حضرت ابوالفضل العباس بن علی بن ابی طالب(ع)، به سبب ویژگیهای ایمانی، یکی از برجستهترین مردان روزگار است. اصلیترین راز کمالات او در بندگی خدا، اطاعت و پیروی محض از امام زمانش نهفته است. ابعاد شخصیت ایمانی حضرت ابوالفضل(ع) در زیارتنامه ایشان که به سند معتبر از امام صادق(ع) رسیده، متبلور شده است.
حضرت عباس(ع) یکی از شخصیتهای برجسته قیام امام حسین(ع) و برادر بزرگوار سالار شهیدان است و همواره مورد احترام و تکریم امامان شیعه(ع) بوده است. گواه این سخن، زیارتنامه حضرت عباس(ع) روایت شده در منابع معتبر کهن همچون کامل الزیارات ابن قولویه و المزار مشهدی از امام صادق(ع) است.
حضرت ابوالفضل العباس(ع) فرزند امیرمؤمنان علی(ع) و حضرت ام البنین(س)، دختر حزام بن خالد بن ربیعه بن عامر بن کلاب بن ربیعه بن عامر بن صعصعه، در چهارم شعبان سال بیست و ششم هجری در مدینه زاده شد. از همان ابتدای حیات شریفش، نور ایمان را از پدر بزرگوارش دریافت کرد و در سایه هدایت دو برادر معصومش، امام حسن(ع) و امام حسین(ع) پرورش یافت و علوم و اسرار الهی را مستقیماً از اهل بیت عصمت و طهارت(ع) آموخت. در طی ۳۴ سال عمر گرانبارش، گوهر ایمان به خدا را چنان در وجود خود پرورش داد که آثار اخلاقی و عملی آن را با زیباترین جلوههایش در سلوک مؤمنانه خویش متجلی ساخت؛ به نوعی که همگان، زبان به تحسین او گشوده و او را به لقبهایی با مضامین بلند و پرمعنا آراستند که هر کدام بیانگر بخشی از شخصیت ایمانی ایشان است. ولایتپذیری و اطاعت عباس(ع)، او را مانند تکیه گاهی محکم و مورد اعتماد امام زمانش ساخته بود؛ به گونهای که هنگام شهادتش، امام حسین(ع) فرمود: «أَلانَ إنکَسَرَ ظَهرِی وَ قَلَّت حِیلَتِی؛ اکنون پشتم شکست و چارهام کم شد.»
زیارتنامه حضرت عباس(ع) از استوارترین متون زیارتی؛ از امام صادق(ع) روایت شده است. محدث بزرگ سده چهارم، جعفربن محمدبن قولویه این زیارت را نقل کرده است و در مقدمه کتابش شهادت داده که از هیچ راوی غیر ثقه روایت نمیکند. این زیارت نامه از سوی دیگر محدثین بزرگ شیعه از جمله شیخ مفید در مناسک المزار؛ شیخ طوسی در تهذیب الاحکام، از کتب اربعه شیعه و همچنین در مصباح المتهجد و سلاح المتعبد روایت شده و محدثین قرون بعد مانند ابن المشهدی در المزار الکبیر؛ فیض کاشانی در وافی؛ علامه مجلسی در کتابهای «ملاذ الاخیار فی فهم تهذیب الاخبار»، «بحارالانوار، «زادالمعاد» و «محدث قمی در مفاتیح الجنان» این زیارتنامه را نقل کردهاند. این زیارتنامه سندی قابل اعتماد در مورد قمر بنیهاشم محسوب میشود که در آن امام صادق(ع) ابعاد شخصیت حضرت ایشان را برشمرده است.
زیارت اموات و حتی سلام دادن به ایشان یکی از موضوعاتی است که وهابیون با آن مخالفت میکنند و آن را خلاف دین میدانند؛ اما شیعیان در دعاها و زیارتنامهها بر این مفهوم قرآنی صحه گذاشته و با هر بار خواندن آنها، اعتقاد خود را مبنی بر شرعی بودن سلام به اموات اعلام میکنند. در قرآن کریم بارها سلام خدا، ملائکه و پیامبران بر اموات ذکر شده که این خود بهترین مجوز برای انجام آن از سوی مسلمانان است.
سلام خدا، پیامبران و یا حتی شخص زائر بر مزور نشاندهنده احترام و بزرگداشت او است. سلام دادن خدا، پیامبران و صالحین بر حضرت عباس(ع) حداقل از دو جنبه قابل توجه است؛ اول آنکه سلام خدا و انسانها با هم چه تفاوتی دارد و دوم، نفس سلام دادن بر اموات حاوی چه پیامهایی است؟
با توجه به معنی سلام، وقتی خدا به کسی سلام میکند یعنی به او کمک میکند که از بلایا در امان باشد و واضح است که منظور فقط آفات جسمانی نیست بلکه راه و روش او را حفظ میکند و بهشت را بر ایشان عرضه میکند؛ اما وقتی زائر (به عنوان یکی از بندگان صالح) سلام میکند به این معنی است که رفتار و گفتار مزور را قبول دارد و خودش هم قصد دارد به همان روش عمل کند. یعنی نه تنها در صدد آن نیست که سیره و راه مزور را نابود کند و به او آسیب برساند بلکه برای حفظ و اشاعه آن نیز تلاش میکند. چنین نگاه عالمانهای به سلام، زیارت را از صرف قرائت یک متن به مرحله بالاتری که عمل است ارتقا میدهد.
در فرازی از زیارتنامه حضرت عباس(ع) را خطاب میکنیم: «أَشْهَدُ لَک بِالتَّسْلِیمِ وَ التَّصْدِیقِ وَ الْوَفَاءِ وَ النَّصِیحَةِ لِخَلَفِ النَّبِیِّ الْمُرْسَلِ وَ السبْطِ الْمنْتَجَبِ وَ الدَّلِیلِ الْعَالِمِ وَ الْوَصِیِّ الْمُبَلِّغِ وَ الْمظْلُومِ الْمهْتَضَمِ؛ من گواهی میدهم که حضرتت مقام تسلیم، تصدیق، وفاداری و خیرخواهی را نسبت به امام حسین(ع)، آن امام مظلوم و جورکشیده از ظالمان، فرزند پیامبر اکرم(ص) و سبط برگزیده رسول و رهبر دانای خلق و وصی پیامبر و رساننده حکم خدا (و ارکان حقایق دین) به خلق، در حد کمال داشتی.» تسلیم، رضا دادن به حکم قضا و استقبال از تقدیر با خشنودی و رضایت است؛ همچنین نشانه تلاش، استقامت بنده، عدم دگرگونی ظاهری و باطنی در هنگام نزول بلاها و مصائب و اطاعت از اوامر و نواهی خداوند، بدون شکوه یا شکایت است. (1)
در احادیث ائمه(ع) تسلیم امر الهی، یکی از مؤلفههای ایمان حقیقی شمرده شده است: از پیامبر اکرم(ص) در مورد حقیقت ایمان سؤال شد، فرمود: الرِّضَا بِقَضَاءِ اللَّهِ وَ التَّفْوِیضُ إِلَی اللَّهِ وَ التَّسْلِیمُ لِأَمْرِ اللَّهِ. در روایت امام رضا(ع) تسلیم یکی از ارکان ایمان دانسته شده است: الْإِیمَانُ أَرْبَعَةُ أَرْکانٍ: التَّوَکلُ عَلَی اللَّهِ عزَّ وَ جَلَّ، وَ الرِّضَا بِقَضَائِهِ، وَ التَّسْلِیمُ لِأَمْرِ اللَّهِ، وَ التَّفْوِیضُ إِلَی اللَّهِ. حضرت عباس(ع) در برابر قضای الهی و همراهی ولی خدا تسلیم محض شد و در این راه جان خویش را اهدا کرد که این تسلیم صرفاً از ایمان راسخ بر میخیزد.
در فرازی دیگر از زیارت حضرت عباس(ع) آمده: «أَنَّک مَضَیْتَ عَلَی بَصِیرَةٍ مِنْ أَمْرِک- مُقْتَدِیاً بِالصَّالِحِینَ وَ مُتَّبِعاً لِلنَّبِیِّینَ….؛ گواهی میدهم در کار خود با بصیرت و حجت از جهان درگذشتی و همیشه در اعمالت اقتداء به صالحان و پیروی از رسولان خدا کردی.» بصیرت عبارت است از نیروی قلبی که منور شده و چنین قلبی حقایق اشیا و باطنهای آن را میبیند. همانگونه که خداوند در آیه ۲۲ سوره مجادله میفرماید: «أُولئِک کتَبَ فی قُلُوبِهِمُ الْإیمانَ وَ أَیَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ…؛ آنها هستند که خداوند ایمان را در دل هایشان ثابت و مقرر کرده و با روحی از جانب خود آنها را تأیید نموده است.»
علامه طباطبایی کتابت ایمان بر قلب را به معنای اثبات غیرقابل زوال دانسته که چنین کسانی مؤمنین حقیقی هستند و تأیید آن با روحی از جانب خدا را مجاز مرسل به معنای نورانیت قلب به نور معرفت دانسته است در برخی روایات، نورانیت قلب را بصیرت خوانده است. از فرمایشات امام موسی کاظم(ع) است که فرمود: «ستایش فقط سزاوار خداوند بزرگی است که به عظمت و نورش قلبهای مؤمنین را بصیرت داده و نورانی گردانیده است.» پس بصیرت نوری است که راه مؤمنان واقعی را روشن میکند و حیات مؤمنین، حیاتی است که از حیات و روح خدا سرچشمه دارد و پاداش و اثرش حک ایمان و استقرار آن در قلب است، پس این مؤمنین مؤیدند به روحی از خدا، و این روح وقتی افاضه میشود که ایمان در دل رسوخ کند، آن وقت است که حیاتی جدید در جسم و کالبدشان دمیده میشود و در اثر آن نوری پیش پایشان روشن میکند. مسلم است که سقای کربلا دارای مراتب بالایی از ایمان بوده تا حدی که ایمان در قلب مبارکش استقرار یافته و شعاع نور بصیرت، حیات مؤمنانهاش را روشن کرده و در جریان واقعه کربلا این بصیرت حضرت عباس (ع) بود که او را در کنار امام زمانش ثابت و پایدار نگه داشت و موجب شد دوست را از دشمن تشخیص دهد و فریب امان نامه و تطمیع دشمن را نخورد و تا آخرین لحظه یاور امام حسین(ع) و اهل خیام بماند. (2)
در فرازی دیگر از زیارتنامه به سقای کربلا خطاب میکنیم: «مَعَکمْ مَعَکمْ لَا مَعَ عدُوِّکمْ؛ با شماییم نه با دشمنان شما» در این بخش از زیارتنامه ابتدا معیت و همراهی زائر با حضرت عباس(ع) ذکر شده و در ادامه بلافاصله بیان شده که زائر همراه و همفکر دشمن آن حضرت نیست. اگرچه به نظر میرسد ذکر نکته دوم ضروری نیست اما درحقیقت بیان مطلبی فراتر از تأکید است. این فقره از زیارتنامه حضرت، اشاره به آموزه اعتقادی تولی و تبری دارد. تولی در لغت به معنای دوست داشتن و تبری بیزاری جستن و در اصطلاح یعنی دوست داشتن دوستان خدا و بیزاری جستن از دشمنان خداوند است. این تولی و تبری علاوه بر قلب باید آثار آن، در افعال و گفتار انسان نیز مشهود باشد.
در فراز پایانی از زیارتنامه حضرت عباس (ع)، امام صادق(ع) اینگونه ایشان را خطاب میفرماید: «فبَعَثَک اللَّهُ فِی الشُّهَدَاءِ وَ جَعَلَ رُوحَک مَعَ أَرْوَاحِ الشُّهَدَاءِ وَ أَعْطَاک مِنْ جِنَانِهِ أَفسَحَهَا منْزِلًا- وَ أَفضَلَهَا غُرَفاً وَ رَفَعَ ذِکرَک فِی عِلِّیِّینَ وَ حَشَرَک مَعَ النَّبِیِّینَ وَ الصِّدِّیقِینَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِحِینَ وَ حَسُنَ أُولئِک رَفِیقاً؛ تا آنکه خدایت در مقام رفیع شهیدان مبعوث کرد و روح پاکت را با ارواح پاک سعادتمندان عالم محشور و از بهشت بهترین منازل و نیکوترین غرفه بهشتی عطا کند و نام شریفت را در عالم بلند گرداند و با پیغمبران و صادقان در ایمان و شهیدان و صالحان که اینها بهترین رفیقانند محشور فرماید».
در قرآن کریم بارها به پاداش مؤمنان در آخرت اشاره شده است همانگونه که در آیه 30 سوره مبارکه فصلت میخوانیم : «إِنَّ الَّذینَ قالوا رَبنَا اللَّهُ ثُمَّ استَقاموا تَتَنَزَّلُ عَلَیهِمُ المَلائِکةُ أَلّا تَخافوا وَلا تَحزَنوا وَأَبشِروا بِالجَنَّةِ الَّتی کنتُم توعَدونَ ؛ به یقین کسانی که گفتند: پروردگار ما خداوند یگانه است! سپس استقامت کردند، فرشتگان بر آنان نازل میشوند که نترسید و غمگین مباشید و بشارت باد بر شما به آن بهشتی که به شما وعده داده شده است!» همچنین در سوره مجادله آیه ۲۲ پس از برشمردن خصوصیات مؤمن واقعی، اجر او اینگونه توصیف شده است: …« وَ یدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْری مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدینَ فیها رَضیَ اللَّه عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ أُولئِک حِزْبُ اللَّهِ أَلا إِنَّ حزْبَ اللَّه هُمُ الْمُفْلِحُونَ؛ و وارد میکند آنها را به بهشتها و باغهایی که از زیر (ساختمانها و درختان) آنها نهرها جاری است که در آنجا جاودانهاند، خدا از آنها خشنود و آنها از خدا خشنودند، آنها حزب خدا هستند، آگاه باش که حتما حزب خدا همان رستگارانند». (3)
خداوند به پاس بندگی خالصانه حضرت عباس(ع) مقاماتی در آخرت، علاوه بر آنچه به دیگر بهشتیان میبخشد، عطا میفرماید. امام صادق(ع) چند نوبت در زیارتنامه برای حضرت عباس(ع)، طلب برترین، بیشترین، رساترین و کاملترین اجر و پاداشها و وعدههای الهی از خداوند کرده است. برانگیخته شدن در زمره شهدا، همراه نیکبختان بودن، دارای برترین و وسیعترین جایگاه در بهشت، محشور شدن با انبیاء و صدیقان، شهیدان و صالحان از جمله این پاداشهاست. به حکم فرمایش پیغمبر شهدای کربلا، بالاترین شهدا از اول تا آخر عالم هستند.
منابع:
1. میر سید شریف، التعریفات، چاپ چهارم
2. طباطبایی، محمد حسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی همدانی
3. ابن قولویه، جعفر بن محمد، کامل الزیارات