زنان فمنیست در سالیان اخیر مواضع متعدد و گوناگونی در آثار خود درباره وضعیت زنان ایرانی و کنشگری آنان داشتهاند که عمدتاً همراه با سرزنش و نقد آنان و لزوم تحولخواهی، اما با جهتدهی و رویکرد فکری مدنظر خودشان است. بیشک یکی از مقاطع ماندگار در تاریخ ایران، هشت سال دفاع مقدس است که زنان نقش بیبدیلی در آن داشتند.
نوع نگاه زنان فمنیست به دفاع مقدس تا حدود زیادی میتواند تفکر موجود در سویدای ذهن و روح آنان را که مدعی سینهچاک حمایت از زنان ایرانی و همواره خواستار به رسمیت شناخته شدنِ عاملیت زنان، کنشگری سیاسی - اجتماعی آنها در بطن جامعه و توجه به جایگاه ویژه آنها در مقاطع مختلف تاریخی هستند، روشن کند. فاطمه محمدی از پژوهشگران و محققان عرصه زن و خانواده در یادداشتی که برای ایکنا فرستاده، به بررسی این موضوع به مناسبت هفته دفاع مقدس پرداخته است که متن آن به شرح زیر است:
با مرور ادبیات داستانی با نام و آثار نویسندگانی مواجه میشویم که پرداختن به مسائل زنان و غلبه دیدگاههای فمنیستی در آثار آنها مشهود و قابل فهم است. نویسندگانی همچون شهرنوش پارسیپور، منیرو روانیپور، غزاله علیزاده، و زویا پیرزاد و بلقیس سلیمانی.
منیرو روانیپور با محور قراردادن زنان در آثار خود، دیدگاههای خود را در بستر داستان و به سبک رئالیسم جادویی بیان میکند. شخصیتهای داستانهای «کنیزو»، «دلفولاد»، «کولی کنار آتش»، «نازلی»، «سنگهای شیطان»، «سریا سریا» و «زن فرودگاه فرانکفورت» همگی زن هستند. در همه این داستانها مصائب مختلفی از جمله آزارهای جسمی، قتل، تجاوز، ظلم و ستم، ازدواج اجباری و مصائب زنان محور ماجراها هستند.
مثلاً داستان «دلفولاد» به دفاع مقدس میپردازد و شخصیت اول داستان که زن است در لحظاتی که مورد آزار قرار میگیرد و با تداعی حمله لطفعلیخان زند و سپس جنگ ایران و عراق به این موضوع ورود میکند. داستان از فرار افسانه شروع ميشود كه شوهرش چشمهای شيشهای(ماجرای درآوردن چشم توسط لطفعلی خان زند) دارد و تا جایی پیش میرود که افسانه پس از شکنجه توسط پدر تصمیم میگیرد سخن نگوید، او سکوت پیشه میکند اما با وقوع انقلاب شعار میدهد، سخن آغاز میکند و میلِ رفتن به جبهه میکند. تا اینجا به نظر میرسد انقلاب و در ادامه جنگ، به افسانه کمک کردهاند تا خودش را بیابد اما هنگامی که افسانه مشغول پرستاری در جبهه است، دوباره با کابوسهای همیشگیاش، یعنی کابوس چشمها مواجه میشود و جبهه را ترک میکند. دفاعمقدس از نظر روانیپور فرقی با کشتار لطفعلیخان زند که عامل کابوسهای افسانه است ندارد.
«شبهای شورانگیز» داستان دیگری است از روانیپور که به دفاع مقدس میپردازد. در این داستان هم مریم سربلند بهیاری است که با تعطیلشدن دانشگاهها به علت انقلاب فرهنگی به بیمارستان میرود و در آنجا با رزمندگان مواجه میشود. داستان از نگاه او به رزمندگان و حالات مختلفی که نسبت به آنها دارد دنبال میشود.
بلقیس سلیمانی نویسنده دیگری است که در آثارش توجهی ویژه به زنان دارد. رمان «به هادس خوش آمدید» در دل دوران دفاعمقدس روایت میشود. شخصیت اول داستان رودابه است که در دانشگاه تهران مشغول تحصیل است و ناگهان خبر بمباران محله امیرآباد که خوابگاههای دانشجویی را در خود دارد به او میرسد. او قصد بازگشت به گوران میکند، اما احسان پسرداییاش از او میخواهد به خانه یوسفخان که دایی احسان است برود. یوسفخان رودابه را بیهوش کرده و به او تجاوز میکند و او بعدا قصد کشتن فرد متجاوز را دارد ولی موفق نمیشود.
در همین احوال همراه با دوستانش به بازدید مناطق جنگی میرود، اما شرایط مناطق جنگی، همصحبتی با رزمندگان، پرستاران، خانوادههای شهدا و اسرا هم هیچ تغییری در احوال پریشانش ایجاد نمیکند یکی از رزمندگان از رودابه خواستگاری میکند اما این اتفاق نیز بر او تاثیری ندارد. کمی بعد شوهرخواهرش برای بردن او به تهران میآید، رودابه در بازگشت به گوران میفهمد احسان شهید شده و پدرش نیز به بیماری لاعلاج مبتلا شده است. رودابه در داستان برخورد مستقیمی با جنگ ندارد، ولی حوادث رخ داده برای او سبب میشود در نهایتِ استیصال دست به خودکشی بزند. سلیمانی تصویرگر چهره زن قربانی است، او مواجهه زن و دفاع مقدس را به مواجههای قربانیگونه تقلیل میدهد و چهره زن کنشگر در عرصه دفاع را نادیده میگیرد.
در مجموع باید گفت این دو نویسنده به دوران دفاع مقدس توجه کردهاند. روانیپور در «دلفولاد» تصویری تیره و تار از جنگ نمایش داده و زن داستان را قربانی این واقعه میداند و در داستان دیگر یعنی «شبهای شورانگیز» زن داستان را فردی ضدجنگ و مخالف با انقلاب و دفاع مقدس به تصویر میکشد. بلقیس سلیمانی نیز با تقلیل چهره زن کنشگر در دفاع مقدس، زن قربانی را به تصویر میکشد و مواجهه زن و دفاعمقدس را مواجههای ویرانگر میداند.
از میان آثار تولیدشده در این عرصه نیز میتوان به دو اثر که در زمان تولید خود مورد توجه و یا انتقاد قرار گرفتند اشاره کرد. تئاتر «همهوایی» که در سال 1393 با یک تیم کاملاً زنانه و به کارگردانی افسانه ماهیان بر صحنه رفت. نمیتوان گفت بازیگران، نویسنده و کارگردان تئاتر فمنیست هستند، اما از آنجا که تئاتر با دغدغه زنان و مسائلشان تولید شد قابلیت بررسی را دارد. این نمایش داستان سه زن از سه نسل را به تصویر کشید که یکی از این زنان در نقش همسر شهید عباس دوران بود. دو زن دیگر در نقش شهلا جاهد و لیلا زن جوان قهرمان کوهنوردی است. نمایش با مونولوگ همسر شهید دوران آغاز میشود و در اپیزودهای بعد دیگر شخصیتها به صحنه میآیند. نکته مهم در نمایش، قربانیبودن هر سه این زنان در وقایع مختلف اجتماعی ایران است. همسر شهید دوران قربانی جنگ است و چهرهای تلخ و ناامید را به تصویر میکشد. در این نمایش نیز اثری از زنانی که با همسران و فرزندان خود برای حضور در دفاع مقدس همراهی میکردند نیست، بلکه زن شهید، زنی تلخ، ناامید و قربانی است. نمایش واقعیت حضور زنان در دفاع مقدس را نادیده گرفته و راهی دیگر را برای روایت برگزیده است، راهی بدور از برخی واقعیات.
این بخش به مرور مقالات و گفتوگوهای سایت مدرسه فمنیستی به مدیرمسئولی و سردبیری نوشین احمدیخراسانی میپردازد.به طور مثال در گفتوگویی با شهلا لاهیجی، او جنگ را به دو دوره پیش از فتح خرمشهر و بعد از خرمشهر تقسیم میکند و معتقد است که زنان در این دو دوره، دو نوع کنشگری داشتند؛ تا پیش از فتح خرمشهر با همسران و فرزندان خود همراهی میکردند اما پس از فتح خرمشهر از حضور ایشان در جبهه ممانعت به عمل میآوردند.
او میگوید: «فکر میکنم بین این دو دوره تفاوتهایی وجود دارد. مشارکت عمومی زنان در دوره اول جنگ، به نوعی «همدلانه» است و باعث میشود که نهتنها زنان به طور عام نقش بازدارندهای در برابر مردان خانواده برای رفتن به جبهه جنگ نداشته باشند بلکه خود به طور فعالانه در کمکرسانی و مدیریت اقتصاد جنگ، یاری میکردند. اما در دوره دوم یعنی پس از فتح خرمشهر، به نظر میرسد به تدریج مشارکت زنان تغییر جهت میدهد و طولانی شدن جنگ و خستگی عمومی ناشی از آن، باعث میگردد که به مشارکت منفعلانه تبدیل شود. پس از این دوران ما میبینیم که تنگناهای فزاینده اقتصادی سبب میشود که زنان بیشتری تلاش کنند که فرزندان و شوهرانشان از جنگ دور باشند. حتی زنان برخی از خانوادهها مسئولیت بیشتری در اقتصاد خانواده بر عهده میگیرند تا همسران و پسران و برادران شان در خانه بمانند و به جنگ نروند. از دید وی، همین امر نشان میدهد که نقش زنان در جنگها نقش تعیینکنندهای است و اگر زنان احساس کنند که در آن، حقانیتی وجود ندارد طبعاَ مشارکت فعال نخواهند کرد و همین عدم مشارکت، می تواند روند جنگ را تعیین نماید.»
لاهیجی در این گفتوگو ادعایی را مطرح میکند و بدون ارائه دلیل و سند برای اثبات چنین ادعایی از این موضوع عبور میکند. بررسی سه قالب هنری و رسانهای از منظر عاملیت زنان در دفاعمقدس و بازنمایی این عاملیت در آثار فمنیستها نشان میدهد سه راهبرد اصلی و کلی در مواجهه با موضوع مهم زنان و دفاع مقدس در این آثار و تولیدکنندگانشان قابل شناسایی است:
در این راهبرد تولیدکنندگان آثار نسبت به هشت سال دفاع مقدس سکوت کامل پیشه کرده و این مقطع مهم از تاریخ ایران را نادیده میگیرند. آنها علیرغم تاکید بر ضرورت توجه به زنان و مسائلشان، کنشگری زنان در دفاعمقدس را نادیده گرفته و به مصائب و سختیهای زنان در دوران جنگ نیز بیتوجهاند. برای مثال تم اصلی آثار شهرنوش پارسیپور، درد و رنج زنان و تقابل جدی با سنتهای موجود است. او رنج زنان را در سنن میداند و تقابل زنان با این سنن را راه نجات.
زویا پیرزاد دیگر نویسندهای است که دغدغه زنان و قلم زنانه در آثارش مشهود است. او و بیش از پرداختن به درد و رنجهای عینی، شکنجه و سختیهای جسمی و روانی به هویت و هویتیابی زنان، استقلال فردی، افکار و درونیات آنها میپردازد. پیرزاد نیز مانند پارسیپور در برابر حضور زنان در دفاع مقدس سکوت پیشه کرده است و این اتفاق تاریخی را نادیده گرفته است.
تولیدکنندگان ذیل این راهبرد، زنان را در تقابل با دفاع مقدس به تصویر کشیده و چهرهای سیاه و تلخ از جنگ و مسائلش به تصویر میکشند. آنها زنان دوران جنگ را زنانی مخالف با دفاع مقدس و زنان پس از پایان جنگ را زنانی شکستخورده، مأیوس، ناامید با سرنوشتی سوخته به تصویر میکشند. آثار منیرو روانیپور در این دسته جای میگیرند.
در این راهبرد، تولیدکنندگان نسبت زنان و دفاع مقدس را نسبتی ظالمانه تصویر میکنند و زنان را قربانیان مجبور عرصه جنگ میدانند. عمده تأکیدات ذیل این راهبرد بر مقولات جنسی و تجاوز به زنان در جنگها و هشت سال دفاع مقدس متمرکز است و با بسط بیش از حد این بخش از تاریخ، نسبت زنان و جنگ را به نسبتی خاص بدل میکنند. رمان به هادس خوش آمدید از این دسته است.
نتیجه آنکه هرکدام از این راهبردها اصلِ نسبت زنان و دفاع مقدس را نادیده گرفته و تمایلی به دیدن واقعیت و یا فهم و انعکاس آن ندارند. فمنیستها ذیل این راهبردها تنها به دنبال کردن خواستههای خود که گویا نسبتی با تاریخ این مرزوبوم ندارد میاندیشند، حتی به بهای قربانی کردن زنان.
انتهای پیام