جوانی جمعیت یکی از عوامل اساسی در پویایی و توسعه پایدار کشورها است. کاهش نرخ زاد و ولد و پیری جمعیت میتواند چالشهای فراوانی را برای اقتصاد و جامعه به همراه داشته باشد. اتخاذ برنامههای مناسب برای حمایت از خانوادهها، بهبود شرایط کاری و آموزشی و افزایش نرخ فرزندآوری میتواند به حفظ تعادل جمعیتی و استفاده بهینه از ظرفیت جوانان کمک کند. توجه به جوانی جمعیت نهتنها از لحاظ اقتصادی، بلکه از نظر اجتماعی و فرهنگی نیز برای آینده هر کشور حیاتی است.
در این راستا خبرنگار ایکنا از لرستان به گفتوگویی با فرهاد طهماسبی، جامعهشناس با موضوع «لزوم جوانی جمعیت و افزایش فرزندآوری» پرداخته که مشروح این گفتوگو را در ادامه میخوانید؛
اکنون در بحث جمعیت دچار ایست جمعیتی شدهایم که پیامدهای منفی فراوانی را در سالهای آینده برای جامعه به دنبال دارد.
جامعه ایران بعد از پیروزی انقلاب اسلامی چند دوره جمعیتی را طی کرده است، دوره اول انفجار جمعیت بود که در آن دوره بهدنبال افزایش جمعیت کشور بودیم که نتیجه آن تولد فرزندانی در دهه شصت بود که از مرحله مطالبه زندگی اجتماعی مناسب گذشتهاند و تعدادی نیز درگیر متغیرهای زندگی اجتماعی مناسب و مطلوب هستند. این دوره تا سال 72 در کشور ما ادامه داشت.
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی با افزایش جمعیت مواجه شدیم و جدای از مسائل عمومی جامعه یک سری مسائل مانند انگیزههای مذهبی، دفاع از انقلاب اسلامی و تأمین نیروی انسانی برای دفاع از انقلاب جامعه را به این سمت کشاند و مردم به توصیه امام خمینی(ره) عمل کردند که نسل جدیدی را پرورش دهند و در کنار این عقاید نیز سیاستهای تشویقی مانند اهدای وسایل زندگی و زمین مهیا بود که برای بخشی از جامعه ایجاد انگیزه میکرد که در افزایش جمعیت سهیم باشند، ضمن اینکه شرایط عمومی اجتماعی و اقتصادی جامعه نیز تا حدود بسیاری این امکان را برای فرزندآوری فراهم میکرد. برای نمونه اگر خانوادهای سه فرزند داشت میتوانست مسائل فرهنگی و اقتصادی آنها را فراهم کند و حکومت نیز تلاش میکرد در حالی که گرفتار جنگ با همه ابر قدرتهاست، شرایط زندگی مردم به هم نخورد و این تلاشها باعث میشد که حتی در آن دوره مردم احساس نکنند که نمیشود یک بچه را اداره کرد.
دوره دوم جمعیتی در ایران از سال 1375 به بعد شکل گرفت که دوره کنترل جمعیت بود، مسئولان حکومتی در این برهه از زمان با خیل عظیمی از جمعیت 15 تا 20 ساله مواجه شدند که توقع داشتند امکانات و شغل برای آنها وجود داشته باشد و بتوانند ازدواج کنند، در این شرایط مسئولان دولتی توانایی پاسخگویی به این نیازها را نداشتند بنابراین سیاست کنترل جمعیت را اجرا کردند که هدفشان از اجرای این سیاست کنترل جمعیت بود که بتوانند به مشکلات افرادی که به سن مسائل اجتماعی و اقتصادی رسیدند، رسیدگی کنند.
هنوز در جامعه افرادی متولد سالهای 59 و 60 وجود دارد که علیالرغم گذشت 40 سال از عمرشان شغل مناسبی ندارند و زندگی مشترک تشکیل ندادهاند، افرادی که اکنون در کشور تجرد مطلق دارند همان جوانان دهه شصتی هستند که حتی نتوانستند تشکیل خانواده بدهند.
سیاست کنترل جمعیت در عین حال که در زمان خود کارایی داشت به یک فرهنگ عمومی در جامعه تبدیل شد و بعد از مدتی شرایط افزایش جمعیت کمتر مورد توجه قرار گرفت تا سال 1390 و با هشدارهای مقام معظم رهبری و سیاستهای کلانی که از طریق مجمع تشخیص مصلحت نظام و به توصیه مقام معظم رهبری تبیین و به تصویب ایشان رساندند. زمانی که دوباره بحث فرزندآوری و تحکیم بنیان خانواده مطرح شد در شرایط سالهای 58، 59 و 60 نبودیم که جامعه نیز با این سیاست کلان همراهی و حرکت کند.
در وهله اول انگیزههای اعتقادی و انقلابی ضعیف و نگاه به رفاه و امکانات مطلق در جامعه تبیین شده بود و از طرفی نیز هزینههای فرزندآوری و تربیت و رشد فرزندان جدیدی که به خانوادهها اضافه میشدند افزایش پیدا کرده بود و این بحث اعتقادی، فرهنگی و شرایط اجتماعی و اقتصادی دست به دست هم دادند که علیالرغم تمام برنامههایی که در چند سال اخیر برای تشویق خانوادهها به فرزندآوری اجرا شده بود، آن میل هنوز به حد کمال و مطلوب نرسد.
نرخ رشد جمعیت در لرستان زیر یک درصد است و این فاجعه است که پیامدها و خطراتی را در آینده برای جامعه ما ایجاد و صرف نظر از هر شرایطی که میتواند در آینده وجود داشته باشد، منجر به فروپاشی جامعه شود. اگر شرایط اینگونه پیش برود ما در سال 1430 نیازمند 20 تا 25 میلیون نفر نیروی کار هستیم و باید در نظر بگیریم که آیا تا سال 1430 جمعیت ما 20 میلیون نفر افزایش پیدا میکند؟ با این روند رشد جمعیت طبیعتاً ما نیز مانند کشورهای اروپایی که مشکل جمعیت و نیروی کار دارند مجبور میشویم که مهاجر بپذیریم. بهعنوان نمونه در حال حاضر در انگلیس و فرانسه و حتی آلمان فرهنگ غالب فرهنگ مهاجران است نه فرهنگ مردم بومی و اصیل آن کشور، این مسائل جامعه را دچار تغییرات و استحاله فرهنگی و ایدئولوژیک میکند.
به نظر میرسد در ابتدا باید ابعاد فرهنگی و اعتقادی فرزندآوری را پیگیری کنیم، اگر انگیزهها و شرایط اعتقادی و فرهنگی ضعیف شده است باید برای تقویت آنها تصمیمی اتخاذ کنیم که راهحل آن عمل است نه حرف، اگر فقط در حد حرف بگوییم خداوند و پیغمبر(ص) گفته جمعیت ما باید افزایش پیدا کند، مشکل ما را حل نمیکند بلکه باید به این گفتهها عمل کنیم بهعنوان نمونه مسئولان نسبت بهکار خود متعهد بوده و به دور از فساد خدمت کنند. همانطور که عموم مردم زندگی میکنند آنها نیز همانگونه زندگی کنند اگر جامعه مسئولان را اینگونه ببینند از نظر اعتقادی و فرهنگی تغییر پیدا کرده و به بنیانهای اعتقادی، فکری و فرهنگی که داشته برمیگردد.
ما میتوانیم فرزندآوری داشته باشیم ولی ابتدا باید ببینیم که جامعه در چه وضعیتی است، در این شرایط مسئولان در استفاده از مال و ثروت شخصی خودشان حال مردم را در نظر گرفته و رعایت کنند چراکه آنها برای مردم الگو هستند، راه تقویت بنیانهای فرهنگی و اعتقادی در سطح جامعه دقیقاً عمل مسئولان به وظایف انقلابی و اسلامی است که بر عهده دارند.
نسل امروز، نسل فضای مجازی و ارتباطات خارج از کشور و بمباران رسانهای است که مورد تهاجم فرهنگی قرار گرفته است، از یک سمت ما خوب عمل نمیکنیم و از سمت دیگر دشمنان افکار خود را به ما تزریق میکنند که جامعه بنیانهای اعتقادی و فرهنگی خود را از دست بدهد.
اگر میخواهیم فرزندآوری در جامعه ترویج پیدا کند، در کنار بنیانهای اعتقادی و فرهنگی باید شرایط اجتماعی و اقتصادی عمومی جامعه را فراهم کنیم، در حال حاضر تعداد کم فرزند و پیدا کردن جایگزینی برای آن به یک فرهنگ تبدیل شده است، برای نمونه خانوادههایی هستند که از نظر مالی در موقعیت مناسبی قرار دارند اما حیوان خانگی را جایگزین فرزند کردهاند و خانوادههایی که وضعیت مالی مناسب ندارند نیز اصلاً به فکر فرزندآوری نیستند و طبیعی است در فرزندآوری مشارکت نکنند.
در این سیاستهای فعلی فرزندآوری و نحوه اجرای آنها به مقصود اصلی مقام معظم رهبری که فرمودند باید این مسئله را جدی بگیریم و جزو سیاستهای ابلاغی بوده است، نخواهیم رسید، بلکه باید به صورت جهادی و انقلابی سیاستهای اجرایی قوی طراحی کنیم که بتوانیم به هدف مدنظر مقام معظم رهبری برسیم، البته این سیاستها باید همهجانبه و در همه زمینهها بوده و بتوانیم آنها را اجرا کنیم.
اگر زندگی مسئولان در سطح مردم عادی باشد فرزندآوری نیز تحقق پیدا میکند، ما مسئولان خلاف بنیانهای اصلی و اولیه انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی(ره) عمل میکنیم بعد از جامعه توقع داریم که به حرفهای ما عمل کنند، از طرف دیگر سیاستی که اجرا میکنیم درست نیست و آن را هم درست اجرا نمیکنیم.
نیازمند عزم، همت و جدیت و اتحاد و همدلی مسئولان دولتی و مردم در این زمینه هستیم که در این صورت نه تنها این مسئله بلکه مسائل دیگر نیز تحقق پیدا میکنند.
انتهای پیام