شهیدی که برای روزهای زندگی‌اش برنامه اخلاقی داشت
کد خبر: 4206559
تاریخ انتشار : ۰۲ فروردين ۱۴۰۳ - ۱۲:۳۶

شهیدی که برای روزهای زندگی‌اش برنامه اخلاقی داشت

شهید محمدحسین احمدی در ایمان، شهامت، از خودگذشتگی، هوش و تدبیر در میان خانواده و دوستانش مثال‌زدنی بود و عادت داشت برای هر ماهش یک برنامه اخلاقی تنظیم و آخر ماه رفتار خود را با آن مقایسه کند.

شهیدبه گزارش ایکنا از لرستان، شهید محمدحسین احمدی، فرزند یدالله 25 آبان‌ماه سال 1341 در الیگودرز متولد شد و در پنجم مردادماه سال 1367 در تنگه مرصاد به شهادت نائل آمد که با نگاهی به کتاب «مرواریدهای کِیو» یادنامه شهدای دانشجوی استان لرستان ‏تألیف پروانه قبادی‌کیا به معرفی زندگی و شهادت این دانشجوی شهید می‌پردازیم.

دانشجوی شهید محمدحسین احمدی که در دانشگاه امام حسین(ع) اصفهان در رشته طراحی صنعتی تحصیل می‌‎کرد، تحصیلات ابتدایی و راهنمایی را در مدارس امام خمینی(ره) و ابوریحان بیرونی شهر زادگاهش الیگودرز سپری کرد و سپس برای تحصیل در دبیرستان هنرهای زیبا به شهر اصفهان رفت. محمدحسن به کارهای هنری علاقه داشت و در این زمینه فعالیت می‌کرد.

برادرش می‌گوید: «در زمان انقلاب با افراد فعال در عرصه‌های سیاسی و مذهبی، آشنایی پیدا کرد و در سال 57 در حالی که سال سوم هنرستان را می‌گذراند، با تمام وجود به مردم انقلابی پیوست و با تلاش شبانه‌روزی به پخش اعلامیه‌های حضرت امام خمینی(ره) در میان مردم پرداخت. تا جایی‌که توسط مأموران ساواک در شهر اصفهان دستگیر شد و به مدت چند روز شکنجه‌های سخت را تحمل نمود.یک بار در الیگودرز نیز در حین مبارزه، به شدت مجروح شد.»

پس از پیروزی انقلاب اسلامی با اخذ مدرک دیپلم فنی و حرفه‌ای فعالیت‌های انقلابی خود را در قالب عضویت و استخدام در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ادامه داد. ایمان، شهامت، از خودگذشتگی، هوش و تدبیر محمدحسن در میان خانواده و دوستانش مثال‌زدنی بود.

همسرش می‌گوید: «عادت محمدحسن این بود که برای هر ماهش یک برنامه اخلاقی تنظیم می‌کرد و آخر ماه رفتار خود را با آن مقایسه می‌کرد. او یک پاسدار نمونه بود. دوست داشت اطرافیانش را شاد و خشنود کند به علاوه در جذب مردم، به روحانیت موفق بود. او به خاطر نورپردازی خوبش در فیلم «ارجعی الی لبیک» از دستان مبارک مقام معظم رهبری حضرت آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای که در آن زمان رئیس‌جمهور ایران اسلامی بودند، لوح تقدیر دریافت کرد.»

از آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، در اکثر میدان‌ها، حضور داشت و این حضور برای او به یک عشق مبدل شده بود. محمدحسن در سال 1361 ازدواج کرد که حاصل آن سه فرزند دختر بود. بهترین سوغاتی که او از جبهه‌ برای همسر و فرزندان و خانواده‌اش می‌آورد خاطراتی بود که برای آنها تعریف می‌کرد از جمله اینکه همسرش یکی از آن خاطرات را چنین نقل می‌کند: «محمدحسن فرمانده دسته بود. روزی او و چند تن از همرزمانش جهت شناسایی منطقه عملیاتی و گردآوری اطلاعات لازم مأمور شدند. عملیات قرار بود در منطقه حلبچه صورت گیرد آنها آذوقه کمی برداشتند چون احتمال می‌دادند زود برمی‌گردند.

دو روز در راه بودند اما هرچه جلوتر می‌رفتند گویا به مقصد نمی‌رسیدند حدسشان به یقین تبدیل شد که آنها گم شده‌اند نمی‌‎دانستند چه کار کنند تنها توکل و اعتماد بر خداوند کردند.

آذوقه‌شان در حال تمام شدن بود فقط یک بسته بیسکویت برای آنها باقی مانده بود ناچار هر وعده ذره‌ای بیسکویت می‎‌خوردند و چند قطره آب، تا بتوانند راهی پیدا کنند.

جلوتر که رفتند به میدان مین برخورد کردند آنجا باید با احتیاط گام‌هایشان را برمی‌‎داشتند آنها جلو می‌‎رفتند و سعی می‌‎کردند بی‌گدار به آب نزنند. ناگهان صدای انفجاری شنیده شد یکی از همرزمانش پایش به مین خورده بود و به شدت مجروح شد در آن حال و اوضاع محمدحسن و دوستانش سعی کردند او را به دوش بگیرند و پایش را محکم بستند.

آنها خود را به خاک عراق رساندند و وارد یکی از روستاهای حلبچه شدند، اهالی روستا تا فهمیدند آنها ایرانی هستند از محمدحسن و همرزمانش استقبال کردند. محمدحسن و دوستانش این فرصت را غنیمت شمردند و چند تن از نیروهای عراقی را نیز دستگیر کردند و توانستند دوست‌شان را نیز مداوا کنند. عملیات با موفقیت صورت گرفت و آنها با دست پُر به میهن بازگشتند.»

محمدحسن از این نوع خاطرات، برای خانواده‌اش بسیار تعریف می‌کرد که همگی حاکی از شجاعت و تدبیر خوب او به عنوان فرمانده دسته بود.

در بخشی از وصیت‌نامه شهید محمدحسن احمدی آمده است: «همسر عزیزم، خداوند به شما صبر عنایت کند. در تربیت فرزندانم سخت کوشش کن به آنها یاد بده که زینب‌وار با مشکلات برخورد کنند و در راه خدا ثابت‌قدم و فعال باشند. به آنها بگو: پدر برای اینکه نخواست زیر بار ذلت برود، شهید شد. برای اینکه نخواست زورگویی‌های ابرقدرت‌ها و قلدران را تحمل کند و برای آبیاری نهال انقلاب اسلامی جان ناقابلش را به جان آفرین تسلیم کرد.

خودت صبر داشته باش، گریه نکن، اگر هم خواستی گریه کنی، در جایی خلوت و دور از چشم مردم گریه کن، مبادا دشمن را شاد کنی.»

در بخش دیگری از وصیت‌نامه این شهید دانشجو می‎‌‌خوانیم: «از شما مردم می‌خواهم با همدیگر از روی اخلاص و صمیمیت برخورد کنید. گفته‌های یکدیگر را به دل نگیرید عقده‌ها را کنار بگذارید، کینه‌ها را دور بریزید.با برادران و خواهران دینی خود مهربان باشید.خط و خط بازی را کنار بگذارید چون این حربه‌ای است از حربه‌های شیطان بزگ آمریکا که باید با آن برخورد قاطعانه کرد.

شعار اصلی «نه شرقی نه غربی» را هرگز فراموش نکنید. مسئله بدحجابی را کاملاً قاطعانه برخورد کنید و نگذارید افراد بدحجاب در جامعه اسلامی ما راهی برای خود باز کنند.»

محمدحسن احمدی با شرکت در عملیات مرصاد که در مردادماه سال 1367 بر ضد حمله منافقین در مناطق غربی کشور رخ داد، در تاریخ پنجم مردادماه سال 1367 در تنگه مرصاد با اصابت ترکش به ناحیه چشم و قلبش دعوت حق را لبیک گفت و شربت شهادت را نوشید.

انتهای پیام
captcha