سیدناصر رضوی، قاری و مدرس قرآن، هماکنون ساکن اصفهان است. در اول فروردین 1334 در تهران متولد شد. او از قاریانی بود که برای تشییع پیکر امام خمینی(ره) حضور یافت و بر پیکر مطهر ایشان سوره مبارکه حمد را به سبک استاد منشاوی تلاوت کرد. او که رشد قرآنی خود را در تهران و با زانو زدن محضر استادانی چون مولایی(ابراهیم پورفرزیب) و ... و تشویقهای بیامان خانوادهاش میداند. در گفتوگو با خبرنگار ایکنا درباره دوره کودکیاش، میگوید: «از سنین ششسالگی و پیش از پیروزی انقلاب، بیامان عاشق شنیدن کلام خدا بودم. اولین معلم قرآنم مرحوم حاج مهدی تبریزی بود که در میدان شاپور سابق تهران، بازارچه قوامالدوله کت و شلوارفروشی داشت و از یک چشم هم نابینا بود. البته در همان سنین در اغلب جلسات قرآن ترکزبانان که از سوی زنجانیها و تبریزیها در بازارچه قوامالدوله، کوچه وزیرنظام برپا میشد، حضور پیدا میکردم. پدرم نقش مهمی در حضور من در مساجد داشت و در کنار آن نیز برادر بزرگترم سیدمهدی رضوی پا به پای من در جلسات قرآن شرکت و به صورت تخصصی و حرفهای با من کار میکرد».
رضوی با تأکید بر تشویقهای اصلی از سوی پدر و مادرش در این عرصه، اظهار میکند: «سپس در جلسات تخصصی مرحوم بیوک اصلمحمدی در میدان امام حسین(ع) تهران حضور پیدا میکردم. همچنین در جلسه قرآن استاد مولایی در مسجدالرضا(ع) واقع در خیابان بهار شرکت میکردم و حتی خاطرم هست به دلیل شلوغی این جلسه قرآن، مدت زیادی در نوبت میماندم تا اینکه زمانی به من برسد و آیاتی از قرآن را تلاوت کنم و در آنجا نیز قرآنآموزان به خوبی رقابت میکردند».
سبک عبدالباسط پیش از سن بلوغ
این مدرس قرآن بیان میکند: «پیش از رسیدن به سن بلوغ به تقلید سبک عبدالباسط که طی آن زمان در ایران معروف بود، تلاوت میکردم، اما به اندازهای عاشقانه تمرین میکردم که تلاوتهایم بیشتر حالت تنغیمی داشت، یعنی مخلوط بود. اما تاکنون حدود پنجاه سال است به سبک مرحوم محمد صدیق منشاوی تلاوت میکنم و هیچ گاه از استماع تلاوتهای ایشان سیر نمیشوم».
رضوی خود را از جمله شاگردانی میداند که خداوند عشق به تلاوت قرآن را در او ایجاد کرده و حلاوت آن را به وی چشانده است و همین موجب شده که چند قدم جلوتر رود و با سرعت بیشتری پلههای رسیدن تا موفقیت را در این عرصه طی کند.
او همچنین طی ایام عزاداری اباعبدالله الحسین(ع) مسئولت دستههای کوچک عزاداری را در بازارچه قوامالدوله برعهده میگرفت و گاهی نیز نوحهخوانی و مدیحهسرایی نیز میکرد. رضوی اظهار میکند: «والدین طی آن دوره، سعی میکردند تا فرزندان هم در برنامههای قرآنی و هم در برنامههای اهلبیتی پرورش و رشد پیدا کنند و من هم بی امان به سبک تخصصی عبدالباسط قرآن را تمرین میکردم و همان اندازه نیز در مجالس ذکر اهل بیت حضور پیدا میکردم. همین امر موجب شد تا در سن 12سالگی به عنوان مربی قرآن فعال شوم. همچنین پس از انتقال منزلمان به خایان سیمتری نیروی هوایی در آنجا نیز به عنوان مربی قرآن فعالیت میکردم و اقدام به راهاندازی جلسه قرآن در مسجد و سپس به صورت سیار در منازل کردم به گونهای که بیش از 150 شاگرد داشتم».
رضوی که هنوز صدای الله الله گفتن افرادی که در جلسه قرآن وی حاضر بودند، میشنود، میگوید: «همین تشویقها و هیجانها از تلاوت آیات نورانی کلام وحی موجب شد که با آزار و اذیتهای رژیم منحوس پهلوی روبرو شوم، به گونهای که روزی با مراجعه به منزل، از پدرم خواستند تا این جلسات قرآن را تعطیل کند. حتی بسیاری از شرکتکنندگان در جلسات قرآن جز شهدای انقلاب اسلامی شدند؛ همچون شهید طهرانی، شهید علیرضا عربشاهی، شهید جباری و ... . همچنین بسیاری از این قرآنآموزان آن زمان جز مبلّغان انقلاب شدند و در شهرهای مختلف حضور داشتند.
مهندس رشته مکانیک تأسیسات
این مدرس قرآن که در رشته ریاضی در مقطع دبیرستان تحصیل کرده است و سپس در دانشگاه خواجه نصیرالدین طوسی (پیش از انقلاب در قالب مؤسسات مختلف و به اسامی دیگری شناخته میشد که از سال 67 با تجمیع چند مؤسسه نام خواجه نصیر طوسی را به خود گرفت)، رشته مکانیک تأسیسات را تا مقطع فوق دیپلم گذراند، میگوید: «طی دوران تحصیلم در دانشگاه به دلیل اینکه روزها به تدریس قرآن میپرداختم و عصرها از ساعت 16 تا 21 به کلاسهای دانشگاه میرفتم، فرصت آنچنانی برای خواندن دروس پیدا نمیکردم و هنگامی که تصمیم گرفتم در کنکور دوره مهندسی شرکت کنم، نتوانستم آن طور که باید درس بخوانم، طی بازه زمانی کوتاه، شبانهروز درس خواندم و سپس به حضرت موسیبنجعفر(ع) توسل کردم تا با یک بار خواندن دروس، آنها را در ذهنم بسپارم و توانستم رتبه سوم را بین کل رقبای این آزمون در دانشگاه خواجه نصیر کسب کنم و در کل ایران رتبه 16 را کسب کردم و وارد مقطع کارشناسی شدم و پس از چند ترم، در بحبوحه جریان انقلاب و فعالیتهای انقلابی قرار گرفتم و پس از پیروزی انقلاب اسلامی به اصفهان آمدم و 40 واحد پایانی را رها کردم».
وی درباره شیوه تدریسش بیان میکند: «من دقیقاً آن چیزی که باعث رشد خودم شد، عیناً آن را در جلسات پیاده کردم و آن استماع زیاد قرآن بود و چون عاشق این کار بودم خود به خود این عشق را به شاگردانم منتقل میکردم که آنها نوار صوتی قرآن قراء مصری را زیاد گوش کنند. همچنین در مشهد زمینه آشنایی من با استاد حاج سیدمرتضی ساداتفاطمی، که از شیوخ قرآن ایران هستند، فراهم شد. ایشان به سبک استاد مصطفی اسماعیل تلاوت دارند و طی آن زمان با اشراف مقام معظم رهبری در مشهد رشد پیدا کرده بودند و در مسجد کرامت مشهد که هنوز نیز پا برجا است، حضور پیدا میکردند».
رضوی با اشاره به اینکه زمینه آشنایی با استاد ساداتفاطمی، جلسات قرآن صحن مسجد گوهرشاد بود، میگوید: «هنگامی که با ایشان آشنا شدم، از جمله شاگردان دائم این جلسات شدم به گونهای که سعی میکردم بیشتر به مشهد مقدس سفر کنم تا بتوانم بیش از گذشته در این جلسات حضور پیدا کنم و شاهد بودم که مشهدیها چگونه با صدای الله الله اکبر به تشویق تلاوتهای این قاری میپرداختند».
ادب و احترام؛ دو ویژگی استاد مولایی
«همچنین در تهران نیز هنگامی که در کلاسهای قرآن استاد سبزعلی حضور پیدا میکردم، فریادهای تشویقها، همه به آسمان بلند بود و یا جلسه استاد مولایی که احترام ویژهای برای قرآنآموزان قائل بودند و ادب و احترام دو ویژگی استاد مولایی بود، باعث میشد که قرآنآموزان اخلاق قرآنی و عمل به آموزههای قرآنی را به عینه در رفتار و عمل استادان جلسات قرآن ببینند. دقیقاً مواردی را که در جلسات قرآن دیده بودم، سعی کردم تا در جلسات و کلاسهای قرآن خودم پیاده کنم. استماع زیاد تلاوت قرآن، ایجاد روحیه میان قرآنآموزان و همچنین رعایت ادب و احترام در جلسات قرآن، این سه شاخص، موجب جذب قرآنآموزان به جلسات قرآن شد؛ به گونهای که بسیاری از آنها به خارج از کشور رفتهاند اما همچنان جلسات قرآن در آنجا تشکیل میدهند».
رضوی با اشاره به اینکه گاهی استادانی چون شهریار پرهیزکار، عباس امام جمعه و محمدحسین سبزعلی من را منشاویخوان ایران خطاب میکنند، بیان میکند: «در زمان جوانی صدایم شبیه استاد منشاوی بود که شبیه این استاد به گونه عاشقانهوار تلاوت میکردم. احساس میکنم خداوند بالاترین درجه را به من اعطا کرده است».
انتظار مادی تأثیر واقعی استاد قرآن را از بین میبرد
وی با تأکید بر نقش مهم پیشکسوتان قرآنی میگوید: «با لباس پیشکسوتی میتوانیم بالاترین خدمتها را انجام دهیم، چنانکه استادانی چون مولایی و بیوک اصل محمدی و دیگر استادان و پیشکسوتان قرآنی کشور مانند استادان اصفهانی چون شکوهنده، پدر دو شهید و عباس نخودی و ... اینگونه بودهاند و لباس تواضع به تن داشتند».
رضوی با ابراز گلایه از اینکه انتظار تقدیر و تشکر داشتن، اشتباه است، اظهار میکند: «اینکه انتظار داشته باشیم تا چنین مراسمی برپا شود، هرگز خداوند تأثیر بنده را به عنوان استاد قرآن، منتقل نمیکند».
این پیشکسوت قرآنی میافزاید: «استادان قرآن باید با کمترین توقع و انتظار در راه بسط و گسترش فعالیتهای قرآنی تلاش کنند و هر روز بر رونقهای این جلسات بیافزایند تا به مانند گذشته این جلسات با توجه همراه باشد، اما از طرف دیگر باید به معرفی این استادان قرآنی و مستندسازی از لحظات زندگی آنها اقدام شود، چنانکه مجموعه دارالهدی با بیش از ربع قرن فعالیت در حال حاضر در شهر اصفهان با مدیریت بنده فعال است و بدون دریافت ریالی شهریه، فعالیت میکند. البته در شهر اصفهان به دلیل اینکه جلسات مختلف قرآنی در حال برپایی است، جلسهای ندارم، اما جلسهای در فولادشهر و زرینشهر اصفهان دارم که طی آن بیش از 15 تا 20 روحانی حضور دارند که این جلسات به صورت هفتگی برگزار میشود».
نقش همسر
رضوی بیش از چهلسال از ازدواجش میگذرد و ثمره آن دو دختر به نامهای هاجر و سعیده است. وی استمرارش در این عرصه را مرهون همسرش میداند که بالاترین همکاری را با او داشته است. او ادامه میدهد: «به گونهای که طی سفرهای تبلیغیام به خارج از کشور، هنگامی که بیش از 10 روز نیز میگذشت، همسرم بدون کمترین گلایهای با من همراه و تربیت فرزندانم را عهدهدار بود».
رضوی درباره سفرهای اعزامی به خارج از کشور، بیان میکند: «پنج سفر به کشور آرژانتین داشتم. در نخستین سفرم به محض آغاز فعالیتهای آموزشی، مردم شیعه و اهلتسنن و حتی مسیحیان و بودائیان از این دورهها استقبال کردند به گونهای که طی سفرهای مختلف به جای پنج روز، چهارماه من را نگه داشتند که در ادامه این سفرها همچنین به شهرهای مختلف آرژانتین به منظور اجرای برنامههای آموزشی رفتم».
وی درباره حرفه اصلیاش اظهار میکند: «در حال حاضر مشغول به تدریس در دانشگاه به صورت حقالتدریس هستم و در کنار آن به امر آموزش قرآن و مدیریت مجموعه قرآنی، سخنرانی و مجریگری در جلسات قرآن میپردازم. بنده بیش از 45 سال است که مجری جلسات قرآنی هستم. خاطرم هست هنگامی که صداوسیما، استادان محمود منشاوی و مرحوم شیخ شعبان عبدالعزیز صیاد را برای اجرای محافل قرآنی دعوت میکرد، بنده به همراه همسرم با اتومبیل شخصی به دنبال ماشین صدا و سیما در شهرهای مختلف چون تهران، کرج راه میافتادیم تا هر مکانی که این دو قاری مصری به اجرای برنامه میپردازند، من هم اجرای مراسم را برعهده داشته باشم و حتی در مقابل آنها به تلاوت آیاتی پرداختم که هنوز از صدا و سیما پخش نشده است».
انتهای پیام