت وجود باشد، بلکه ایشان تفهیم خوبی بین مفاهیم اعتباری دارند و مراد خود را به خوبی روشن میکنند و میگویند مفاهیم حقوقی و اخلاقی که مفاهیم ارزشی است، کاری میکنیم که بازگشت به معقولات ثانیه فلسفی پیدا کند و اینطور نیست که اینها روی هوا باشند و این سبب میشود بایدها و نبایدهای اخلاقی که مربوط به حقوق اساسی بشری میشود را دارای منشأ خارجی کنند و از اعتبار محض بیرون بکشند. این کار را در آثار علامه طباطبایی هم ندیدیم، همچنان که در آثار دیگران نیز ندیدیم و آنها نیز نظریاتشان یک مزیتهایی دارد و میشود مقایسه کرد، اما این ویژگی استاد است که چنین کاری کردند و ربط بین هست و باید را روشن میکنند. بنابراین، رابطه منطقی بین هست و باید، حل میشود. من هستم، آن هدف نیز که قرار است به آن برسم در نظر میگیرم و در نسبت به رسیدن به آن هدف، الزاماتی هست که بایدهای اساسی اخلاقی است.
انتهای پیام