شهید سلیمانی به‌‌روزترین نسخه نخبگان تمدن‌ساز است
کد خبر: 3945125
تاریخ انتشار : ۱۳ دی ۱۳۹۹ - ۱۸:۲۳
شکرالله خاکرند:

شهید سلیمانی به‌‌روزترین نسخه نخبگان تمدن‌ساز است

عضو هیئت علمی دانشگاه شیراز اظهار کرد: شهید سلیمانی آخرین و به‌روز‌ترین نسخه نخبگان تمدن‌ساز در تراز جمهوری اسلامی است. شخصیت او گمشده جامعه ما بود که بعد از چهل سال و بعد از ریزش‌هایی که داشتیم، وی را پیدا کردیم.

شکرالله خاکرند

به گزارش خبرنگار ایکنا، وبینار «شهید سلیمانی، الگوی ترازِ نخبگان تمدن‌ساز در مسیر تحقق تمدن نوین اسلامی» امروز شنبه 13دی‌ماه، از سوی گروه معارف اسلامی دانشگاه امام حسین(ع) و با سخنرانی شکرالله خاکرند، دانشیار تاریخ و تمدن اسلامی دانشگاه شیراز برگزار شد. در ادامه متن سخنان وی را می‌خوانید:

مدت‌هاست از طرف مقام معظم رهبری بحث تمدن نوین اسلامی به عنوان یک رویکرد و چشم‌انداز مطرح است و اینکه تشکیل دولت و جامعه اسلامی مقدمات شکل‌گیری این تمدن است، اما درباره اینکه این تمدن اسلامی چیست و چگونه باید شکل بگیرد، باید گفت الگوهایی در این راستا وجود دارد که باید شاهد شکل‌گیری این الگوها باشیم. تمنا و آرزو نقطه آغازین قضیه است، لذا نیازمند نقشه و طراحی هستیم.

بنده بر نقش نخبگان در تمدن‌سازی تأکید زیادی دارم و پیش‌فرض ما این است که شهید سلیمانی الگویی است که شخصیت‌های نخبه و مدیران در سطوح مختلف باید مورد تأسی قرار دهند؛ یعنی تکثیر امثال شهید سلیمانی به ما کمک می‌کند در مسیر تمدنی پیش برویم. واقعیت این است که باید از بزرگداشت شخصیت و اظهار تأسف عبور کنیم، گرچه آه و اندوهی که به خاطر شهید سلیمانی وجود دارد، پایان‌ناپذیر است، اما باید به تحلیل شخصیت شهید سلیمانی بپردازیم، چراکه در یک پیچ تاریخی قرار داریم و گام اول انقلاب را عبور کرده‌ایم و در آستانه گام دوم انقلاب اسلامی قرار داریم.

نیازمند مدیران جهادی تمدن‌سازهستیم

با نگاهی به این چهل سال گذشته در کنار همه قوت‌ها و دستاوردهای بی‌نظیری که جمهوری اسلامی ایران داشته است، اما همه معترفند که ضعف‌هایی نیز وجود دارد. در تحلیل این ضعف‌ها به روشنی می‌توانم بگویم یکی از دلایل اصلی ضعف مدیریت در کشور ماست، لذا نیازمند تربیت مدیران جهادی تمدن‌ساز هستیم و حکمت اینکه شهید سلیمانی در سر همین پیچ، یعنی در آغاز گام دوم به شهادت می‌رسد و بحث مکتب شهید سلیمانی مطرح می‌شود، همین موضوع است.

سؤالی که وجود دارد، این است که اساساً چرا نیاز به تمدن داریم و مگر تمدن‌های کنونی چه ایرادی دارند؟ واقعیت این است که اگر از دیگران تقلید و اقتباس کنیم، جامعه از درون تهی می‌شود. از زمان قاجار، بسیاری از نهادها در کشور همانند آموزش، بانکداری و ... از غرب اقتباس شد. این وضعیت همانند این است که درختی را از غرب بگیریم و در کشور خود انتظار ثمره‌ای از آن داشته باشیم، اما واقعیت این است که نه تنها ثمری نداشته، بلکه مرتباً دچار بحران هستیم. ظاهری‌ترین شکل آن بحران‌های سیاسی است. خود مشروطیت، کودتای رضاخان، کودتای 28 مرداد و دوران محمدرضا پهلوی همگی نشان می‌دهد علت بحران این است که از منظر نرم‌افزاری وابسته به غرب بوده‌ایم، لذا راه چاره این است که یک تمدن بومی و ایرانی – اسلامی داشته باشیم و در آن مدار حرکت کنیم.

مدل ما؛ مدل غرب

درباره چیستی تمد‌ن‌سازی باید گفت در این راستا ابتدا باید اندیشه‌ها متحول شود و تغییر پیدا کند؛ یعنی آنچه در صنعت، فضای سیاسی و آموزشی که ریشه در تفکر و فرهنگ دارد، باید تغییر کند. پیامبر اسلام(ص) از تغییر افکار شروع می‌کند، چراکه منجر به تغییر رفتار و در نهایت تغییر در علوم می‌شود. به همین دلیل در آیاتی که بر پیامبر نازل شد، خداوند بر یک تفکر جدید دعوت می‌کند. نتیجه طبیعی این تفاوت و تحول در اندیشه، تحولات اجتماعی، فکری، فرهنگی و تمدنی است. به میزانی که جهان‌بینی و ایدئولوژی‌ها متفاوت است، می‌توانیم تمدن‌های متفاوت داشته باشیم.

بعد از انقلاب اسلامی، عده‌ای به دنبال این بودند که براساس مدل غرب، تمدن‌سازی کرده و همان نرم‌افزار را در کشورمان کپی کنند، در حالی‌که ریشه‌ها و علایق فرهنگی و اندیشه‌ای ایرانی با غربی متفاوت است و نمی‌توان با همان مدل غربی پیش رفت. به یاد دارم در زمان دانشجویی و برای درس جامعه‌شناسی خانواده، کتابی که استاد معرفی کرد، مربوط به جامعه‌شناسی خانواده آمریکایی بود در حالی که مسائل خانواده در ایران و آمریکا متفاوت است. بی‌تفاوتی به این موضوع پس از انقلاب نیز عامل بسیاری از مشکلات بوده است؛ گرچه معتقدیم نسخه‌ای که غربی‌ها در حوزه فرهنگ و تمدن پیچیده‌اند، برای خودشان هم پاسخگو نیست و در آن شاهد بحران‌های سیاسی و نظامی در غرب هستیم که آخرین نمونه آن جنگ جهانی دوم در فاصله سال‌های 1940 تا 45 بود، لذا آن رویکرد تمدنی فارغ از تکنولوژی و رفاهی که داشته، اما منجر به جنگ، خشونت و بحران شده است. بنابراین نباید انتظار داشت برای ما که شباهت‌هایمان در حداقل ممکن است، نتایج مثبتی به دنبال داشته باشد.

ساختمان بلند یا انسان بزرگ؟

تمدن اسلامی برخلاف تمدن غربی، بر عناصری تکیه دارد که در غرب به آن توجه نمی‌شود. یکی از این موارد، تعریف انسان است که در اسلام با عنوان خلیفه خداوند بر روی زمین شناخته می‌شود که با تزکیه و تفکر، استعدادهای وی بارور می‌شود. در آیه دوم سوره جمعه آمده است: «هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولًا مِنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِنْ كَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِي ضَلَالٍ مُبِينٍ؛ اوست خدایی که میان عرب امّی (یعنی قومی که خواندن و نوشتن نمی‌دانستند) پیغمبری بزرگوار از همان مردم برانگیخت که بر آنان آیات وحی خدا تلاوت می‌کند و آنها را (از لوث جهل و اخلاق زشت) پاک می‌سازد و شریعت و احکام کتاب سماوی و حکمت الهی می‌آموزد و همانا پیش از این همه در ورطه جهالت و گمراهی آشکار بودند»، حتی علم غربی با علم دینی متفاوت است. ما معتقد به حکمت و آنها معتقد به علوم مدرن هستند.

تمدن اسلامی به رشد و تعالی انسان توجه ویژه دارد. سلمان فارسی، ابوذر غفاری و پیش از آنها حضرت علی(ع) نمادهای تمدن اسلامی هستند که از لحاظ اندیشه، اخلاق، روش و منش، مرتفع و بزرگ هستند. تمدن اسلامی به جای ساختمان‌ها و جاده‌های بزرگ، انسان‌های بزرگ می‌سازد، لذا تفاوت‌ها جدی است و در مسیر ساختن تمدن اسلامی، نقش نخبگان ویژه است؛ یعنی تمدن اسلامی وابسته به انسان‌های والا است. بر این اساس، عنصر ولایت بسیار مهم است و محور تمدن اسلامی، ولایت پیامبر و اولیای الهی است.

اقتدای نیکو

البته این فقط مختص اسلام نیست، بلکه حرکت تاریخ تحت تأثیر ایده‌های گروه نخبگان شکل می‌گیرد که نفوذ خود را از طریق الگوسازی اعمال می‌کنند. در قرآن کریم در آیه 21 سوره احزاب نیز آمده است: «لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كَانَ يَرْجُو اللَّهَ وَالْيَوْمَ الْآخِرَ وَذَكَرَ اللَّهَ كَثِيرًا؛ البته شما را به رسول خدا (چه در صبر و مقاومت با دشمن و چه دیگر اوصاف و افعال نیکو) اقتدایی نیکوست، برای آن کس که به (ثواب) خدا و روز قیامت امیدوار باشد و یاد خدا بسیار کند». در اینجا بر الگو بودن پیامبر اسلام تأکید شده است و اینها نشان می‌دهد نخبگان جایگاه مهمی در تمدن‌سازی اسلامی دارند.

بنده نظام حکومتی را به سیستم کامپیوتری تشبیه می‌کنم و معتقدم نرم‌افزاری که تحت عنوان جمهوری اسلامی ایران می‌شناسیم، یک سیستم کامل است، اما ویروسی شده و نیاز به ارتقا دارد. اگر لازم بود نرم‌‌افزار جدیدی بیاید، باید آن را که تفسیری جدید و ارتقا یافته از انقلاب و جمهوری اسلامی و ارتباط با مردم و جوانان باشد، بپذیریم. این نگاه جدید به معنای متضاد با مدل قبلی نیست، بلکه تکامل‌یافته قبلی است.

شهید سلیمانی آخرین و به‌روز‌ترین نسخه نخبگان تمدن‌سازی در تراز جمهوری اسلامی است. شخصیت شهید سلیمانی گمشده جامعه ما بود که بعد از چهل سال و ریزش‌هایی که داشتیم، وی را پیدا کردیم. در مدیریت‌های میانی، به دنبال کسی می‌گشتیم که آن ویژگی‌های متعالی در وی تحقق پیدا کرده باشد که در نهایت وی را یافتیم. الان که مردم بعد از یکسال از شهادت، همان احساس را نسبت به شهید سلیمانی دارند، نشان می‌دهد این احساس بی‌ریشه و بدون دلیل نیست، بلکه مردم چنین مدیریتی را می‌طلبند.

نشانه‌های مدیریت جهادی

جمهوری اسلامی مرحله اول انقلاب جهانی است و اگر این پیام را به عراق، سوریه، لبنان و یمن منتقل نمی‌کردیم که نقش سردار نیز در این زمینه بسیار مهم بود، در باتلاقی گرفتار می‌شدیم. بنابراین باید ویژگی‌های نرم‌افزاری مدیریتی شهید سلیمانی را احصا کنیم. شهید سلیمانی مأموریت‌های خطرناک به عراق و سوریه داشت و حتی یک ریال حق مأموریت نگرفت. وی حتی گاهی مقروض می‌شد و هیچکدام از بستگان خود را به مسئولیتی نگمارد. این نشانه مدیریت جهادی است. حرف و عمل وی سازگار بود، چراکه اگر حرف و عمل سازگار نباشد، چه بسا نتیجه برعکس بدهد.

شهید سلیمانی ویژگی همه قهرمانان و اسطورها را دارد؛ همانند آرش کمانگیر از جان خود گذشت تا مرزهای ایران امن باشد، همانند رستم شجاع بود و همانند مرحوم تختی از محرومان دفاع می‌کرد. وی به خوبی بین میهن‌پرستی و دینداری ارتباط برقرار کرد و به همین دلیل، تبدیل به اسطوره شد؛ البته اسطوره‌ای که دست‌یافتی است و می‌تواند الگو باشد.

تکثیر حاج قاسم

در فرآیند تمدن‌سازی، یکی از لوازم، ایجاد امپراتوری است، چراکه هیچ حرکتی در طول تاریخ منجر به تمدن‌سازی نشده است، مگر اینکه نگاه جهانی داشته و مرزهای مصنوعی قبیله‌ای و ملی را کنار گذاشته است، استعدادهای جمعیتی بزرگ و گسترده را هم‌افزا کرده و یک جامعه انسانی از اقوام و ملیت‌های گوناگون شکل گرفته باشد. در تمدن اسلامی به جای اشغالگری همانند تمدن‌های باستان، عنصر دعوت اهمیت زیادی دارد. اندیشه‌های امام و رهبری مبنی بر صدور انقلاب در همین راستا قابل تفسیر است. ما پیشرفت و رفاه را فقط برای خودمان نمی‌خواهیم، بلکه در گام اول باید شیعیان سایر کشورها از ظلم و ستم رها شوند. این گام شخصیت‌هایی همانند شهید سلیمانی را می‌طلبد. امروزه حیطه انقلاب اسلامی از کشور ایران گذشته و قلوب مردم بسیاری از کشورهای دیگر را به سمت خود کشانده است و این یکی از اصلی‌ترین گام‌های شکل‌گیری تمدن اسلامی است.

شهید سلیمانی همان شخصیتی است که می‌توانست چنین کاری انجام دهد، لذا باید تکثیر و همانند‌سازی شود و در این راستا باید خصوصیات ایشان به عنوان شاخص و معیار استخراج شده و مورد تأسی قرار گیرد. اگر چنین کاری انجام شود، ان‌شاءالله در رسیدن به هدف خود موفق خواهیم شد.

انتهای پیام
captcha