به گزارش خبرنگار ایکنا؛ نشست عقل سرخ، از سلسله نشستهای اصحاب علوم انسانی در باب فهم و تبیین جهان مقاومت پس از شهادت سردار سلیمانی، امروز، 14 بهمنماه با حضور جمعی از علاقهمندان در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران برگزار شد.
حجتالاسلام محمد دادسرشت، از پژوهشگران حوزه دین و جامعه در این نشست بیان کرد: مسئلهای که ذهن متفکران جامعهشناس را در قضیه شهادت سردار سلیمانی درگیر کرد، عبارت از وحدت اجتماعی بود که بعد از شهادت ایشان مشاهده کردیم. البته قبل از شهادت نیز این حرفها زیاد بود که میگفتند به دلیل محبوبیت ایشان، ممکن است برای ریاست جمهوری کاندیدا شوند و بعد از شهادت دیدیم که از همه طیفهای فکری و از کودک و جوان و ... منقلب بودند و گریه میکردند. همچنین وقتی قرار شد ایشان را در تهران تشییع کنند، برخی از استانها خواهان برگزاری مراسم تشییع در شهر خود شده بودند و در هر صورت چنین وحدتی به وقوع پیوست.
وی تصریح کرد: آنهایی که بحثهای جامعهشناسی اسلامی را پیگیری میکنند، با مفاهیمی از جمله سنت اجتماعی آشنا هستند. سنتهای اجتماعی، با اختلاف اندک، قوانین اجتماعی هستند. در حقیقت قوانین اجتماعی را با تجربه کشف میکنیم و سنتهای اجتماعی را با ادبیات وحیانی. سنت اجتماعی یا سنتالله، رویه خدای متعال و تدابیر حاکم بر جامعه است. خدای متعال وقتی انسان را آفرید، مدل زیستی او را نیز به وجود آورد. مانند نفس کشیدن انسان که نمیتواند نفس نکشد و زنده بماند. به همین صورت، مدل تکوینی جامعه نیز قوانینی دارد که با اصطلاح سنت از آن یاد میشود و خداوند هنگام تکون این عالم، این سنتها را حاکم کرده است.
دادسرشت در ادامه افزود: در ادبیات جامعهشناسان، از قوانین اجتماعی صحبت میکنیم، اما در ادبیات دینی، سنتالله را داریم و میگوییم اینها را خداوند جای داده و جزء تکون خلقت است. اگر اینطور گفتیم، تبدلناپذیر میشود. اینکه انسان نفس کشیدن را از خود سلب کند، تبدلناپذیر است و نمیتواند چنین کاری را انجام دهد. در جامعه نیز سنتالله همینطور است. البته که اراده انسان همیشه حاکم است و به قول شهید صدر، سنتهای الهی و اجتماعی، از زیر دست بشر جاری میشوند و اراده انسان در آن وجود دارد. حتی میتواند آن را خاموش کند، اما هرگز تبدلپذیر نیست. مثل فطرت است که میگوییم ساختار انسان اینطور است. این فطرت، تحولناپذیر است، اما میتوانید امور فطری را خاموش کنید. مانند آیینهای که غبار زیادی روی آن نشسته و کارکرد خود را از دست داده است. این سنتها نیز دقیقاً ممکن است با اراده انسانی خاموش شوند. بنابراین، سنتهای الهی، امور حاکم بر جوامع هستند و خیلی از آنها را نیز مشاهده کردهایم.
وی تصریح کرد: نکته دوم اینکه، برخی از مفاهیم به دلایلی مغفول هستند که این مغفول ماندن یا به دلیل تکثر خوانشها از یک مفهوم است، یا به دلیل دمدستی بودن آنها یا به دلیل استعمالهای متعدد است. وقتی آن مفهوم از دست برود، آثار اجتماعی که داشته و باور معنایی آن نیز از دست میرود. یکی از آن مفاهیم، باورهای انگیزشبخش و باورهای منجر به کنش است که اسم این مفهوم در ادبیات دینی ما ایمان و کفر است.
دادسرشت گفت: ایمان، یک باور تصدیقی و قلبی است و کسی که ایمان دارد، کفر هم میتواند داشته باشد. اینها، دو سر پیوستارند و آن باورهای انگیزشبخشی هستند که به کنش منجر میشوند و اینکه در قرآن ایمان و عمل صالح را با هم آورده است، دلیلش این است که باورهای انسان که محرک او هستند، موجب کنشی مطابق آن باور میشوند. حال اگر این باور حق باشد، ایمان و اگر ضدارزش باشد نیز کفر است.
وی در ادامه افزود: سنت اجتماعی در قرآن داریم به صورت خاص در مورد مومنان همان است که در آیه 96 سوره مریم میفرماید: «إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمَنُ وُدًّا»، یعنی کسانی که کنش مطابق با باور محرکبخش و باور انگیزشبخش را انجام دادهاند، خداوند برای آنها مودت را ایجاد میکند و مراد خداوند از این آیه نیز این است که قانون عالم اینطور است و عالم به اینصورت تکون یافته است. بنابراین، کسی که به حق باور داشته باشد و کنش مطابق با آن را انجام دهد، چنین پاداشی در انتظارش خواهد بود. ما در ادبیات دینی دو واژه «محبت» و «مودت» را داریم و این آیه سنت عشق اجتماعی را مطرح میکند.
دادسرشت گفت: محبت به آن علاقه قلبی میگویند که از قلب خارج نمیشود و به کنش منجر نخواهد شد، اما اگر این علاقه به کنش منجر شد و آن را ابراز کردیم، «مودت» محقق شده است. در فارسی به آن محبت و عشق میگوییم که عشق پررنگتر است. شهید سلیمانی نیز نمونهای از کسی است که تلاشش را برای یک هدف متعالی گذاشته است و ایمان و کنشهای مطابق با آن ایمان را در ایشان دیدیم.
انتهای پیام