در دوران بازگشت به معنویت که امروزه در غرب و شرق، صدای آن طنینانداز شده است، به تصویر کشیدن، سبک زندگی امام حسین(ع) ضروری است. آن حضرت، تنها در کربلا و در زمین حماسه، جهاد و شهادت، الگوی ما نیست، بلکه در عرصههای معنوی، اخلاقی، معاشرت، ادب و بزرگواری، تهجد و شب زندهداری، سخاوت و جوانمردی، انس با قرآن و تکریم انسان در یک کلمه، در «سبک زندگی اسلامی» برای ما الگو و معیار است.
«صبر» در زندگی همه پیامبران و اولیای الهی جایگاه ویژهای دارد. در حیات حسینی نیز صبوری و استقامت در راه هدف و مبارزه و جهاد، درسآموز است.
کسی میتواند با فشارهای درونی و بیرونی مقابله کند و اهل مبارزه و جهاد باشد که از عنصر «صبر» برخوردار باشد. در عاشورا، با اوج این صفت نیروبخش مواجه هستیم، چیزی که امام و اصحابش و خانوادهاش را چهره پیروز این مبارزه ساخت.
امام وقتی حرکت خود را آغاز کرد، فرمود: «ایها الناس: فَمَن کان منکم یصبرُ علی حدِّ السّیف و طَعن الأسنّه فَلیقُم مَعَنا و الاّ فلینصرف عنّا»؛ ای مردم! هر که از شما که بر تیزی شمشیر و ضربت نیزهها تاب تحمل و استقامت دارد با ما بماند والا از همراهی ما برگردد.
امام، شرط همراهی افراد را در این حماسه، «صبر» دانست. شعار ایستادگی و مقاومت، در خطبهها و رجزهای امام و دیگر شهدا دیده میشود.حتی روز عاشورا در خطبهای که با «صبراً بنی الکرام» آغاز میشود، آن همراهان شریف و بزرگزادگان را دعوت به صبر کرد و فرمود استقامت کنند، چرا که مرگ، پلی است که آنان را از رنج و سختی این دنیای فانی به وسعت بینهایت بهشت برین منتقل میسازد.این کلام امام حسین(ع) که فرمود: «نصبر علی بلائه و یوفنا اجور الصابرین؛ بر بلا و آزمون الهی صبر میکنیم، خدا هم پاداش صابران را به ما میدهد» درس دیگری از صبرآموزیهای امام عاشورا است. در زیارتنامههای مختلف امام حسین(ع) نیز به آن حضرت بهعنوان پیشوایی که جهاد و صبر کرد تا خونش در راه خدا ریخته شد، خطاب میکنیم.
زندگی به سبک اباعبدالله الحسین(ع)، حتماً با استقامت و صبر همراه است، چراکه حادثه کربلا، آموزگار مقاومت بود و قهرمانان عاشورا، الهامدهندگان صبوری و شکیباییاند. حضرت امام خمینی(ره) نیز در پیامی که ملت ایران را به مقاومت در برابر حملات دشمن بعثی به شهرها فراخواند، روی این عنصر تکیه داشت و خانوادههای شهدا، مفقودین، اسرار و جانبازان را با این ویژگی که: «زندگی با عزت را در خیمه مقاومت و صبر، بر حضور در کاخهای ذلت و نوکری ابرقدرتها و سازش و صلح تکمیلی ترجیح میدهند، ستود».
حیات برتر
برخی زندگی را تنها خوردن و آشامیدن و استراحت و لذت میدانند این در حالی است که حیات، مفهومی عمیقتر و متعالیتر از این دارد. عمر انسان، تنها با سالهایی که میگذارند تعیین نمیشود، بلکه عمل مفید و صالح و اهداف برتر و تلاش برای دستیابی به کمالات انسانی است که ارزش عمر انسان و حیات او را تعیین میکند.
حسین بن علی(ع) هیج وابستگی و دلبستگی به این دنیا نداشت. دنیا را در معرض زوال و فنا میدید و میفرمود که دنیا چراگاهی است که پیشینیان از آن چریدهاند و خیری در آن نیست و چیزی جز اندک از آن باقی نمانده است.
زندگی در کنار ظالمان را مایه دلتنگی و ملال میدانست و انتخاب انسان را در ارزش حیات او مؤثر میشمرد و هرگز حاضر نبود تن به عار و ننگ بدهد (الموت اولی من رکوب العار) و مرگ در راه عزت را «حیات جاوید» میدانست: «لیس الموت فی سبیل العز الا حیاه خالده».
این نگرش نسبت به حیات، افقی عالیتر از حیات حیوانی است و هر چه افق دید، برتر و وسیعتر باشد، زندگی هم متناسب با آن خواهد بود.
زندگی بیمرگ در سایه جهاد و شهادت، حاصل عمر کسانی است که جایگاه والای انسانی خود را میدانند و حیات را تنها در محدوده ولادت تا مرگ، خلاصه نمیکنند. به تعبیر امام امت: «شهادت در راه خداوند، زندگی افتخارآمیز ابدی و چراغ هدایت برای ملتهاست» ازاینرو، حسین بن علی(ع) زنده جاوید است و هر روز، انسانهای مستعد را هدایت و راهنمایی میکند و این مفهوم حیات برتر است.
انتخاب برتر
لحظه لحظه زندگی انسان، برخوردار از انتخاب است و سعادت یا شقاوت افراد را هم همین انتخابهایشان رقم میزند. در وجود انسان، عقل و نفس وجود دارد. جاذبه دنیا و آخرت، او را به اینسو و آنسو میکشد کششهای نفسانی یا رحمانی، انسان را یا برتر از فرشته میسازد، یا پستتر از حیوان میکند، تا انتخاب انسان چه باشد.
همه صحنههای عاشورا از آغاز تا پایان انتخاب بود. امام میتوانست در مدینه بماند و تسلیم باشد. ولی هجرت به مکه و کوفه را برگزید. میتوانست با حکومت یزیدی سازش کند ولی جهاد و شهادت را انتخاب کرد. میتوانست از مکه به هر شهر دیگر برود، ولی کوفه را برگزید. میتوانست به زندگی مرفه چندروزه دنیا بیندیشد ولی آخرت و سعادت ابدی را انتخاب کرد. وقتی در وسط راه، از شهادت مسلم و متفرق شدن یارانش در کوفه باخبر شد، میتوانست برگردد، ولی ادامه راه را انتخاب کرد.
امام حسین(ع) وقتی در مکه بود، حاکم مدینه میخواست از یزید برای امام حسین(ع) امان بگیرد؛ ولی امام با بیان این که «فخیر الأمان امان الله»، زیر بار ذلتبار ظالمان نرفت. یاران او نیز چنین بودند. شب عاشورا امام بیعت را از آنان برداشت، تا هر که میخواهد برگردد، ولی اصحاب وفادارش بقا را برگزیدند و تا شهادت، ماندند. حر میتوانست همچنان فرماندهی از لشکر کوفه باقی بماند، ولی پیوستن به امام حسین(ع) و دست یافتن به شرافت شهادت را انتخاب کرد و بسیاری از این انتخابهای برتر که هرکدام میتواند سرنوشت انسان را رقم بزند و عوض کند.
پیروان سیدالشهدا(ع) نیز اهل انتخاب برترند و هرگز رضای خلق را بر رضای خالق ترجیح نمیدهند و به خاطر دنیا، دین را زیر پا نمیگذارند و برای لذات دنیوی، سعادت اخروی خود را تباه نمیکنند.
منابع:
ینابیع الموده، ص 408.
نفس المهموم، ص 135.
بحارالانوار، ج 44، ص 367.
صحیفه نور، ج 20، ص 59.
ان هذه الدنیا قد تغیرت و تنکرت... (تحف العقول، ص 245).
مناقب، ج 4، ص 68.
اعیان الشیعه، ج 1، ص 581.
صحیفه نور، ج 10، ص 110.
وقعه الطف، ص 155.