به گزارش ایکنا، امام سجاد(ع) چهارمین امام معصوم هستند که ۳۴ سال بر شیعیان امامت کردند. امام سجاد(ع) در دوران زندگی، رنجها و ناراحتیهای بسیاری را متحمل شدند. در ماجرای کربلا سختترین شکنجهها و ستمها به ایشان وارد آمد و پس از اینکه به مدینه بازگشتند، همواره از مصائب کربلا یاد کردند و گریستند.
پیشوای چهارم شیعیان بعد از حضور در حماسه افتخارآفرین و عزتبخش عاشورای حسینی، از لحظهای که در غروب عاشورا با شهادت پدر بزرگوار و سایر عزیزانش مواجه شدند، برای ادامه راه آنان، مسئولیت سنگینی را به دوش کشیدند. امامت امت، سرپرستی اطفال و بانوان، رساندن پیام عاشورا به گوش جهانیان، تداوم مبارزه با طاغوت و طاغوتیان و از همه مهمتر پاسداری از اهداف متعالی امام حسین(ع)، که موجب عزت و افتخار عالم اسلام شد، از جمله مسئولیتهای آن امام همام به شمار میآید. در این نوشتار به گوشهای از سیره عملی و اجتماعی حضرت اشاره میکنیم.
شجاعت امیرالمؤمنین علی(ع) زبانزد خاص و عام است و اگر گفتار امام سجاد(ع) را در مجلس ابن زیاد و در مجلس یزید و مخصوصاً خطبه آن بزرگوار را در مسجد شام در نظر گیریم، شجاعت این بزرگوار نیز بر ما روشن میشود. امیرالمؤمنین شجاعت خود را در میدان برای افرادی مثل عمرو بن عبدود و مرحب خیبری به کار میبردند و فرزند گرامی ایشان امام سجاد(ع)، شجاعت را در مجلس ابنزیاد و مجلس یزید و روی منبر، در مسجد شام به کار بردهاند.
امام سجاد(ع)، صحیفه کامله سجادیه را به جهان عرضه داشت. صحیفهای که چون آن نیامده و نخواهد آمد. صحیفهای که در ضمن دعا، معارف اسلام، سیاست اسلام، اخلاق اسلام، اجتماعیات اسلام، حقانیت شیعه، حقانیت اهلبیت(ع)، انتقاد از ظلم و ظالم، سفارش به حق و حقیقت و یک دوره معارف اسلامی را آموزش میدهد.
از بهترین روشهای امام سجاد(ع) برای پاسداری از فرهنگ عاشورایی اسلام، که حکایت از بینش عمیق و زمانشناسی آن حضرت دارد، عرضه نیایشهای عرفانی و روشنگر است. دعاهای حضرت سیدالساجدین(ع) که در مجموعههای ارزشمندی همچون صحیفه سجادیه، مناجات خمسة عشر، دعای ابوحمزه ثمالی، نیایشهای روزانه و... گرد آمده است، دل هر شنونده عارف و اندیشمندی را میلرزاند و توجه به معانی بلند و با شکوه آن، تشنگان وادی کمال و معرفت را سیراب میسازد. در لابهلای این عبارات وحیگونه، گذشته از اینکه مملو از حقایق و معارف حیاتبخش اجتماعی، سیاسی و فرهنگی است و آدمی را با توجه دادن به شگفتیهای آفرینش، با خالق هستی مرتبط ساخته و به روح و جانش صفا میبخشد، فلسفه قیام حسینی تبیین میشود و انسان نیایشگر ناخواسته از حالت انزوا و خمودی به صحنه مبارزه با طاغوت و ستمگران سوق داده شده و راه عزت حقیقی به وی نشان داده میشود.
حضرت زینالعابدین(ع) که چنین مشتاقانه از خداوند توفیق خدمت برای خود میخواهد، دیگران را نیز متوجه این وظیفه اجتماعی و دینی میسازد و با برشماری ثوابهای متعدد آن، مؤمنان را برای خدمترسانی بیشتر به یکدیگر برمیانگیزند. برخی از تلاشهای حضرت در تبلیغ و ترویج این سنت حسنه را مرور میکنیم.
اهل خیر شوید؛ امام سجاد(ع) به فرزندشان امام باقر(ع) میفرمودند: «هر کس از تو انجام کار خیری را خواست، برایش انجام بده؛ اگر اهلش بود، درست عمل کردی و گرنه تو خود اهل خیر شدهای». آن حضرت هرگاه می خواست صدقه دهد، اول آنچه را در دست داشت میبوسید و میبویید، سپس به دست فقرا میداد و میفرمود: «برای هر چیزی فرشته واسطهای هست، جز صدقه که بیواسطه به دست خدا میرسد».
خوش به حال انفاق گران؛ ابوحمزه ثمالی میگوید: امام علیبنالحسین(ع) فرمود: «خوش به حال کسی که خویی خوش و درونی پاکیزه و نهادی شایسته و ظاهری آراسته دارد؛ زیادی مالش را انفاق و سخن بیهوده را ترک میکند و با مردم منصفانه رفتار مینماید».
درجه خود را ارتقا دهید؛ آن حضرت خطاب به شیعیان میفرمود: «ای شیعیان ما؛ بهشت دیر یا زود از دست شما نمیرود اما برای ارتقای درجات آن کوشش کنید و بدانید میان شما بالاترین درجات و زیباترین کاخها و سراها و بناها در بهشت از آن کسانی است که در پاسخ دادن به ندای مؤمنان نیکوتر باشند و همدردیشان با فقرای مؤمن بیشتر باشد. بدانید خداوند گاهی یکی از شما را به سبب یک سخن پاک که با برادر تنگدستش بگوید، بیشتر از مسافت یک صد هزار سال که با گامهایش بپیماید، به بهشت نزدیک میکند، اگرچه از عذابشدگان به آتش جهنم باشد. پس نیکی کردن به برادر خود را کوچک نشمارید زیرا آن نیکی، روزی برای شما سودمند است که هیچ چیز جایش را نمیگیرد».
اطعام نیازمندان؛ ابوحمزه ثمالی میگفت: علیبنحسین(ع)میفرمودند: «هر کس مؤمنی را تا حد سیر شدن غذا دهد، جز خدا کسی از پاداش اخروی آن خبر ندارد؛ نه فرشته مقرب و نه پیامبر مرسل. (بعد فرمود) از چیزهایی که سبب آمرزش میشود، غذا دادن به فرد مسلمان گرسنه است»
امام سجاد(ع)، براساس تربیت به روش الگویی، خود نمونهای کامل برای فرزندان بود و با رفتار و اعمال شایسته خویش فرزندان را به طور غیر مستقیم و با زبان عمل تربیت میکردند. آن بزرگوار، بیش از آنکه با سخن و گفتار به تربیت فرزندان اقدام کند، با عمل آنان را به فضیلت و پاکی دعوت می کرد. آن امام همام، که به حق زینت عابدان و سرور ساجدان شهرت یافته است، در مواعظ و وصایای متعدد کمتر فرزندان را به عبادت و سجده سفارش میکردند و گویا عمل پیوسته و دلنشین آن حضرت فرزندان را از هر سخن و موعظهای در این زمینه بینیاز میساخت. نمونههایی از اعمال و رفتار حضرت، که راهنمای تربیتی فرزندانشان بود را در ادامه میخوانید.
صاحب «کشفالغمة» مینویسد: آن حضرت دوست نداشت کسی در طهارت یاریاش کند. خودش برای وضو آب فراهم میکرد و شبها قبل از خوابیدن آب را آماده میساخت، در نیمه شب بیدار میشد، ابتدا مسواک میزد و بعد وضو میگرفت و نماز میخواند. نمازهای مستحبی که در روز از او فوت میشد، شب قضا میکرد و میفرمود: فرزندانم، این نمازها بر شما واجب نیست؛ ولی دوست دارم هر کدام از شما که نفسش را بر کار خیری عادت داد، بر آن مداومت ورزد.
جابر جعفی از امام باقر(ع) چنین نقل کرد: پدرم علیبنحسین(ع) نعمتی از پروردگار را یاد نمیکردند، مگر آنکه سجده کنند. آیهای از آیات سجده را تلاوت نمیکردند، مگر آنکه سجده کنند. خداوند هیچ بلای ترسناک و کید دشمنی را از ایشان دفع نمیکردند، مگر اینکه سجده میکردند. از هیچ نماز واجبی فارغ نمیشدند، مگر آنکه سجده میکردند. هیچ اصلاح و آشتی بین دو نفر ایجاد نمیکردند، مگر آنکه به خاطر موفقیت در آن سجده میکردند. اثر سجده در تمام مواضع سجود ایشان نمایان بود و بدین علت او را «سجاد» نامیدهاند.
امام باقر(ع) فرمود: علیبنحسین(ع) شبها کیسه نان را بر دوشش میگذاشت و صدقه میداد. آن حضرت همچنین فرمود: پدرم اموالش را دو بار [بین مستمندان] تقسیم کرد.
امام چهارم(ع) با واگذاری مسئولیت به فرزندان، شرکت دادن آنها در فعالیتهای پسندیده و بردن آنها به مجالس و مکانهای مناسب به طور عملی به تربیت آنان میپرداختند و بر کار آنان نظارت میکردند. در ادامه به جلوههایی از این شیوه اشاره میکنیم.
ابنزبیرمحمدبنمسلممکی میگوید: «ما نزد جابر بن عبدالله بودیم که علی بن حسین(ع) در حالی که فرزند خردسالش محمد(ع) همراهش بود، نزد جابر آمد. علیبنحسین به فرزندش فرمودند: «قبل راس عمک» صورت عمویت [جابر] را ببوس. محمدبنعلی(ع) نزد جابر آمد و صورت او را بوسید. جابر که نابینا بود، پرسید: او کیست؟ علیبنحسین(ع) فرمود: پسرم محمد است. جابر را در آغوش گرفت و گفت ای محمد، رسول خدا(ص) تو را سلام میرساند. به او گفتند: ای جابر، چگونه رسول خدا(ص) سلام میرساند؟!! گفت: من نزد رسول خدا(ص) بودم و حسین(ع) در آغوشش بود و با او بازی میکرد. به من فرمود: ای جابر، برای فرزندم حسین(ع) فرزندی خواهد بود که او را علی مینامند، وقتی روز قیامت برپا شد منادی ندا میدهد که سرور عابدان برخیزد و علیبنحسین(ع) برمیخیزد. برای علی فرزندی خواهد بود که نامش محمد است. ای جابر، هر گاه او را ملاقات کردی، سلام مرا به او برسان ... ».
ابوبصیر نقل کرده است: «ابوجعفر(ع) به من فرمود: زنی از خوارج - که گمان میکنم فرمود از بنی حنیفه است - نزد پدرم بود. یکی از دوستان پدرم به او گفت: ای پسر رسول خدا(ص)، نزد تو زنی است که از جدت [علی(ع)] برائت میجوید. پدرم او را طلاق داد. او ادعای مهر کرد [ظاهرا حضرت قبلا مهرش را پرداخته بود] و نزد حاکم مدینه از پدرم شکایت کرد. حاکم مدینه به پدرم گفت: ای علی [بن حسین]، یا سوگند یاد کن و یا مهرش را بده. پدرم به من [که همراه او در محکمه بودم] فرمود: فرزندم، چهار صد دینار به او بده. گفتم: ای پدر، فدایت گردم؛ مگر حق با تو نیست؟ فرمود: آری فرزندم؛ ولی خداوند را جلیلتر از آن میدانم که به او سوگند یاد کنم.»
ابوبصیر از امام باقر(ع) نقل کرده است که فرمود: «پدرم غلامش را به دنبال کاری فرستاد ولی او در انجام کار کوتاهی کرد. پدرم وی را تنبیه کرد. غلام ناراحت شد و گلایه کرد. پدرم به خاطر این کار ناراحت شد و گریست. آنگاه فرمود: فرزندم، نزد قبر رسول خدا(ص) برو و دو رکعت نماز بخوان و بگو «اللهم اغفر لعلی بن الحسین »؛ خدایا در قیامت علیبنحسین را ببخش. سپس به غلام فرمود: تو در راه خدا آزاد هستی ...». ذکر این نکته ضروری است که طلب استغفار منافات با مقام عصمت حضرت ندارد زیرا حضرت گناهی مرتکب نشد تا نیاز به استغفار داشته باشد، لکن مقام والای آن حضرت ایشان را بر آن داشت که برای همین اندازه عمل غیر گناه نیز استغفار کند.
امام سجاد(ع) برای همسایگان اهمیت فوقالعادهای قائل شده و مراعات حقشان را سفارش کردهاند. هدف از این تأکیدها و توصیهها و اهتمام و عنایت به امور و شئون همسایگان ایجاد همبستگی اجتماعی و احیای اخوت دینی در میان جوامع اسلامی است تا در پرتو این انسجام، محبت و مودت شکل متقابل و فراگیری به خود گیرد و هرگونه اختلاف، بدبینی، بددلی و سوءتفاهم از دلها رخت بربندد و مردم برای رشد فضایل و مکارم گام بردارند.
امام از پیروان خویش میخواهند وقتی مصائبی برای همسایهای پیش میآید، او را تنها نگذارند و به امدادش بشتابند؛ زیرا وقتی فرد مصیبتدیده، خود را در طوفانی از حوادث و بلایا مشاهده کرد، دچار فشار روحی و روانی شدیدی میشود و اگر با او همفکری و همکاری نشود و در جهت نجات دادن وی از شدائد و ناگواریها اقدام نشود، هجوم ناگواریها ذهن و دلش را پژمرده کرده و نشاط روحی و آرامش روانی را از وی سلب میکند. آدمی با این وضع ناگوار نمیتواند در امور اجتماعی و برنامههای انسانساز اسلامی حضوری مؤثر و فعال داشته باشد.
انتهای پیام