به گزارش ایکنا، حجتالاسلام والمسلمین هادی سروش، مدرس حوزه و پژوهشگر دینی، شب گذشته، پنجم شهریورماه، از طریق صفحه اینستاگرام خود به ادامه طرح بحث در زمینه «هدم دین در پوشش دینی» پرداخت که در ادامه متن آن را میخوانید؛
نمونه دیگر از موارد هدم دین که در این جلسه مطرح میشود که از شاخصههای حکومت بنیامیه بود، مسئله اشرافیگری و تجملگرایی در حاکمیت بنیامیه بود. بنیامیه برای خواص و برای حزب خودشان رفاه را آماده کردند، اما توده مردم گرفتار معیشت و زندگی سختی بودند که در بیانات امام حسین(ع) نیز این را داریم. اولین طایفهای که به صورت رسمی اشرافیگری را در اسلام وارد کردند، بنی امیه است. اشرافیگری در همه اقشار وجود داشته و اینطور نیست که در بنیامیه به وجود آمده باشد. آنچه در بنیامیه به وجود آمد و بر آن اصرار ورزیدند، اشرافیگری حکومتی بود. یعنی در حکومت امویان، اشرافیگری آن هم با پوشش دینی نهادینه شد و تلاش کردند، تجملگرایی را به جامعه القا کنند.
خدای متعال، پیامبرش را از اینکه نگاه خیره به زرق و برقهای دنیا داشته باشد، نهی میکند. این یک بخشی از آیات است. یک بخش دیگری از آیات قرآن خوشگذرانی به صورت افراطی را معرفی میکند و میگوید خروجی این نوع تفکر، تجملگرایی است. یک بخش سومی هم هست که هرگونه تکاثرطلبی را منع میکند. اسلام، زینت و زیبایی و زندگی توأم با رفاه را تأیید میکند، اما هر کدام اگر از حد و مرزش خارج شد و انسان را از معنویت جدا کرد، اعلام میکند، این تفکر از اسلام نیست.
پس تفکر کمونیستی نداریم و آن را باطل میدانیم. برخی از افراد که صوفیمنش بودند، خدمت ائمه(ع) میآمدند و در مورد لباس و منزل ائمه(ع) اشکال میکردند و آنها جواب میدادند و این تفکر را هم انحرافی میدانستند. پس در این زاویه یعنی استفاده از نعمتهای دنیا، سه روش داریم که دو روش باطل و یکی درست است. روش تفریطی باطل است، یعنی اگر یک کسی خودش را حبس و رفاهی برای خود فراهم نکند، از نظر دین منکوب است. در نقطه مقابل، تفکر افراطی هم باطل است. یعنی همه کسانی که تمام تلاش خود را بر تجمل میگذارند، بلکه حد وسط میان این دو، راه حق است که استفاده از منابع دنیوی دور از افراط است.
مشکل در حاکمیت بنیامیه همین است که چنان مشغول افراطیگری و تجمل شدند که از فقرای جامعه غفلت ورزیدند و اعتراف هم کردند و طریقه خود را به عنوان یک راه مفید به جامعه عرضه کردند. در تاریخ یعقوبی آمده است، معاویه، اولین کسی است که در خلافت خود خلافت را به سلطنت تبدیل کرد و بر این سلطنت که اشرافیگرایی بود، افتخار میکرد.
اگر کسی گفت من مَلِکم، لوازمی دارد و آن اینکه وضع زندگیاش تغییر میکند. البته شروع این کار از خلیفه سوم بود که مورد اعتراض مردم قرار گرفت، اما این شروع در زمان معاویه به عنوان یک امر حکومتی تثبیت شد و از منابع دینی نیز استفاده کرد که باید حاکم مسلمین دارای تجمل باشد.
ما در کتاب مروج الذهب داریم که عثمان در مدینه یک خانه سنگی درست کرد، در حالی که آن زمان خانه مردم خشت و گلی بود. درهای خانه وی نیز از چوب بود و وقتی به او اعتراض کردند با افتخار میگفت بیتالمال دست من است و از بیت المال این بنا را درست کردهام. وقتی این رویه به دست معاویه افتاد او کاخ سبز درست کرد. معاویه خودش صریحاً اعلام کرد که هیچ لذتی در دنیا وجود ندارد، مگر اینکه آن را تجربه کردهام. این جمله حتی از نمرود، فرعون و ابوجهل هم نقل نشده است.
ای کاش اینها به نام دین نبود، اما متاسفانه با پوشش دینی این کارها صورت گرفت. برای نمونه روایت جعل کردند که به وجود پیامبر(ص) نسبت دادند که فرموده خلافت 30 سال طول میکشد. 25 سال خلفای اول تا سوم و پنج سال هم امام علی(ع) که میشود 30 سال. پیامبر(ص) طبق این روایت فرموده: خلافت 30 سال طول میکشد و بعد از آن خلافت نیست و سلطنت است که این روایت در مسند احمد، گزارش شده است تا بتواند ثابت کند که سلطنتش طبق پیشبینی پیامبر(ص) است و این، هدم دین در پوشش دین است.
معاویه، کاخ سبزی درست کرد و برای وقت غذای او، همه نوع غذا آماده بود در مورد سفرهای معاویه نیز نقل شده است که دو سفر در زمان حاکمیت به حج داشت که در این دو سفر، فقط 30 زن و کنیز برده بود. اینها برای زمانی است که خلیفه شده است و بعد از شهادت امام علی(ع) است. برادر معاویه، حاکم شام شد و وقتی فوت کرد، معاویه را به جایگزینی گذاشتند و خلیفه سوم هم آن را تثبیت کرد و خلیفه دوم، زمانی که به شام رفت و وضع معاویه را دید به او اعتراض کرد که مگر من سلطنت میکنم که تو اینگونه سلطنت میکنی؟ آنجا معاویه توجیه کرد و گفت چون ما همسایه رُمیهای مسیحی و مرفه هستیم، برای عالم اسلام خوب نیست آنها ما را در وضعیت پائینی ببینند. همان توجیهی که الآن هم میکنند. در حدی که باید رفاه داشته باشیم باید باشد، اما اینکه ذهن انسان را مشغول کند مورد مذمت است.
در انسابالاشراف آمده است، معاویه در یکی از سفرهای حج خود به مدینه آمد و ایشان مهمان یک فردی شد. سفره رنگینی برای معاویه پهن کرد و تا اینجا وضعیت تکرار شده است. اما آن چیزی که نو است اینکه از غذاهای متعدد شروع کرد به خوردن و طبیبش گفت این غذاها را با هم نخور، ضرر دارد. در مهمانی که معاویه شرکت کرده پزشک او نیز حضور دارد. لذا چهارده قرن قبل دسترسی مردم به مسائل پزشکی بسیار اندک بوده اما معاویه پزشک شخصی داشته است.
در دنیای امروز اسلام این گرفتاری هنوز وجود دارد. دیروز یک نوع برای اشرافیت پوشش دینی درست میشد و امروز به نحوی دیگر.
گزارش از مرتضی اوحدی
انتهای پیام