به گزارش ایکنا از یزد، در ميان حوادث و رخدادهای گوناگون تاريخ اسلام واقعه عظيم و باشكوه «مباهله» بى شک ويژگىهای خاص و منحصر به فردى دارد. مباهله تجلی حقانيت اسلام و نمايانگر عظمت و برتری پيامبراكرم(ص) است. مباهله روز فرو ريختن صليبهاى طلايی و روز پيروزی علم و فرهنگ بر شمشير و جنگ است و روشن است که در اين وانفسای غربت اسلام رجوع به اين گنجينه پر افتخار چقدر مىتواند به حال پيروان راستين نبوی و شيعيان غيور علوی مفيد باشد و چهره زيبا، پرمهر و متقن اسلام را بر همگان هويدا سازد.
رهبر انقلاب: «روز مباهله، روزی است که پیامبر مکرم اسلام، عزیزترین عناصر انسانی خود را به صحنه میآورد. نکته مهم در باب مباهله این است: «و انفسنا و انفسکم» در آن هست؛ «و نسانا و نساکم» در آن هست؛ عزیزترین انسانها را پیغمبر اکرم انتخاب میکند و به صحنه میآورد برای محاجهای که در آن باید تمایز بین حق و باطل و شاخص روشنگر در معرض دید همه قرار بگیرد. هیچ سابقه نداشته است که در راه تبلیغ دین و بیان حقیقت، پیغمبر دست عزیزان خود، فرزندان خود و دختر خود و امیرالمؤمنین را - که برادر و جانشین خود هست - بگیرد و بیاورد وسط میدان؛ استثنائی بودن روز مباهله به این شکل است. یعنی نشاندهنده این است که بیان حقیقت، ابلاغ حقیقت، چقدر مهم است؛ میآورد به میدان با این داعیه که میگوید بیائیم مباهله کنیم؛ هر کدام بر حق بودیم، بماند، هر کدام بر خلاف حق بودیم، ریشهکن بشود با عذاب الهی.» (١٣٨٨/٠٩/٢٢)
با ترويج و تبليغ داستان مباهله میتوان از مظلوميت پيامبراسلام(ص) دفاع كرد، مىتوان اين سند محكم و برترين فضيلت قرآنى اميرالمؤمنين(ع) را در برابر مخالفان تشيع علم كرد.
«مباهله»؛ آن است که دو نفر يا دو گروه پس از مناظره و استدلال در برابر يکديگر، چنانچه به نتيجهای که مقبول طرفين باشد، نرسند و هر يک ادعای کتمان عمدی حق از سوی ديگری را داشته باشد، در اين مرحله دو طرف برای اثبات ادعای خود مسئله را به خدا واگذار میکنند و هر يک از خدا میخواهد که اگر ديگری در ادعای خود عمداً دروغ میگويد و حق را دانسته، کتمان میکند، فوراً عذاب را بر او نازل کند تا حق روشن شود و چنان چه اشاره شد، اين آيين در پيش از اسلام نيز در ميان اعراب و ساير اقوام رايج و شايع بوده است. در چنين برنامهای که يک دستور الهی است خداوند فوراً پاسخ میدهد تا حجّت را بر مردم تمام کند. چنان که در روزگار پيامبران پيشين نيز اين مسئله بارها اتفاق افتاده بود. امّا در تاريخ 23 ساله رسالت پيامبرخاتم(ص) تنها يک باراتفاق افتاد و آن با مسيحيان نجران و در سال دهم هجری بود.
«آیه مباهله»؛ آیه ۶۱ سوره آل عمران است که اشاره به واقعه مباهله دارد: «فَمَنْ حَاجَّكَ فِیهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَ أَبْنَاءَكُمْ وَ نِسَاءَنَا وَ نِسَاءَكُمْ وَ أَنفُسَنَا وَ أَنفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَللَّعْنَتَ اللَّهِ عَلَی الْكَاذِبِینَ» بنابراین، پس از فرارسیدن علم [وحی] به تو، هر کس درباره او [حضرت عیسی(ع)]، با تو به چالش برخیزد، به او بگو: بیایید تا فرزندانمان و فرزندانتان، و زنانمان و زنانتان، و جانهایمان و جانهایتان را فراخوانیم، آنگاه (به درگاه خداوند) زاری [تضرّع] کنیم تا لعنت خداوند را بر دروغگویان نهیم.
«واقعه مباهله»؛ با نامه پیامبر(ص) به مسیحیان نجران و دعوت آنان به اسلام شروع شد و در نهایت با عقبنشستن نجرانیان و ایمانآوردن عدهای از آنان پایان یافت. بامداد روز مباهله، حضرت رسول(ص) به خانه حضرت امیرالمؤمنین(ع) آمد. دست امام حسن(ع) را گرفته و امام حسین(ع) را در آغوش گرفت، و به همراه حضرت علی(ع) و حضرت فاطمه(س) برای مباهله، از مدینه بیرون آمد. چون نصارا آنان را دیدند، ابوحارثه پرسید که اینها کیستند که با او همراهند؟ پاسخ شنید: آن که پیش روی اوست، پسر عموی او و شوهر دخترش و محبوبترین خلق نزد اوست؛ آن دو طفل، فرزندان اویند از دخترش؛ و آن زن، فاطمه دختر اوست که عزیزترین خلق، نزد اوست.
پیامبر(ص) برای مباهله، به دو زانو نشست. سید و عاقب، پسران خود را برای مباهله برداشتند. ابوحارثه گفت: به خدا سوگند چنان نشسته است که پیغمبران برای مباهله مینشستند، و سپس برگشت. سید گفت: کجا میروی؟ گفت: اگر محمد بر حق نبود چنین بر مباهله جرئت نمیکرد و اگر با ما مباهله کند پیش از آنکه سال بر ما بگذرد، یک نصرانی بر روی زمین نخواهد ماند. در روایتی دیگر آمده است که وی گفت: من صورتهایی را میبینم که اگر از خدا درخواست کنند کوهی را از جای خود بركَنَد، هر آینه کنده خواهد شد. پس مباهله مکنید که هلاک میشوید و یک نصرانی بر روی زمین نخواهد ماند.
سپس ابو حارثه نزد پیامبر آمد و گفت: ای ابوالقاسم! از مباهله با ما درگذر و با ما مصالحه کن بر چیزی که قدرت ادای آن را داشته باشیم. پس، حضرت با ایشان مصالحه نمود که هر سال، دو هزار حلّه بدهند که قیمت هر حلّه چهل درهم باشد، و نیز اگر جنگی با یمن روی دهد، سی زره، سی نیزه و سی اسب را به مسلمانان، عاریه دهند، و پیامبر(ص) ضامن برگرداندن این ابزار خواهد بود. پس از نوشته شدن صلح نامه آنان برگشتند. پیامبر(ص) بعدها فرمود: سوگند به آن خداوندی که جانم در قبضه قدرت اوست، که هلاکت اهل نجران نزدیک شده بود و اگر با من مباهله میکردند هر آینه همگی به میمون و خوک مسخ میشدند و هر آینه تمام این وادی برایشان آتش میشد و میسوختند و حق تعالی جمیع اهل نجران را نابود میکرد و حتی پرنده بر سر درختان ایشان نمیماند و همه نصاری پیش از سال میمردند. (قمی، منتهی الآمال، ۱۳۷۴ش، ج۱، ص۱۸۲-۱۸۴؛ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۱۶۶-۱۷۱) پس از برگشتن نصارا به نجران طولی نکشید که سید و عاقب، با آوردن هدایایی، نزد پیامبر صلی الله علیه و آله آمده، مسلمان شدند. (الطبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ۱۴۱۵، ج۲، ص۳۱۰)
مباهله؛ جلوهای از حضور حضرت زهرا(س)؛ در عربستان پیش از اسلام، زن جایگاهی نداشت. او در مسائل اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و غیره حق دخالت و اظهارنظر نداشت. در چنین شرایطی بود كه اسلام ظهور نمود، دیگر به جنس انسان اهمیتی نمیداد بلكه انسانیت وی حائز اهمیت بود. زنان صاحب حق و حقوقی شدند و دیگر كمتر مورد ظلم قرار میگرفتند. در چنین شرایطی كه دختران زنده به گور میشدند و برای زنان در جامعه هیچ شخصیتی قائل نبودند، حضرت زهرا(س) پا به عرصه هستی نهادند و همگان از كارهای پیامبر(ص) نسبت به ایشان تعجب میکردند. با بررسی تاریخ روز مباهله پی میبریم كه حضرت زهرا(س) از مقام والای معنوی برخوردار بودند كه به همراه پیامبر(ص) به مباهله میروند. چرا كه در درگاه الهی قرب داشته و دعا یا نفرین ایشان به استجابت میرسید.
رسول الله به راه افتاد، در حالیکه حسین(ع) را در آغوش گرفته و دست کوچک حسن(ع) را در میان دست مهربانش میفشرد یعنی تنها اینانند «ابناءنا». فاطمه(س) در سمت چپ او حرکت میکرد یعنی مصداق تام و تمام «نساءنا» و علی(ع) در جانب راست راه میرفت، یعنی فقط علی است نفس پیغمبر(ص). پیامبر(ص) با آن ظاهر ساده میآمد. پیامبر خدا به جنگی تمام عیار اما بی سپاه میآمد. در این جنگ سپاه و سلاح مرسوم به کار نمیرود. کسی نیزهای نمیاندازد و تیری نمیافکند و جنگجویی شمشیری از نیام نمیکشد. خونی به زمین ریخته نخواهد شد، کسی هم کشته نمیشود. این حماسه جدید جنگ اندیشه است پیکار آبروست، نبرد حیثیت و شرافت است.
«فضیلت و مراقبات روز مباهله»؛ روزی که رسول خدا با نصاراى نجران مباهله كردند و پيش از مباهله عبا بر دوش مبارک گرفته، حضرت اميرالمؤمنين و حضرت فاطمه و امام حسن و امام حسين را زير عبا جا داده و فرمودند: پروردگارا هر پيامبرى را اهل بيتی بوده است، كه مخصوصترين خلق نسبت به او بودند، خدايا اينان اهل بيت من هستند، از ايشان شک و گناه را برطرف ساز و پاک كن ايشان را پاکكردنى كامل، پس جبرئيل نازل شد و آيه تطهير را در شأن ايشان فرود آورد، آنگاه رسول خدا آن چهار بزرگوار را براى مباهله به بيرون بردند، چون نگاه نصارى بر ايشان افتاد، و حقيقت آن حضرت و آثار نزول عذاب را مشاهده كردند، جرئت بر مباهله را از دست داده و استدعاى مصالحه و قبول جزيه كردند.
همچنین در اين روز حضرت اميرالمؤمنين علی(ع) در حال ركوع انگشتر خود را به سائل دادند، و آيه «إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذينَ آمَنُوا الَّذينَ يُقيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤتُونَ الزَّكاةَ وَ هُم راكِعُونَ» در شأن آن حضرت نازل گشت.
روز بیست و چهارم ذیالحجّه آداب بسیار ارزشمند و ثوابهای بسیار زیادی دارد: اول؛ «غسل»، دوم؛ «روزه»، سوّم؛ «خواندن دو رکعت نماز»، که در وقت و کیفیت و ثواب مانند نماز روز عید غدیر است و البتّه آیت الکرسی در نماز مباهله باید تا «هم فیها خالدون» خوانده شود. بدین کیفیت: دو رکعت نماز، حدود نیم ساعت مانده به اذان ظهر بخواند، در هر رکعت: یک بار سوره «حمد»، ده بار سوره «توحید»، ده بار «آیت الکرسی» (تا هم فیها خالدون)، ده بار سوره «قدر». چهارم؛ «خواندن دعای مباهله»، پنجم؛ «دعایی که شیخ طوسی و سیّد ابن طاووس پس از دو رکعت نماز و هفتاد مرتبه استغفار، روایت کردهاند. اول آن دعا الحمد للّه ربّ العالمین است» و ششم؛ «صدقه»، هفتم «زیارت امیرالمومنین(ع)، هشتم؛ «خواندن زیارت جامعه».
انتهای پیام