چه کنیم کودکانمان دروغ‌گو نشوند؟
کد خبر: 1466248
تاریخ انتشار : ۱۰ آبان ۱۳۹۳ - ۱۴:۵۰

چه کنیم کودکانمان دروغ‌گو نشوند؟

گروه اجتماعی: علت اصلی دروغ‌گویی ترس است و بچه‌هایی که به دروغ متوسل می‌شوند از شرایط حاکم می‌ترسند و این در حالی است که وقتی فضا، فضای صمیمی نباشد، بچه از ترس این‌که تحقیر نشود شروع به دروغ گفتن می‌کند.

به گزارش خبرگزاری بین‌المللی قرآن(ایکنا) از لرستان، دروغ گفتن کودکان، دلیل‌های بسیار متفاوتی دارد. در میان کودکان کم‌ سن‌ و‌ سال‌تر، دروغ‌گویی معنایی مشابه آن‌چه بزرگترها می‌شناسند، ندارد بلکه بیشتر جنبه‌ خیال‌بافی دارد؛ بنابراین، قصد آنان هرگز فریب دیگران نیست.

عمده‌ترین دلیل دروغ گفتن از سوی کودکان در سنین بالاتر، فشار بزرگ‌ترها به آنان برای گفتن جزئیات دقیق یک ماجراست. این تحت فشار قراردادن، کودکان را وادار به گفتن دروغ می‌کند و از این‌جا کودکان، دروغ‌گویی را یاد می‌گیرند‌؛ چراکه دروغ گفتن، آنان را از تنبیه‌شدن باز‌می‌دارد و آنان، این نکته را به تجربه و بر اثر رفتار اشتباه بزرگ‌ترها آموخته‌اند، پس کودک برای گریز از تنبیه شدن و مجازات، دروغ تحویل می‌دهد.

احساس ناامنی و وحشت؛ ریشه بسیاری از دروغگویی‌ها

در حقیقت، ریشه‌ی بیشتر دروغ‌ها به‌دلیل احساس ناامنی و وحشت از مجازات و تنبیه است؛ بنابراین، چنان‌چه کودک به‌خاطر راست‌گویی، درباره‌ اتفاقی ناخوشایند یا ناشایست، از سوی مادر و پدر و یا بزرگ‌ترها تنبیه نشود، به دروغ‌گفتن پناه نمی‌آورد. هرچه کودک، بزرگ‌تر می‌شود، از مسئولیت اخلاقی بیشتری برخوردار شده و چون دروغ‌گویی، وجدانش را می‌آزارد؛ بنابراین‌ از دروغ‌گفتن، بیشتر پرهیز می‌کند.

والدین باید برای جلوگیری و درمان دروغ‌گویی در کودک خود مواردی را مدنظر قرار دهند که از جمله می‌توان از شناخت علل دروغگویی، دادن آگاهی، ایجاد محیط سالم، عفو و بخشش، محدود کردن توقعات و ... اشاره کرد. باید بدانیم که چرا کودک دروغ می‌گوید و چه انگیزه‌ها و موجباتی او را به دروغ وا داشته است! و هدف او از این دروغ چیست!

دادن آگاهی

پس از شناخت علت یا علل، زمان دادن آگاهی و اطلاعات لازم است، برای مثال کودکی که در اثر اشتباه در بیان تخیل و واقعیت دروغی گفته است، باید بفهمد که واقعیت چیست و خواب و خیال چیست و به او بفهمانید که در بیان آن مسئله دچار اشتباه شده است. به فردی که در سن تشخیص است باید تفهیم شود که سخنی را که گفته، ناپسند بوده است و مورد قبول و پذیرش پدر و مادر و دیگران نیست و ممکن است روزی این‌گونه سخنان زیان و خطر پدید آورند و باعث آبروریزی‌هایی شوند.

محیط خانه و تربیت کودک را از ریا و نیرنگ دور سازید و آن‌ها را از دوستان دروغ‌گو، حتی آن‌هایی که گاهی به شوخی دروغ می‌گویند دور کنید؛ چرا که کودک است و جنبه نقش‌پذیری و تقلید دارد.

کودک شاهد بی‌انصافی‌های والدین است، او می‌بیند که پدر یا مادر در اثر اشتباه ظرفی از دستشان می‌افتد و می‌شکند و کسی نیست آن‌ها را مورد بازخواست قرار دهد، ولی همین که نمونه این لغزش توسط کودک انجام شود، او را به باد ناسزا گرفته، متهم به سر به هوایی می‌کنند. در این حالت چون کودک انصافی از پدر و مادر نمی‌بیند و از سوی دیگر مایل به شکست و تحقیر شخصیت خود نیست، تن به دروغ می‌دهد.

عفو و بخشش

در خانه و خانواده و تربیت فرزندان رعایت انضباط و ضوابط اخلاقی ضروری است ولی زیاده‌روی در این امر درست نیست، برای واداشتن طفل به راست‌گویی ضروری است در مواردی از بعضی لغزش‌ها که گاهی خودمان هم مرتکب آن می‌شویم، چشم‌پوشی کنیم و او را ببخشیم. حتی رعایت انصاف ایجاب می‌کند که او در مواردی کارهای جزئی خود را که علنی کردن آن موجب شرم و حیاست، از شما پنهان دارد، البته به شرطی که مخالف با شرع و اخلاق نباشد.

از او انتظار نداشته باشید که همه خواسته‌های شما را برآورده کند و کاری که شما در انجامش ناتوان هستید و یا تنبلی‌‍تان می‌آید آن‌را انجام دهید، او برایتان انجام دهد. فرزندان ما باید در خانه احساس آرامش و اطمینان کنند و مطمئن باشند که خطاهای بی‌اختیار بخشوده می‌شود. تنبیه و سرزنش برای مواردی است که تعمدی در کار باشد و تازه اگر در همان کار عمدی هم سخن راست گفته شود موجب تخفیف در عقوبت باید باشد.

پند و اندرز

این امر در کودکان بسیار مؤثر است؛ چرا که هنوز با فطرت خود فاصله چندانی نگرفته‌اند و هنوز درون و ضمیرشان پاک و صاف است. بیان این‌که خدا از این کار راضی نیست و آدم به جهنم می‌رود، برای بازداشتن بچه‌ها از دروغ مؤثر است.

به فرزندان باید محبت کرد به‌گونه‌ای که او گرمی و لذت آن را بچشد و احساس کند، وجود محبت سبب می شود که کودک نیازی به تظاهر و تصنع نداشته باشد و به دروغ و فریب رو نیاورد. البته لازمه این محبت آن است که در مواردی لغزش او را نادیده بگیرند و اگر هم خطایی مستحق تنبیه انجام داد، او را ببخشند.

ما معمولاً سعی داریم به کودک تفهیم کنیم که راه او راهی درست و به صواب نیست که این سخنان برای همه کودکان قابل فهم نیست اگرچه کودک باید از قبل بداند که دوست داشتن والدین چه منافعی برای او دارد و دوست نداشتن چه زیان‌هایی. بعدها در سنین بالاتر می‌توان به او گفت که این کار را خدا دوست ندارد و چیزی که خدا دوست ندارد در مقابلش عقوبت و مجازات است و او از لذت ها و محبت ها در دنیا و آخرت محروم می شود.

در موارد حادتر می‌توان موضع شدیدتری گرفت و پس از بیان دروغ‌هایش، آن را به رخش کشید و به او تفهیم کرد که ما می‌دانیم تو دروغ می‌گویی، البته لازم است این مرحله پس از همه تذکرات، اخطارها و اندرزها باشد و آن چنان نباشد که در حضور جمعی صورت گیرد و او در این زمینه احساس حقارت کند، چون هنگامی که کودک خود را رسوا ببیند سر از کارهای خطرناکی در می‌آورد و دروغ‌گویی حرفه‌ای می‌شود.

در مواردی که هیچ یک از مواضع بالا سودی نبخشد و فایده‌ای ندهد، بهتر است از راه تهدید و یا تنبیه او را از دروغ‌گویی دور داریم که البته این راه، چندان عملی نیست و تنبیه ما نشان می‌دهد که دیگر در تربیت، کار از کار گذشته است.

مریم رهسپار، روانشناس و مشاور خانواده در گفت‌وگو با خبرنگار ایکنا با اشاره به این‌که دروغ‌گویی فرزندان ذهن خیلی از خانواده‌ها را به خود مشغول کرده است، افزود: خانواده‌ها از این‌که فرزندان دروغ بگویند بدشان می‌آید اما این در صورتی است که اگر خودشان فرصتی پیدا کنند دروغ می‌گویند.

ترس؛ مهم‌ترین عامل دروغ‌گویی کودک

وی با بیان اینکه دروغ بیان سخنی و مطلبی است که مطابق با حق و حقیقت نباشد و خیلی از مواقع حرکت و اشاره است که مطابق با واقع نیست، عنوان کرد: علت اصلی دروغ‌گویی ترس است و بچه‌هایی که به دروغ متوسل می‌شوند از شرایط حاکم می‌ترسند و این در حالی است که وقتی فضا، فضای صمیمی نباشد، بچه از ترس این‌که تحقیر نشود شروع به دروغ گفتن می‌کند.

رهسپار با اشاره به این‌که فرزندان از این‌که مجبورند به والدین دروغ بگویند بسیار ناراحت می‌شود، ادامه داد: اگر این دروغ گفتن ادامه پیدا کند از آن به‌عنوان یک حربه برای بالا رفتن و رد شدن از مشکلات و رسیدن به خواسته‌ها استفاده می‌کند و این زمان است که ترس او ریخته و برای رسیدن به خواسته‌های امروز و فردایش به دروغ متوسل می‌شود.

این روانشناس و مشاور خانواده افزود: این دروغ‌ها آن‌قدر ادامه پیدا می‌کند تا فرد آن خود واقعی‌اش را به خانواده نشان نمی‌دهد و این در حالی است که بعد از مدت‌ها پدر و مادر گلایه کرده و می‌گویند، چرا، فرزندمان را نمی‌شناسیم و خیلی از ما دور شده است.

وی اظهار کرد: زمانی که این معضل را آسیب‌شناسی می‌کنیم، می‌بینیم که در قدم‌های اول پدر محیط آرامی برای بچه فراهم نیاورده است و یا فرزند، از مادری که مرتب طعنه بزند یا سرزنش کند می‌ترسد و به دروغ متوسل می‌شود.

رهسپار دروغ را چیزی بی‌ارزش دانست و افزود: همین دروغ‌های سلسله‌وار باعث می‌شود شخصیت فرد تحت تأثیر قرار بگیرد مانند اینکه یک زنجیر متصل به هم است.

عذاب وجدان به‌خاطر دروغ، عزت نفس کودک را پایین می‌آورد

این روانشناس و کارشناس خانواده‌ با بیان اینکه دروغ باعث می‌شود خود فرد عذاب وجدان داشته باشد، عنوان کرد: عذاب وجدان باعث می‌شود نسبت به خودش عزت نفس نداشته خودش را دوست نداشته باشد و زمانی که فرد خودش را دوست نداشته باشند باز هم به دروغ متوسل می‌شود که خودش را نشان دهد.

وی با اشاره به اینکه دروغ‌های دوران جوانی برای این است که فرد می‌خواهد خود را بهتر از آن‌چه که هست نشان دهد، گفت: جوان برای این‌که خود را بالاتر از دیگران نشان دهد به دروغ متوسل می‌شود که بخشی ازآن ناشی از این است که مورد تأیید خانواده نیست.

captcha