به گزارش ایکنا، از ابتدای خلقت بشر، تراژدی یکی از اتفاقاتی رایج هستی بوده است. اولین تراژدی را در کشته شدن هابیل به دست قابیل میتوان عنوان کرد. در ادامه این قبیل اتفاقات در اشکال مختلف رخ داد، زیرا همیشه انسانهایی بودهاند که تلاش کردهاند علیه ظلم به پاخیزید و در این مسیر جهان خود را همه فدا کنند، اما به جرئت میتوان ادعا کرد، هیچ تراژدی به اندازه عاشورا نتوانسته دنیا را تحت تأثیر خود قرار دهد، البته عشق به امام حسین(ع) مختص به ایران یا شیعیان نیست، بلکه عزاداران ابا عبدالله(ع) همه جای دنیا پرچم عاشورا در ایام محرم بالا میبرند.
این توضیحات بهانهای است تا به این موضوع (عاشورا در سینما و تلویزیون) بپردازیم. آیا در عالم هنر به ویژه سینما توانستهایم از این ظرفیت بهره کافی ببریم؟ پاسخ، خیر است! اگر غیر از این بود باید سالی یک اثر ارزنده در این حوزه تولید میکردیم، حال اینکه چرا چنین کمکاری در سینما و تلویزیون ایران وجود دارد دلایل متنوعی دارد و این مجال، محل پرداختن به آن دلایل نیست. به بهانه ایام عزای حسینی در متن حاضر به معرفی آثاری که طی چهار دهه اخیر با محوریت عاشورا ساخته شده است میپردازیم:
«سفیر»
سفیر، فیلمی به کارگردانی فریبرز صالح و نویسندگی فریبرز صالح و کیهان رهگذار است. این اثر سینمایی در سال ۱۳۶۱ خورشیدی ساخته شد و در اولین دوره جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد. سفیر نخستین فیلم ایرانی است که با هزینه بالا در سال ۱۳۶۱ تولید شده و به آن میتوان به آن لقب سوپر پروداکشن داد. بنیاد مستضعفان که تهیهکننده فیلم بود هزینه فیلم را نه میلیون تومان اعلام کرده است. در خلاصه داستان این فیلم آمده؛ قیس بن مسهر با نامهای از سوی حسین بن علی برای سلیمان بن صرد خزاعی راهی کوفه میشود که در راه توسط ماموران ابن زیاد والی کوفه دستگیر و به زندان میافتد. در زندان به وی گفته میشود که در صورت سخنرانی علیه حسین بن علی از زندان آزاد خواهد شد، وی با پذیرفتن این شرط به روی منبر رفته، اما علیه یزید سخنرانی میکند. پس از این سخنرانی قیس به دستور ابن زیاد کشته میشود. توضیح اینکه در این فیلم از هیچ هنرپیشه زن استفاده نشده است.
قسمتهایی از نقد ماهنامه فیلم درباره فیلم سفیر که در شماره سوم آن آمده اینگونه است: «سفیر به عنوان نخستین تجربه یک فیلمساز ایرانی در زمینه کارگردانی یک فیلم به اصطلاح عظیم، آنگونه که از پیش تصور میشد، ناموفق نیست. لباس سیاهی لشکرهای فیلم، مثل فیلمهای تاریخی پارس فیلم تازه از خیاطی نیامده و برقش چشم را نمیزند، کنترل کارگردان بر صحنههای شلوغ چشمگیر است و باز مثل فیلمهای تاریخی پارس فیلم، در صحنههای زد و خورد، افراد به جای گلاویز شدن با هم شوخی نمیکنند. سفیر، یک فیلم قصهگو است، قصهای را تخت و هموار میگوید. هیچگاه ملال آور نمیشود و به رغم طولانی بودن فیلم، تماشاگر را به دنبال خود میکشد...».
فریبرز صالح در گفتوگویی با ماهنامه فیلم در سال ١٣٦٢ درباره مشکلات ساخت فیلم سفیر می گوید: «.. من آن همه سیاهی لشکر را با چنگ و دندان نگه داشتم و مدام دلهره این را داشتم که مبادا فردا نیایند. لباسهایشان را در میآوردند و به گوشهای میانداختند و روز بعد نمیدانستند که دیروز چه لباسی را برتن داشته اند، و ما باید حواسمان جمع میبود. سی تا اسب، با گدایی فراهم کردیم و هراس این که قبل از پایان کار، آنها را از ما بگیرند، آسودهمان نمیگذاشت. محل مناسب برای فیلمبرداری وجود نداشت و گاهی دو محل فیلمبرداری هفتصد کیلومتر با بکدیگر فاصله داشت، زیرا امکان دکور زدن نداشتیم. به هر نهادی برای درخواست کمک انسانی و تجهیزات میرفتیم درگیر جنگ بود. طول مدت فیلمبرداری ما هفت ماه و نیم بود که از این مدت، سه ماه و نیم به دلیل نداشتن امکانات در حال حمل و نقل و رفت و آمد بودیم.»
در فیلم «سفیر» فرامرز قریبیان نقش قیس را دارد و با هنرمندانی، چون عزت الله مقبلی، جلال پیشواییان، کاظم افرندنیا، محمدتقی کهنمویی همبازی است. درباره این فیلم ذکر این نکته ضروریست که؛ سفیر در روزهایی به تولید رسید که سینمای ایران هنوز گرفتار تب و تاب انقلاب بود و از آن رو امکانات ساخت فیلم اجازه مانور به کارگردانها نمیداد. نکته ظریف دیگر اینکه تولیدات سینمای ما همچنان از «شعار» لطمه میخورد، چه برسد به دورانی که هنوز جامعه فضایی احساسی و هیجانی داشت. خب اگر کسی در چنین شرایطی بتواند فیلمی با منطق سینمایی بسازد، باید تحسین شود. فیلم سفیر علاوه بر روایت جذاب و سینمایی، باعث شد گوشهای از زندگی قیس بر قاب تصویر جاودانه شود.
«رستاخیز»
وقتی خبر آمد احمدرضا درویش قرار است فیلمی درباره عاشورا بسازد کسی تعجب نکرد؛ او از طیف موسوم به بچه مذهبیهای سینما است که اتفاقاً چند فیلم با پروداکشن عظیم در کارنامه داشت. به واسطه همین پشتوانه خیلیها به حاصل کار خوشبین بودند. نکته بعد اینکه، «رستاخیز» تنها فیلمی است که به شکل مستقیم به واقعه عاشورا میپردازد. فارغ از حساسیتها، رستاخیز میتواند الگویی مناسب برای کسانی باشد که دغدغه تصویری کردن عاشورا و اتفاقات پس از آن را دارند. فیلم درویش به خاطر پروداکشن عظیم هم مورد توجه است.
احمدرضا درویش برای ورود به واقعه عاشورا، داستانش را از زاویه نگاه بکیر (فرزند حر ابن یزید ریاحی) روایت میکند. او ابتدا همراه یزید است، اما به واسطه ماموریتی که دارد با رفتار و منش امام حسین(ع) آشنا میشود و در صف یاران او قرار میگیرد. فیلم از این منظر به قیام امام حسین (ع) و متن حوادث واقعه عاشورا میپردازد.
رستاخیز حاشیه زیاد داشت؛ بعد از اکران در جشنواره فجر اعتراضها مبنی بر نمایش چهره حضرت عباس(ع) و چگونگی روایت برخی وقایع شروع شد. بعد از اصلاح، فیلم میرفت که اکران عمومی شود، اما نشان دادن چهره حضرت با تجمع عدهای مقابل وزارت ارشاد همراه شد. سازمان سینمایی هم تا اطلاع ثانوی فیلم را به بایگانی فرستاد. درباره دو بازیگر محوری فیلم هم باید گفت، اگر فیلم دچار حاشیه نمیشد، بیش از همه بهادر زمانی بازیگر نقش حضرت ابوالفضل (ع) مورد توجه قرار میگرفت. بازیگر نقش بکیر یعنی آرش آصفی هم چنین پتانسیلی داشت، ولیکن هر دو عجله کردند و دو انتخاب که چندان خوب تلویزیونی داشتند.
رستاخیز در سیودومین دوره جشنواره فیلم فجر در ۱۱ بخش نامزد دریافت سیمرغ بلورین بود و در نهایت در ۸ بخش از جمله بهترین فیلم و بهترین کارگردانی برنده سیمرغ بلورین شد. روز رستاخیز از ۲۴ بازیگر که نقشهای پیشبرنده را به عهده دارند بهره برده و حدود ۴۰ بازیگر دیگر و هفت بازیگر زن و مرد مهمان نیز در آن بازی کردهاند. به غیر از بازیگران ایرانی، بازیگرانی از عراق، کویت، لبنان، آمریکا و سوریه بازی کردهاند.
تهیهکننده فیلم تقی علیقلیزاده و سرمایه گذاران آن مؤسسه فرهنگ تماشا، شرکت دلتا مدیا و شرکت آکو افالز از کشورهای ایران، کویت و انگلستان هستند که با هدف ترویج فرهنگ عاشورا در فیلم رستاخیز سرمایهگذاری کردند.
مطالعات فیلم پس از تولید دوئل، فیلم قبلی درویش از سال ۱۳۸۳ آغاز شد. پس از یک سال پیشتولید از شانزدهم بهمن ۱۳۸۸ همزمان با اربعین حسینی فیلمبرداری فیلم در شهرستان بم آغاز شد و پس از پشت سر گذاشتن بیش از ۲۵۰ جلسه فیلمبرداری در شهرهایی، چون بم و شهداد کرمان، شاهرود، اصفهان، رباط کریم، کاشان، آران و بیدگل، فومن و تهران در تاریخ ۱۲ دیماه ۱۳۸۹ فیلمبرداری به پایان رسید و در سال ۱۳۹۱ آماده نمایش شد.
تدوین این فیلم توسط طارق انور تدوینگر نامزد اسکار بهترین تدوین ۲۰۱۰ برای فیلم سخنرانی پادشاه صورت گرفت. تمام مراحل فنی و تکنیکی این فیلم در استودیو مولینار در لندن انجام شدهاست. موسیقی فیلم توسط استفن واربک آهنگساز برجسته و برنده جایزه اسکار بهترین موسیقی فیلم «شکسپیر عاشق» نوشته شده و اجرای آن را ارکستر فیلارمونیک بلژیک برعهده داشته و در استودیو گلکسی بروکسل ضبط شدهاست. این فیلم از تکنیکهای جلوههای ویژه تصویری سی جیای بهره میبرد و با پرده عریض اسکوپ و بهرهمندی از صدای دالبی دیجیتال ساخته شده است. آرش آصفی، پوریا پورسرخ، حسن پورشیرازی، فرهاد قائمیان، بابک حمیدیان، بهادر زمانی، بهنام تشکر، انوشیروان ارجمند، علی جاویدفر، انوش معظمی و... از جمله بازیگران این فیلم سینمایی هستند.
«روز واقعه»
روز واقعه فیلمی سینمایی به کارگردانی شهرام اسدی و تهیهکنندگی مرتضی شایسته است که در سال ۱۳۷۳ از روی فیلمنامه روز واقعه بهرام بیضایی ساخته شده است. این فیلم توانست از سیزدهمین دوره جشنواره فیلم فجر سیمرغ بلورین بهترین فیلم را دریافت کند. بیضایی فیلمنامه روز واقعه را سال ۱۳۶۱ نوشت و در سال ۱۳۶۳ در انتشارات ابتکار چاپ کرد. این کتاب بعداً در انتشارات روشنگران چاپ شد. علیرضا شجاعنوری، عزتالله انتظامی، جمشید مشایخی، مهدی فتحی، محمدعلی کشاورز، سعید نیکپور، عنایتالله بخشی، حسین پناهی، ژاله علو، حمیده خیرآبادی، لادن مستوفی و... بازیگران این فیلم را تشکیل میدهند.
در خلاصه داستان روز واقعه آمده؛ عبدالله جوانی مسیحی است که تازه به اسلام روی آورده و دل در گرو عشق راحله دختر زید دارد. وی در جریان عروسی با راحله ندایی میشنود که او را به یاری فرا میخواند، عبدالله بیابان به بیابان، واحه به واحه به سمت کربلا میتازد و هنگام عصر عاشورا به آنجا میرسد و در آن زمان «حقیقت» را بر سر نیزه میبیند.
داستان بر اساس زندگی جوانی نصرانی (مسیحی) به نام وهب است، از داستان وهب، جوان تازه داماد و پیوستن او به سپاه امام حسین (ع) دو نقل قول داریم. یک آنچه در این فیلم دیده میشود، ناظر ماجرای کربلا میشود، و دیگری آنچه در سریال مختارنامه دیده میشود که از همسر تازه عروسش خداحافظی میکند و در رکاب امام حسین شهید میشود.
«مختارنامه»
مختارنامه یک مجموعه تلویزیونی پیرامون زندگی و قیام مختار ثقفی به کارگردانی داوود میرباقری است. این سریال به داستان مختار ثقفی و چگونگی قیام او که پس از حادثه عاشورا به خونخواهی حسین بن علی برمیخیزد، میپردازد. این سریال در ۴۰ قسمت ۶۰ دقیقهای از صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران پخش شد. اولین قسمت این سریال در تاریخ جمعه ۹ مهر ۱۳۸۹ از شبکه اول سیما پخش و قسمت آخر آن در تاریخ ۷ مرداد ۱۳۹۰ به پایان رسید. فیلمبرداری سریال مختارنامه از سال ۱۳۸۲ آغاز شده بود و در سال ۱۳۸۸ به پایان رسید. فیلمبرداری این مجموعه در تهران، قزوین، تاکستان، ورامین، آبادان، شوشتر، شهریار، آران و بیدگل، اسلامشهر، زاویه، کویر سفیدشهر و شاهرود انجام شدهاست. همچنین سکانسهای عاشورای این سریال در بیابانهای روستای طرود، در نزدیکی شهرستان شاهرود فیلمبرداری شده است. این سریال دارای ۷۰۰ سکانس است که ۱۰۰ سکانس آن مربوط به ۵ جنگ بزرگ این سریال هستند. همچنین شبکه آی فیلم این مجموعه را برای مخاطبان عرب زبان پخش کرده است. درضمن این سریال هرساله (به ویژه در ماه محرم) از شبکههای مختلف بازپخش میشود.
داستان این مجموعه تلویزیونی از زخمی شدن امام حسن (ع) و رفتن وی به مدائن که حاکم آن عموی مختار است شروع میشود. مختار از طرف عمویش فرا خوانده میشود تا از امام محافظت کند. بعد از مسموم و کشته شدن حسن مجتبی توسط همسرش جعده در ادامه داستان به وقایع سال ۶۰ هجری و مرگ معاویه و حکومت یزید و جریان بیعت گرفتن از حسین بن علی رفته و در نهایت پنج سال بعد از حادثه عاشورا، مختار به عنوان رهبر چهارمین قیام پس از عاشورا با متحد کردن شیعیان با شعار «یا لثارات الحسین» به خونخواهی حسین بن علی و شهدای کربلا قیام میکند. بودجه ساخت مجموعه تاریخی مختارنامه از سوی داوود میرباقری در همایش «قیام تا قیام» ۲۰ میلیارد تومان اعلام شد.
نمایش سرهای بریده قاتلان حسین بن علی در بازپخش تلویزیونی سریال مختارنامه حذف شدند. در پخشهای قبلی این مجموعه، در سکانسهای مختلف سرهای بریده عبیدالله بن زیاد و شمر و عمرسعد در حالی که به بارگاه مختار ثقفی آورده شده بودند، نشان داده میشد، اما در پخش بعدی مختارنامه این صحنهها حذف شدند. تهیهکنندگی سریال را محمود فلاح بر عهده دارد. محمود اردلان به عنوان طراحی و اجرای صحنههای جنگ، حمیدرضا آشتیانیپور سرپرست گویندگان و همچنین پرویز بهرام گویندهٔ پیشکسوت در مقام راوی و گویندگانی از جمله علی همت مومیوند، ژرژ پطرسی، اکبر منانی، بیژن علیمحمدی، امیر حکیمی، حسین عرفانی، ایرج رضایی، تورج مهرزادیان، منوچهر زندهدل، مریم شیرزاد و شوکت حجت حضور داشتند. در این سریال ۱۱۰ بازیگر اصلی و ۴۰۰ بازیگر فرعی بازی میکنند.
مسعود ولدبیگی و عبدالله اسکندری طراحان چهره پردازی سریال مختارنامه بودهاند و اجرای چهره پردازی با داریوش صالحی، دانش کریمی، عظیم فراین، محمد عالی پور، مهرداد حیدرخوانی، علیرضا خورشید، سهراب ولدبیگی، بابک اسکندری، نیما اسکندری، میترا آقامیری، معین میرالی، یاور اسکندری، علیرضا رشیدی بوده است. طراحی صحنه، لباس و جلوههای ویژه میدانی این سریال بر عهده محسن شاهابراهیمی بوده است. آهنگساز این سریال امیر توسلی بوده و موسیقی تیتراژ ابتدایی این سریال با خوانندگی اکبر سلطانعلی (بازیگر نقش رستم، غلام شمر) بود و تیتراژ پایانی نیز همنوایی لالایی صدیقه بحرانی، نوحهخوان بوشهری همراه بود. همچنین بهزاد عبدی در قسمتهای آخر سریال به عوامل آن اضافه شده و چند قطعهای از موسیقی متن این سریال را ساخته است. فریبرز عربنیا، مهدی فخیمزاده، فرهاد اصلانی، رضا کیانیان، نسرین مقانلو، محمد فیلی، فریبا کوثری، رضا رویگری، ماه چهره خلیلی، ولیالله شیراندامی، ژاله علو، ابراهیمآبادی، گوهر خیراندیش، شهرام حقیقتدوست، الهام حمیدی، حدیث فولادوند، آهو خردمند، ویشکا آسایش، داوود رشیدی، امین زندگانی، فرخ نعمتی، پرویز پورحسینی و... بازیگران مختارنامه هستند.
«معصومیت از دست رفته»
مجموعهٔ تلویزیونی ایرانی به کارگردانی داوود میرباقری محصول سال ۱۳۸۲ است. داستان این سریال، به سده نخست هجری برمیگردد و با محوریت شخصیتی به نام شوذب شکل میگیرد. شوذب از یاران علی است، منتهی اکنون خزانهدار کوفه و امویان شده است. میرباقری شوذب را در میانه عشق بین دو زن ترسیم میکند. اولین زن ماریا است که زمانی مسیحی بودهاست و خاطرات شیرینی از دوران خلافت علی دارد که به منزل آنها سر میزده است و دستگیر فقر و تنگدستیشان بوده است. دیدن شوذب، ماریا را به یاد علی میاندازد و همین بتدریج علاقه او را به شوذب شکل میدهد. ماریا که پس از مرگ مادر به دیر سپرده شده و به قالب راهبه مسیحی درآمده است، همچنان دل در گرو عشق شوذب دارد و برایش پیامهایی عاطفی میفرستد و در مواجهه بین این دو، شوذب نیز گرفتار عشق ماریا میشود، اما زن دوم یک یهودی است به نام حمیرا که با شمایل کولیوار خویش، دل شوذب را میفریبد و او را بتدریج با وسوسه به راهیابی بیشتر به دستگاه خلافت امویان، از ایمان دور میسازد.
به این ترتیب سریال میرباقری در یک عرصه دوسویه شکل میگیرد، سویهای که نهایتش به سعادت ختم میشود و سویهای که فرجامش جز شقاوت نیست و اکنون شوذب باید بین این تنگنا راهی را برگزیند. شوذب نهایتاً با ماریا ازدواج میکند، اما به دلیل رفتوآمدهای مکرر حمیرا نسبت به او بیمحبت شده و ماریا او را ترک میکند. ماریا در هنگام زاییدن پسرش از دنیا میرود و شوذب نیز با حمیرا ازدواج میکند، اما چند سال بعد پسر شوذب، زید، اتفاقی عاشق ربابه دختر حمیرا میشود و در این راه کشته میشود. شوذب هم دیوانه شده و ربابه را در مجلس عروسیش میکشد، اما نهایتاً به وسیله سواری از زندان نجات مییابد. سارا خوئینیها، با بازی تحسینبرانگیز خود در این سریال در نقش تأثیرگذار «حمیرا» (زن دلفریب و عشوه گر عرب) درخشید و برای این درخشش، در جشنواره برنامههای تلویزیون سال ۸۳ و ۸۴ به عنوان بهترین بازیگر نقش اول زن مورد تقدیر قرار گرفت.
امین تارخ، سارا خوئینیها، داود رشیدی، رضا رویگری، حدیث فولادوند، امین زندگانی، داریوش فرهنگ، فریبا کوثری، اکبر عبدی، آهو خردمند، معصومه تقیپور، عزیزالله هنرآموز، مرضیه برومند، ابراهیم آبادی و... بازیگران معصومیت از دست رفته را شکل میدهند.
«سفر سبز»
جدا از آثار تاریخی که به کربلا توجه داشتند، بودند تولیداتی که در قالب داستانی معاصر این عاشورا را مد نظر قرار میدادند. «سفر سبز» یکی از این تولیدات بود. محمد حسین لطیفی قبل از سفر سبز، دو سریال «همسایهها» و «کت جادویی» را ساخته بود و به واسطه آنها، مورد توجه مخاطبان تلویزیونی بود. در سینما هم به خاطر دو فیلم «سرعت» و «عینک دودی»، کارگردان موفقی به حساب میآمد. سوژه جدید و انتخاب خوب بازیگران از دلایل اصلی موفقیت سریال بود. دانیل با بازی پارسا پیروزفر به عنوان پسری که از زمان سه سالگی ایران را ترک کرده و هیچ تصوری از اتفاقهای داخلی ندارد، سر از تهران در میآورد و مواجهه با اتفاقهای روزمره ما، جذابیت آن را خیلی بیشتر میکند. سفر سبز با اینکه قابلیت این را داشت که مثل بسیاری از سریالهای مشابه، در دام شعار بیفتد، اما خیلی ظریف از کنار این مسئله گذر کرد. ا
در این سریال، مناسک عزاداری محرم در ایران را از نگاه یک خارجی به تصویر میکشد. در واقع اوج ماجرا در روز عاشورا اتفاق میافتد. او که تا قبل از روز عاشورا رفته رفته تحت تاثیر این مناسک، متحول شده حالا در این روز وارد خیل جمعیت عزاداران میشود و با آنها حرکت میکند.
«شب دهم»
شب دهم، مجموعهای تلویزیونی به کارگردانی حسن فتحی است که در سال ۱۳۸۰ ساخته و به مناسبت ماه محرم در نوروز سال ۱۳۸۱ از شبکه یک صدا و سیما پخش شد. موسیقی این مجموعه ساخته فردین خلعتبری و خواننده تیتراژ آن علیرضا قربانی است. حسن فتحی زمانی شروع به ساخت «شب دهم» کرد که پیش از آن به خاطر سریال «پهلوانان نمیمیرند» بسیار از سوی مخاطبان تحسین شده و مورد توجه قرار گرفته بود.
درباره اهمیت سوژه سریال باید گفت؛ قصه جدید، ساختار تاریخی و داستان جذاب عاشقانه سریال در کنار هم باعث شد که مخاطبان اقبال بسیار خوبی به آن نشان دهند، مخصوصاً اینکه همزمانی نوروز و محرم این پیشداوری را به وجود آورده بود که تلویزیون در سال ۸۰ هیچ سریال جذابی پخش نمیکند. در آن شرایط، ماجرای عشق یک لات به شاهزاده قجری و شرط برگزاری تعزیه در روزهای محدودیت و حکومت نظامی، آنقدر جذابیت داشت که کل ۱۳ روز نوروز همه را برای تماشای ادامه آن ترغیب کند. سریال به دام شعار نیفتاد و توانست در قالب یک عاشق زمینی، عشق والاتری را ترسیم کند.
باید اضافه کرد، حفظ آیین تعزیهخوانی در طول تاریخ با وجود محدودیتهای فراوان، مهمترین زاویه نگاه «شب دهم» بود؛ مسئلهای که از عشق ساده یک لات شروع شد و نهایتا به بالا رفتن اندیشه و طرز تفکر او منجر شد؛ آن هم بدون هیچ شعار و بیان مستقیم و آزاردهنده رخ داد. حسن فتحی اول نمیخواست «شب دهم» را برای تلویزیون بسازد. قصد داشت آن را در قالب یک فیلم سینمایی برای حوزه هنری کار کند. وقتی فیلمنامه را مینویسد متوجه میشود که قصه آن از سطح یک فیلم سینمایی فراتر رفته و برای همین منصرف میشود و آن را در چارچوب مدیوم تلویزیون پرورش میدهد. حسین یاری، کتایون ریاحی، رؤیا تیموریان، ثریا قاسمی، پرویز پورحسینی، محمود پاکنیت، اکرم محمدی، پرویز فلاحیپور، شهین علیزاده، مظفر مقدم، حسین خانیبیک، ابراهیم آبادی و... بازیگران شب دهم را شکل میدهند.
در انتهای این گزارش باید گفت؛ آثار دیگری نظیر «روایت عشق» علاالدین رحیمی، «فرستاده» جواد شمقدری، «غریبانه» به کارگردانی قاسم جعفری، «طفلان مسلم» ساخته سید مجتبی یاسینی و عصر روز دهم به کارگردانی مجتبی راعی با محوریت عاشورا در تلویزیون ساخته و پخش شدند، اما این تولیدات به واسطه ضعفهای فراوان هیچگاه نتوانست در یاد و خاطره مخاطبان باقی بماند.
داوود کنشلو
انتهای پیام