محمدصادق محقق، پژوهشگر و شاعر آیینی در یکی از آثار خود به نام «تجلی غدیر و مناقب حضرت امیر(ع) در شعر دری دیروز تا امروز روز» به جستجوی جلوههای غدیر در میراث شعر فارسی پرداخته است.
در دیباچه این کتاب میخوانیم:
«امام صادق علیه السلام سلام به ابوبصیر فرمود: ای ابو محمد به خدا سوگند ولایت امام علی بن ابیطالب(ع) در زمین تعیین نشده است و که از آسمان تعیین شده آن هم به طور شفاهی و رودررو. مضمون این حدیث و احادیث متعدد دیگری که از پیامبر گرامی اسلام(ص) و ائمه نقل شده است به خوبی گویای این مطلب است که گزینش حضرت علی(ع) به امر ولایت و امامت و تعیین ایشان برای احراز مقام وصایت خاتمالانبیا(ص) همچون بعثت پیامبران از جانب خداوند الرحمن بوده است و این گزینش مستلزم تمهیداتی آسمانی و عنایاتی ربانی است که در نتیجه آن، حضرت امیر مظهر فضایل و صاحب امتیازاتی میشود برتر از دیگر افراد بشر؛ فضایل و امتیازاتی که هر صاحب نظری را به تحسین و تمجید وامیدارد و هر فرهیختهای در مقابل چنین شخصیت والایی سر تعظیم فرود میآورد. شخصیتی که به قول حسن صدر در نظر آدمیان و از زاویه دید همه جهانیان ناپیدا و بی حد و بیکران است و جا دارد که او را نامتناهی نامید.»
محمدصادق محقق در گفتوگو با ایکنا از خوزستان درباره این اثر خود گفت: تحقیق این کتاب را با این نیت شروع کردم که غدیریههایی که در شعر فارسی از قدیمترین ایام تا امروز سروده شده به نوعی تدوین و از نظر لغوی و اشاره به آیات و روایات تحلیل کنم. این اثر در ضمن کار دو بخش شد. بخش دیروز که شامل دورههای گذشته است و بخش امروز که دوره معاصر تا روزگار کنونی را در برمیگیرد.
وی اظهار کرد: در بخش دیروز با این که از قدیمترین شاعران صحبت غدیر مطرح بود؛ مثلاً منوچهری که حضرت علی(ع) را مرد غدیر دانسته بود یا کسایی مروزی (متولد ۳۴۱) که به امر وصایت حضرت علی(ع) اشاره کرده است، با روی کار آمدن دولتهایی مثل سلجوقیان و غزنویان و خوارزمشاهیان که اهل تسنن بودند، شاعران کمتر به مسائل غدیر پرداختهاند.
محقق ادامه داد: از قرن ششم به بعد کمکم مسئله غدیر در شعر فارسی از زمان شاعری به نام قوامی رازی مطرح شد. البته قوامی رازمی تقریباً یک شاعر ناشناخته است اما او اولین شاعری است که به امام زمان ما اشاره کرده است. او قبل از سعدی میزیست. همینطور که جلوتر میآییم غدیریهها بیشتر میشود. بنابراین بخش اول اختصاص به غدیریهها ندارد و از مناقب حضرت علی(ع) نیز در اشعار وجود دارد. اما در بخش دوم بیشتر به غدیریهها توجه شده است.
این شاعر آیینی بیان کرد: در بخش اول ۴۱ شاعر را در نظر گرفتیم و نمونهای از اشعار آنها ذکر شده است؛ اما در بخش دوم(بخش امروز) 45 شاعر را نام بردم و مفصلتر شد. مثلاً در همین خوزستان شاعری مثل شباب شوشتری داریم که ۱۴ غدیریه دارد یا بهار دزفولی که سه غدیریه دارد. همچنین شاعرانی مثل صغیر اصفهانی، خرم شیرازی، ترکی یا میرزا حبیب خراسانی غدیریههای متعددی دارند. از این رو بخش دوم غنیتر و مفصلتر از بخش اول شد. بخش دوم از ملک الشعرای بهار تا زمان خودمان را در بر میگیرد.
این پژوهشگر گفت: بعد از تدوین کار تصمیم گرفتم دیباچهای برای آن بنویسم. این دبیاچه در عمل مفصل شد. بنده فضایل و امتیازات حضرت علی(ع) را در ۱۵ شماره در این دیباچه طرح کردم که ۶۰ صفحه شد. آخرین فضیلتی که در این دیباچه مطرح کردم نهجالبلاغه بود که از امتیازات حضرت علی(ع) است. در این قسمت، بخشی از سخنان حضرت علی(ع) را که در ادبیات فارسی انعکاس شایستهای داشته است عنوان کردم. مثلاً یک بخش از بوستان سعدی با نامه حضرت علی(ع) به مالک اشتر مطابقت دارد. همچنین حدیثی دیدم که صد یا صدها بیت در شعر فارسی از آن اقتباس شده است. این اشعار از شعرای قدیمتر مثل مولوی یا شعرای جدید است. این دیباچه تبدیل به ۲۰۰ صفحه شد که لازم است در اثر مستقل دیگری چاپ شود و همت مردانهای نیاز است تا این کار سریعتر به چاپ برسد.
وی با بیان اینکه یکی از امتیازات حضرت علی(ع) که در این کتاب مطرح کردم مباهله است، افزود: این عنوان را در بخش اول در ذیل قسمت مربوط به کسایی مروزی توضیح دادهام. بعد اشعاری که درباره مباهله است در کتاب ذکر شدند. همانطور که میدانید آیه مباهله خیلی اهمیت دارد که میفرماید: «تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ» (61 آل عمران) از این آیه فهمیده میشود که مصداق «انْفُسَنَا» در این آیه حضرت علی(ع) است. پیامبر اسلام(ص) عزیزترین کسان خود را در معرض مباهله قرار داد؛ یعنی اگر بر حق نباشند مورد نفرین طرف مقابل قرار گیرند و نابود شوند که مسیحیان نجران وقتی میبینند پیامبر اسلام(ص) با نزدیکترین کسان خود آمده است از مباهله منصرف میشوند.
محقق ادامه داد: بنابر این ما کلیدواژه «نفس» را در این آیه داریم. اشعار فراوانی داریم که در آنها حضرت علی(ع) به عنوان نفس پیامبر(ص) معرفی شده است. شاعران با کلمات دیگری مثل نفس نبی، نفس احمد، جان پیغمبر، جان احمد و ... به مباهله اشاره کردهاند. اولین شاعر کسایی مروزی بود که مباهله را در شعر خود مطرح کرد. او چنین سروده است:
فهم کن گر مؤمنی فضل امیرالمؤمنین
فضل حیدر، شیر یزدان، مرتضای پاکدین
فضل آن کس کز پیمبر بگذری فاضل تر اوست
فضل آن رکن مسلمانی، امام المتّقین
ای نواصب، گر ندانی فضل سرّ ذوالجلال
آیت قربی نگه کن و آن ِ اصحاب الیمین
قل تعالو ندع بر خوان، ور ندانی گوش دار
لعنت یزدان ببین از نبتهل تا کاذبین
نمونهای از حدیقه سنایی:
مرتضایی که کرد یزدانش / همره جان مصطفی جانش
هردو یک قبله و خردشان دو / هر دو یک روح و کالبدشان دو
نمونه دیگر از دیوان شاه نعمت الله ولی:
مسند ملک ولایت در حقیقت آن اوست / در حریم عصمتش روح القدس دربان اوست
روح اعظم جان عالم عقل کل از جان و دل / در امامت این امام انس و جان جانان اوست
نفس خیرالمرسلین است و ولی کردگار/ لافتی الا علی لاسیف الا ذوالفقار
عطار نیز چنین سروده است:
علی در دل به بین ولُو کَشَفْ یاب/اگر مرد رهی مگذر ازین باب
علی نفس محمد دان حقیقت/علی بیرونست از دار طبیعت
علی بنمایدت راز نهانی / گشاید بر تو درهای معانی
عماد الدین نسیمی شروانی نیز چنین به مباهله اشاره کرده است:
بدان محمد امّی که در شب معراج/ قدم نهاد و گذشت از مقام «أو أدنی»
که مظهر ولی الله علی ابوطالب/ حقیقتا ز محمد علی نبود جدا
به حکم «نفسک نفسی» نبی علی را گفت/ به حکم «دمک دمی» علی است نقطهء با
وحشی بافقی نیز سروده است:
تعالی اله زهی ذات مطهر
که آمد نفس او نفس پیمبر
دو نهر فیض از یک قلزم جود
دو شاخ رحمت از یک اصل موجود
به عینه همچو یک نور و دو دیده
که آن را چشم کوته بین دو دیده
دویی در اسم اما یک مسما
دوبین عاری ز فکر آن معما
پس این شاهد که بودند از دویی دور
که احمد خواند با خویشش ز یک نور
محتشم میگوید:
ای وجود اقدست روح و روان مصطفی
مصطفی معبود را جانان تو جان مصطفی
همچنین فیض کاشانی سروده است:
تا نباشد بندهای را عزم و اخلاص علی
کی امیر المؤمنین و نفس پیغمبر شود
فیاض لاهیجی نیز درباره مباهله میگوید:
که بود آنکه با او به فرمان ایزد/ نبی شد مباهل به قوم نصارا
انتهای پیام