به گزارش ایکنا از لرستان، شهید کرمخدا دریکوند در دهم خردادماه سال 48 در خرمآباد متولد شد.پدرش جلودار و مادرش شازنان نام داشت تحصیلات خود را تا چهارم ابتدایی ادامه داد و در پنجم مردادماه سال 67 در منطقه اسلامآباد غرب بر اثر اصابت گلوله به سر و سینه توسط نیروهای مجاهدین خلق(منافقین) به شهادت نائل آمد و پیکر مطهرش در روستای بدرآباد از توابع شهرستان خرمآبادبه خاک سپرده شد.
در گلچینی از وصیتنامه شهید کرمخدا دریکوند میخوانیم: «به پسرم واقعیت را بگویید.بگویید بهخاطر آزادی تو هزاران تیر دشمن استعمار سینه پدرت را نشانه رفتهاند.بگویید سر پدرت هدف تیر منافقین قرار گرفت.اما هنوز ایمان پدرت در تمامی جبههها میجنگد.بگذارید قلب کوچک پسرم ترک بردارد و نفرت همیشگی ظلم ظالمان جهان در او ریشه بزند.میخواهم پسرم دشمن را بشناسد، مظلومیت را بشناسد و عطشناکی نهال نورس دلش را با فوران حقیقت همبشه عاشورا پیوند بزند».
متن کامل وصیتنامه شهید کرمخدا دریکوند
در وصیتنامه شهید کرمخدا دریکوند آمده است: «به پسرم دروغ مگویید.نگویید من به سفر رفتهام، نگویید من از سفر بازخواهم گشت، نگویید زیباترین هدیهها را برایش به ارمغان خواهم آورد.به پسرم واقعیت را بگویید.بگویید بهخاطر آزادی تو هزاران تیر دشمن استعمار سینه پدرت را نشانه رفتهاند.بگویید خون پدرت بر تمام مرزهای غرب و جنوب کشورش پریشان شده است.بگویید سر پدرن هدف تیر منافقین قرار گرفت.اما هنوز ایمان پدرت در تمامی جبههها میجنگد.
به پسرم واقعیت را بگویید.بگذارید قلب کوچک پسرم ترک بردارد و نفرت همیشگی ظلم ظالمان جهان در او ریشه بزند.بگذارید پسرم بداند که چرا عمس پدرش ا بزرگ کردهاند، چرا مادرش دیگر نخواهد خندید چرا گونههای مادربزرگش همیشه خیس است، چرا پدربزرگش عصا به دست گرفته، چرا عموهایش محبتی بیشاز پیش به او دارند و چرا پدرش دیگر به خانه بازنمیگردد.
به پسرم واقعیت را بگویید.میخواهم پسرم دشمن را بشناسد، مظلومیت را بشناسد و عطشناکی نهال نورس دلش را با فوران حقیقت همیشه عاشورا پیوند بزند.میخواهم پسرم هر روز کنار دیوار اتاق باایستد، قدش را اندازه بگیرد و هر روز شناسنامهاش را ورق بزند، هر روز فانسقه پدرش را ببندد و هر روز پوتین پدرش را امتحان کند هر روز اسلحه پدرش را روغنکاری کند و هر روز با قمقمه پدرش آب بخورد.هر روز بزرگ شدن دستهایش را تماشا کند و هر روز بیتاب روزی باشد که آنقدر بزرگ شود تا برخیزد و قدم در راهی بگذارد که منتهای آن پدرش با لبخندی غرورآفرین چشم انتظار دیار حماسی اوست».
انتهای پیام