به گزارش ایکنا؛ اسماعیل امینی، شاعر و پژوهشگر ادبیات آیینی، در بیستمین برنامه «محرم در شعر و ادب فارسی» که به ارائه گزیده و گلچینی از سرودههای عاشورایی و آیینی شاعران کهن و معاصر اختصاص دارد، به بازخوانی شعری از ساجده جبارپور پرداخت و نکتههایی از آن بیان کرد که متن آن را در ادامه میخوانید:
سلام خدمت دوستداران شعر عاشورایی و شاعران جوانی که توانمندی خودشان را در سخنوری در خدمت بیان معارف اهل بیت(ع) قرار میدهند و این توفیق را دارند که در موضوع مصائب و معارف اهل بیت(ع) شعر بسرایند، که کار سختی هم هست، زیرا در موضوعاتی که تقریباً همه بزرگان شعر فارسی شعر سرودهاند و آثار برجستهای دارند، ورود به این حوزه، نوعی همآوردی با کسانی است که صاحب نام، عنوان و قلم هستند.
اینکه شاعران جوان این جرئت را به خود میدهند و وارد این حیطهها میشوند، هم نشاندهنده توفیقی است که از آن سو نصیبشان شده و خدای متعال این توفیق را داده است و هم نشاندهنده تربیت ذهنی شاعر است که مجموعه مطالعات و تجربیاتش او را به این سطح رسانده که در این حوزه نیز کار کند و انصافاً برخی شعرهایی که شاعران جوان سرودهاند، پختگی، شیوایی و استواری شعرهای بزرگان را دارد.
نمونهای از این شعرها را از ساجده جبارپور میخوانم که شاعر جوانی است و به غزلهای خوبش شناخته شده است.
هزار شکر بساط غمم فراهم شد
نصیب چشم ترم روضه محرم شد
هزار شکر که پیش از طلوع ماه رخش
دوباره دسته عشاق او منظم شد
دوباره بر دل میدان خالی از مردان
شکوه غیرت او در نظر مجسم شد
علم به رسم ادب با اشاره گفت: سلام
تمام شهر پر از ذکر روی پرچم شد
دوباره مرثیهخوان برد کربلا دل را
دوباره نوحه دمامها دمادم شد
بدون واهمه از شب، چراغ را کشتند
یکی یکی کسی از خیل بیکسان کم شد
غروب بود که خورشید رو به بالا رفت
غروب بود که غم ارث ابن آدم شد
ستاره پشت ستاره از آسمان افتاد
و ابر آمد و تصویر ماه مبهم شد
و ابر آمد و بارید آن قدر بارید
که زیر بار غمش قدر سروها خم شد
که زیر بار غمش، زیر سایه علمش
شفای سختترین دردها مسلم شد
در این میانه زنی با چراغ در دستش
چنان بلند شد از جا که عمر شب کم شد
زنی که با همه داغهای بر دوشش
برای تمام زخم قبیله مرهم شد
رسید روضه به اینجا، سکوت حاکم شد
چراغ روشن شد، چای تازهای دم شد
چه برکتی است در این چای آخر روضه
به هر که جرعهای از آن رسید، آدم شد
انتهای پیام