خاطراتی از خدمات قرآنی آیت‌الله گلپایگانی؛ از شهریه حفظ تا تأسیس اولین کتابخانه قرآنی
کد خبر: 3793463
تاریخ انتشار : ۰۸ اسفند ۱۳۹۷ - ۱۱:۰۵
در گفت‌وگو با حجت‌الاسلام گلپایگانی مطرح شد؛

خاطراتی از خدمات قرآنی آیت‌الله گلپایگانی؛ از شهریه حفظ تا تأسیس اولین کتابخانه قرآنی

گروه حوزه‌های علمیه ــ حجت‌الاسلام والمسلمین محمدباقر گلپایگانی، فرزند آیت‌الله العظمی گلپایگانی، از مراجع پیشین تقلید، به بیان خاطراتی از والد مرحوم خود به ویژه در زمینه انس با قرآن پرداخت.

پدرم مقید بود روزی 2 جزء قرآن بخواند/ ساده‌زیستی و اخلاص در ایشان موج می‌زدبه گزارش ایکنا، این روزها مصادف با بیست و ششمین سالگرد ارتحال آیت‌الله سیدمحمدرضا گلپایگانی، از مراجع تقلید معاصر، است؛ مرجعی که علاوه بر ابعاد برجسته علمی، اخلاقی و حتی سیاسی به فردی مشهور است که در رفیع کردن جایگاه قرآن در حوزه تلاش‌های وافری داشت.

آیت‌الله گلپایگانی از اولین مراجعی است که برای حفظ قرآن کریم شهریه ویژه‌ای اختصاص داد، کتابخانه‌ای قرآنی تأسیس کرد و اولین همایش علمی قرآنی نیز با اشراف ایشان برگزار شد. به همین مناسبت سراغ فرزند ایشان، حجت‌الاسلام والمسلمین سیدمحمدباقر گلپایگانی، رفتیم تا خاطراتی از زندگی آن مرحوم را برای ما بازگو کند.

وی با قدردانی از ایکنا برای اهتمام به معرفی الگوهای دوران معاصر برای نسل جوان تأکید کرد: بسیاری از مشکلاتی که امروز گریبانگیر جامعه است ریشه در سبک زندگی ما دارد؛ آقای ما، مرحوم گلپایگانی، نخستین درسی که برای همه ما باقی گذاشته ساده‌زیستی است؛ وی هیچ تکلفی در زندگی نداشت و به حداقل‌ها کفایت می‌کرد.

وی افزود: برخی از اقوام و دوستانی که به منزل ما می‌آمدند و وضعیت خانه را می‌دیدند و وقتی آنجا را با منازل افراد دیگری مقایسه می‌کردند که در حوزه در مرتبه پایین‌تری از حاج آقا بودند تعجب می‌کردند.

محمدباقر گلپایگانی افزود: در آن دوره مثلاً در منزل برخی طلاب ماشین لباسشویی (متناسب با آن دوره) وجود داشت، ولی در منزلمان این وسیله را نداشتیم، زیرا حاج آقا سعی می‌کردند در حد طلاب زندگی خود را اداره کنند.

فرزند مرحوم گلپایگانی به برنامه‌های روزانه آن مرحوم اشاره کرد و گفت: آقا صبح‌ها یک ساعت تا یک ساعت ونیم مانده به اذان صبح از خواب برمی‌خاستند و دعا و قرآن و نماز می‌خواندند که منتهی به اذان صبح می‌شد و به حرم مشرف می‌شدند؛ بعد از حرم و زیارت نیز یک جزء قرآن را صبحگاه تلاوت می‌کرد و بعد صبحانه مختصری میل می‌فرمود؛ غالباً هم صبحانه ایشان در حد نان و پنیر معمولی بود و بعد مقداری مطالعه درسی را که در روز داشتند انجام می‌داد و سپس هم در کلاس درس حاضر می‌شدند. بعد از کلاس به منزل می‌آمدند و تا اذان ظهر پاسخگوی مراجعات مردمی بودند و نیم ساعت به ظهر مجدداً پیاده عازم مسجد می‌شدند.

وی با بیان اینکه آقای گلپایگانی این طور نبود که بگوییم غذایش نان و نمک بود، اظهار کرد: برای ناهار معمولاً غذاهایی را که در میان مردم رواج داشت و به اندازه کافی برای بدن مفید بود می‌خورد؛ گاهی هم اگر میوه نوبرانه، به خصوص خیار و خربزه، برای ایشان تهیه می‌شد، اعتراض می‌کرد که چرا میوه نوبرانه خریداری شده است؛ ایشان اصطلاحی داشت که در این مواقع به کار می‌برد و می‌گفت: «الان آدم‌خور نشده» که این حرف کنایه از این بود که میوه نوبرانه را چون اکثر مردم نمی‌توانند بخورند برای منزل ما هم نباید تهیه شود

محمدباقر گلپایگانی گفت: آقا ویژگی‌ای که داشت این بود که دوست نداشت کاری را در منزل به کسی ارجاع بدهد و اگر قرص و یا چای و چیزی می‌خواست، خودش انجام می داد؛ روزی بنده کتابخانه آقا را مرتب کردم، ولی وقتی به خانه برگشت دوباره آن را به هم ریخت و گفت من با وضعی که خودم چیده‌ام می‌توانم راحت کتاب انتخاب کنم.

وی با اشاره به صمیمیت میان آقا و والده تصریح کرد: آقا در سال 1304 با مادرمان ازدواج کرد و در مدت 68 سال زندگی مشترک با صمیمیت در کنار هم زندگی کردند؛ اساساً اختلافی در میان آن‌ها وجود نداشت و اگر گاهی تفاوت سلیقه بود، ایشان گذشت می‌کرد و اگر اعتراضی می‌شد، سکوت می‌کرد و مقید بود تا رضایت والده تأمین شود؛ البته مادر هم مانند آقا ساده‌زیست و تابع بودند.

پدرم مقید بود روزی 2 جزء قرآن بخواند/ ساده‌زیستی و اخلاص در ایشان موج می‌زدمحمدباقر گلپایگانی ادامه داد: عصرها حاج آقا در منزل نامه‌های مردم را قرائت می‌کرد و به مشکلاتشان رسیدگی می‌کرد تا منتهی به نماز مغرب می‌شد و بعد از نماز مقید بود که یک جزء دیگر قرآن را تلاوت کند.

وی ادامه داد: آقا برخورد خوبی با بچه‌ها داشتند. به خاطر همین وقتی بچه‌های فامیل و نوه‌ها به منزل آقا می‌رفتند، اول داخل اتاق ایشان می‌شدند، چون همیشه در کمدشان تنقلاتی برای بچه‌ها می‌گذاشت؛ در اعیاد هم عیدی می‌دادند و به خصوص اگر بچه‌ها سوره ای از قرآن را حفظ بودند، عیدی مخصوص می‌گرفت. وی همچنین با اینکه به پاکی و نجسی در حد شرع تقید داشتند، ولی به شدت به وسواس بون حساسیت داشت؛ وقتی از حمام بیرون می‌آمد با پای خیس روی فرش می‌آمدند و وقتی می‌گفتیم احتیاط دارد، می‌فرمود مگر شما صددرصد مطمئنید که نجس است؟ لذا اعتنایی به وسواس نداشت و خیلی با آن مخالف بود و می‌فرمود پشت سر آدم وسواسی نباید نماز خواند.

 وی با اشاره به برخورد آقا با برخی منکراتی که در رفت و آمدهای خانوادگی و فامیلی پیش می‌آمد، بیان کرد: حجاب در بیت آقا نهادینه بود و همه نوه‌ها و فرزندان و فامیل هم رعایت می‌کردند و مقید بودند، ولی اگر دختربچه‌ای در ایام گرم سال لباس نامناسبی داشت، تذکر می‌دادند. همچنین وقتی باب غیبت باز می‌شد، سریع می فرمودند که حرف خودتان را بزنید و البته همه هم آن قدر ایشان را دوست داشتند که مراعات می‌کردند.

وی تأکید کرد: اخلاص آقا خیلی مهم بود و همه امور را برای خدا انجام می‌داد؛ گاهی برخی افراد تمجیدهایی می‌کردند و آقا سریع موضع می‌گرفت که اخلاص مرا به هم زدید؛ راضی به رضایت الهی بود و وقتی به بیماری و گرفتاری مبتلا می‌شدند، الحمدلله می‌گفت و وقتی علت را می‌پرسیدیم، می‌فرمود این الحمدلله برای آن است که بیماری و گرفتاری نشانه ترفیع است و یا پاک کردن و تنبیه است.

انتهای پیام

captcha