همزمان با انتشار فراخوان آثار و مقالات جایزه شهید سید محمدباقر صدر، خبرنگار ایکنا از قم با حجتالاسلام والمسلمین یحیی جهانگیری، رئیس نمایندگی سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی در قم و مسئول جایزه شهید صدر به گفتوگو نشسته تا از زوایای مختلف به این جایزه و اهمیت آن بپردازیم، متن گفتوگو در ادامه تقدیم مخاطبان میشود.
رهبر انقلاب فرمودهاند که سازمان فرهنگ و ارتباطات، نماد اقتدار معنوی نظام است؛ یعنی باید اقتدار و یافتههای معنوی نظام را در خارج از کشور نشان دهد و بگوید این قدرت نرم ماست. ما باید ببینیم که امروز جمهوری اسلامی، چه یافتههای انحصاری یا در واقع امتیاز ویژهای دارد که در دنیا برای ما اقتدار میآفریند. جایزه شهید صدر قصد دارد نقطه زنی کند و امتیاز ویژه و مزایای انحصاری ما را در عرصه بینالملل، نمود دهد و فرصت حضور در ساحت جهانی را تمهید کند.
وقتی به اسناد بالادستی نظام نگاه میکنیم میبینیم در بخش سیاستهای کلی علم و فناوری، بیان شده که باید مرجعیت علمی و فناوری در جهان را داشته باشیم. جایزه شهید صدر به دنبال پیش برندگی این مرجعیت علمی در حوزه علوم اسلامی انسانی است.
همچنین در این سیاستها به ارتقای جایگاه جهانی کشور در علم و فناوری و تبدیل آن به قطب علمی جهان اسلام اشاره شده است. باید ببینیم علوم انسانی اسلامی ما چه میزان در ارتقای جایگاه علمی و فناوری ما تأثیر داشتهاند؟ آمارها نشان میدهد که این عدد بسیار کم و تقریباً هیچ است.
در اینجاست که جایزه شهید صدر در یک رقابت جدی دانشی، آوردگاهی است برای اینکه نظریهپردازان در علوم انسانی اسلامی برای حضور در عرصه بینالملل رقابت کنند. به عبارت دیگر این جایزه یک آوردگاه رقابتی یا یک پرتگاه یا سکوی دانشی است تا دانشها و نظریات شایسته که امکان حضور در عرصه بینالملل پیدا نکردهاند را به این عرصه بفرستد.
انقلاب اسلامی ما به مثابه یک بیگ بنگ و رویداد مبتنی بر اندیشههای اسلامی بود، اما اینکه پس از آن، این انقلاب چقدر سکو شده تا این اندیشه به دنیا نیز صادر شود و انقلاب را بسط جهانی دهد، محل بررسی است. شگفت آور نیست، انقلابی که برخاسته از علوم اسلامی بود، پس از نیم قرن، هنوز علوم اسلامی در تولید قدرت علمی برای آن در ساحت جهانی، نقش ندارد و از سوی دیگر، سیاستگزاران علم هم در این مدت، هرگز به نقش قدرت ساز علوم اسلامی فکر جدی نکردند.
اینجاست که هم انقلاب، مدیون علوم انسانی اسلامی است ک نتواسته سکوی جهش آن در عرصه جهانی باشد و هم علوم انسانی اسلامی مدیون انقلاب که نتواسته در رشد قدرت علمی، سهم آفرین باشد. اگر بیان شده که «العلم، سلطان»، پس نقش علوم اسلامی در تولید قدرت علمی کجاست؟
متاسفانه به علل مختلف تاریخی و بافتارهای فکری، ما معارف اسلامی را، علم نمیپنداریم. شهید مطهری برای اولین بار گفتند که معارف اسلامی هم جز علوم هستند، لذا کتبی برای علم تفسیر، علم فقه و ... نوشتند. بنابراین اینها به مثابه یک علم باید در دنیا حضور پیدا کنند.
به علل مختلف حضور ما در عرصه بینالملل حضور تبلیغی بوده، یعنی حتی زمانی که یک اندیشمند حوزوی در خارج حضور مییابد، حضور او نیز یک حضور تبلیغی است، در حالی که بسیاری از مبلغین ما در حوزههای مختلف مانند فلسفه، فلسفه ذهن، علم کلام و ... تخصص بالایی دارند؛ به خصوص پس از تحولاتی که در نظریهپردازی در علوم اسلامی پس از انقلاب رخ داده است، اندیشمندان زیادی در حوزههای علمیه، حرفهای خوبی برای دنیا دارند. اینها سرمایهها و دستاوردهای حوزههای علمیه و انقلاب اسلامی است. اما این اندیشمندان در بیرون از کشور، حضور دانشی نداشتند، بلکه حضور تبلیغی داشتند، یعنی به مثابه یک مبلغ حاضر میشدند که البته این فقط یکی از وظایف آنهاست.
این انحراف تاریخی سبب شده است که از یک ظرفیت بزرگ دانشی که در حوزههای علمی داریم، در عرصه بینالملل استفاده نشود. لذا حتی اگر فردی دکتری و تخصصی در یک زمینه داشت، به عنوان مبلغ به خارج از کشور میرفت و حضور دانشی پیدا نمیکرد، بنابراین به نظر بنده حضور دانشی خود، بهترین تبلیغ است.
جایزه شهید صدر به دنبال این هست که این خلأ تاریخی که اتفاق افتاده است را پر کند. جایزه شهید صدر به دنبال حضور در عرصههای آکادمیک است، او مخاطب خود را فقط شیعه نمیداند. زمانی که نگاه تبلیغی باشد، مخاطبان به باورمندان محدود میشوند، اما اگر نگاه ما دانشی باشد، حتی افراد غیر باورمند هم به سراغ ما خواهند آمد، ما معتقدیم که در حوزه تبلیغ، علاوه بر معارف اسلامی، معالم اسلامی هم داریم که حوزههای دانشی و علوم هستند و مخاطب آن تنها باورمندان نیستند و غیرباورمندان هم میتوانند حرفهای ما را در فلسفه، حقوق و سایر علوم انسانی بشنوند، چون ما برای دنیا حرف داریم.
بنابراین جایزه شهید صدر به دنبال برگشت دادن حوزههای علمیه از مسیر ناسرهای است که سالها پیمودهاند. وقتی شما این عرصه را رها کردید، نتیجه این خواهد بود که حوزه دانشی را به جای شما، دیگری روایت میکند و درباره فلسفه اسلامی، کلام اسلامی و تاریخ اسلام دانشگاههای دیگر به روایت خود مشغول هستند.
امروزه میبینیم چون ما فقط به حوزه تبلیغی ورود کردهایم و به حوزه دانشی اساساً به عنوان یک نیاز نگاه نکردیم، دیگران در ژورنالهای دنیا درباره مسائل اصلی مانند شیعه پژوهی، فلسفه اسلامی، کلام اسلامی، فقه و مسائل درجه دوم مثل صلح، الهیاتهای مضاف و حقوق بشر مطالب زیادی تولید میکنند که ما اصلاً نیستیم.
در واقع ما را دیگران روایت میکنند بنابراین مشخص است که در اینجا تحریف اتفاق میافتد. آمارهای غیبت ما تکان دهنده است، غیبت ما در کنفرانسهای علمی دنیا در حوزههای مختلف، در دانشگاههای معتبر دنیا و رویدادهای علمی که در حوزهی اسلام برگزار میشود، بسیار پررنگ است، دلیل غیبت ما هم همان نگاهی است که ما خیال کردیم باید فقط حضور تبلیغی داشته باشیم و اساساً این عرصه را به مثابه یک فرصت برای خودمان ندیدیم.
جایزه شهید صدر به دنبال احیای این ظرفیت است و مثل جوایز دیگر فقط یک رویداد نیست و به مثابه یک جریانساز و مسیرساز عمل خواهد کرد و میخواهد مسیر متفاوتی را به روی علوم انسانی اسلامی باز کند و تا یک جریان بینالمللی در این حوزه اتفاق بیفتد.
بر اساس همان مرجعیت علمی، ایران شاخصهای خوبی را دارد، اما طبق آمارهای معتبر مراکز داخلی و بینالمللی، بیشترین تولید ما در علوم فنی مهندسی و پزشکی است و سهم علوم انسانی اسلامی در این حرکت، زیر 2 درصد است. بخش اعظم همین 2 درصد هم، زبان شناسی، امور مالی، امور بانکی و ... است و علوم اسلامی در آن نقشی ندارد. جالب اینکه بیشترین دانشجو، بیشترین دانشکده و بیشترین عضو هیئت علمی و حتی بیشترین مجلات ISC کشور در حوزه علوم انسانی اسلامی است، یعنی ما یک ظرفیت بزرگ سختافزاری، نرمافزاری و حتی تولیدی مجلات علمی-پژوهشی داریم.
وقتی ISC را با ISI مقایسه میکنیم میبینیم در اولی بیشترین تولیدات ما در حوزه علوم انسانی اسلامی است ولی در دومی، کمترینش در این حوزه است. این یعنی ما یک ظرفیت تولیدی جدی در داخل داریم که آن را فقط در مرزهای درونی خودمان اشتراکگذاری میکنیم. اساساً این تولیدات امکان تبدیل شدن به اقتدار معنوی برای جمهوری اسلامی ایران را ندارند. یعنی در ISI اصلاً حضور نداریم و دلیل آن به این برمیگردد که یا زبان بلد نیستیم یا اساساً اینها را به مثابه اولویت ندیدیم که بنده دلیل دوم را مهمتر میدانم.
سومین دلیل هم این است که ابزارهای حضور در عرصه بینالملل را نداریم، دلیل چهارم هم اینکه آداب و شیوههای پژوهش آکادمیک را نمیدانیم و نتیجه این میشود که ما با یک دپوی سرمایه دانشی در کشور مواجه هستیم، سرمایهای که فقط بین خودمان میچرخد. این دور و تسلسل هرگز تبدیل به خط نموداری نشده است که به هدف بیرون صادر شود.
جایزه شهید صدر به دنبال این است که این حلقه را بشکند و نقطه انتهای این خط را عرصه بینالملل بداند. در نتیجه باید به روزی برسیم که در مجلات بینالمللی دنیا حضور دانشی پیدا کنیم.
آماری که عرض شد فقط برای دانشگاهها بود و حوزه علمیه را بیان نکردم، درحالیکه مخاطب اصلی جایزه شهید صدر حوزههای علمیه است. زیرا در همان 2 درصد هم اگر چیزی هست، متعلق به مقالات دانشگاهی است. جایزه صدر به دنبال جانمایی برای حوزههای علمیه جهت حضور دانشی در عرصه بینالملل است.
این جایزه میخواهد راهبری کرده و رقابت دانشی ایجاد کند و بیان کند چه کسی میتواند این کار را انجام دهد و آخر اینکه بگوید برای حضور در این رقابت شما باید پیوست بینالمللی داشته باشید.
چون هر نظریهای از شما امکان حضور در عرصه بینالملل را ندارد. لذا جایزه شهید صدر یک پالایشگاه نیز هست و نظریات علوم انسانی اسلامی ما که امکان حضور در عرصه بینالملل را دارند، پالایش و ویرایش میکند.
راهبری جایزه هم به این معناست که بگوید این نظر شما اگر اینگونه شود و فلان بخش نیز به آن اضافه شود، میتواند در عرصه بینالمللی جا باز کند.
نکته بسیار مهمتر اینکه در علومی مانند نانو یا چشم پزشکی، هر چقدر تلاش کنیم باز هم ممکن است کشوری مانند آمریکا یا آلمان از ما جلوتر باشد، ولی آنچه در حوزه دانشی، مزیت انحصاری ماست و دنیا آن را از ما میخواهد، همین علوم انسانی اسلامی است. اینجا جای سرمایه گذاری ماست و اگر ما سرمایهگذاری کنیم، اول خواهیم بود و آنها حتماً دوم و سوم خواهند شد. بنابراین جایزه شهید صدر یک منشور است که به صورت چند وجهی جریانسازی میکند. لذا بنده اسم این را قدرت و مزیت انحصاری انقلاب اسلامی میگذارم؛ جایزه صدر به دنبال جانمایی برای حوزههای علمیه جهت حضور دانشی در عرصه بینالملل است.
در جهان جدید و حداقل در هزاره سوم یک نقطه عطف تاریخی رخ داده است که غربِ پوزیتیویست، در حال صحبت از دانشهای آسمانی (divine sciences) است. در این دگردیسی که برای غرب و جهان اتفاق افتاده، فرصت بینظیری برای اسلام ناب فراهم است. جایزه شهید صدر به دنبال رصد این فرصت، جانمایی ما در این فرصت جهانی و البته کنش فعال در آن است.
در زمانی پوزیتویسم در دانشگاهها حاکم بود و اصلاً به ما جا نمیدادند و میگفتند این حرفها برای دانشگاه نیست، اما امروزه مراکز آکادمی دنیا در حال تأسیس کرسیهای اسلامشناسی و ژورنالهای اسلامپژوهشی هستند. باید جای خود را در این بازگشت تاریخی به معنویت، دیانت و اسلام، پیدا کنیم و برای زیست مؤمنانه بشر نسخه خود را ارائه دهیم.
امام خمینی(ره) فرمود: حوزههای علمیه باید برای جوامع غیراسلامی هم برنامهریزی کنند. سوال این است که چگونه میتوانیم مسئلههای جهان جدید را پاسخ بدهیم؟ برای مثال الحاد جدید چیست؟ و با آن چگونه باید برخورد کنیم؟ یا با انسان جدید (New Man) که درحال حاضر در پروژههای غربی در حال رقم خوردن است، چه باید کرد؟ آیا حوزههای علمیه فقط باید به مسئلههای بومزیست و محلی خودمان جواب دهند؟ جایزه شهید صدر به دنبال این است که حوزه علمیه، مواجهه عینی با مسئلههای انسان معاصر داشته باشد. لذا این جایزه یک هدف جدی هم دارد که عبارت است از جهانی شدن حوزه و یا به تعبیر دیگر «جهانیبینی» حوزه و اندیشمندان آن.
جایزه شهید صدر، فقط سکوی صادراتی نیست بلکه درگاه وارداتی و فهم سره و درست از مسائل جهانی است.
به تعبیر آیتالله جوادی آملی، حوزه هر مسئلهای را که میخواهد پژوهش کند، نباید بین قم تا تهران را ببیند، حوزه باید ببیند که امروز اخوانالمسلمین با چه مسئلهای در جهان درگیر است و چگونه میتواند یک بازیابی داشته باشد؟ یا در آمریکای لاتین انسانهای معاصر از چه موضوعی رنج میبرند؟ جایزه شهید صدر میگوید اگر قرار است حوزه، مرجعیت معنوی و معرفتی بشر باشد، باید مرجعیت علمی بشر نیز باشد.
این مرجعیت زمانی رخ میدهد که شما مسئلههای آنها را هم بفهمید، وقتی شما درد آنها را نمیفهمی و آتئیسم او را به مثابه الحاد خودت معنا میکنید، چگونه میتوانید با او مواجهه داشته باشید؟ جایزه شهید صدر به دنبال تهییج و ترغیب حوزههای علمیه برای نظریهپردازی در مقیاس جهانی است.
نظریاتی که این بار نه در شعاع بومی بلکه در مقیاس جهانی تولید میشود. اگر جایزه شهید صدر به این هدف برسد، آن وقت نظریهپردازان ما در مقیاس جهانی مسئلهها را حل و ارائه خواهند داد.
برخی میپرسند که چرا حرفهای غربیها بلافاصله به داخل کشور ما وارد میشود، اما حرفهای ما آن طرف نمیرود، باید بگوییم دلیل این است که مسئله شناسی ما در یک شعاع کوچکتر انجام شده است. ما نمیتوانیم برای بینالملل حرف بزنیم مگر آنکه بینالمللی فکر کنیم، ما نمیتوانیم برای جهان حرف بزنیم مگر اینکه مسئلههای جهانی را بفهمیم. لذا یکی از انگیزههای جدی جایزه شهید صدر، فهم مسائل جهانی یا فهم مسئلهای در جهان که درد بشر باشد، است. لذا یکی از شاخصهای نظریهپردازی برای ما این است که نظریه باید یک مساله جهانی یا یک مسئلهای را در گوشهای از جهان پاسخ دهد.
به کمک جایزه شهید صدر، سازمان فرهنگ و ارتباطات باید نقش جدی خود را در جهانی شدن حوزه یا به تعبیری دیگر در «جهانشدگی حوزه» و جهاناندیشی حوزه ایفا کند. لذا در جایزه شهید صدر دو ساحت رقابتی داریم یک ساحت دانشی شامل 8 بخش و ساحت دیگر، مسئلههایی که انسان معاصر در آن درگیر است. اگر کسی بگوید که برای این مسائل جواب دارد، جایزه شهید صدر از او تقدیر خواهد کرد.
به برکت انقلاب اسلامی مخصوصاً در دو دهه اخیر با نهضت نرمافزاری و تولید علم، یک جهاد تولید و نظریهپردازی در علوم اسلامی رقم خورده است، ولی هرگز در عرصه بینالملل وقوف پیدا نکرده است. جایزه شهید صدر جایزهای در کنار جایزههای دیگر نیست، بلکه امتداد جوایز دیگر است.
یعنی اگر نظریهای در جایزه فارابی، کتاب سال حوزه یا جایزه علوم انسانی اسلامی یا جایزههای دیگر برنده شد، جایزه شهید صدر به دنبال امتداد بینالمللی آن خواهد بود.
این جایزه اتفاقاً کمبود بزرگ عدم حضور آثار و نظریهها در عرصه بینالملل را پر کرده است. ما به دنبال این هستیم که اگر نظریاتی در بقیه جایزهها مطرح میشود، پیوست بینالمللی داشته باشند از آنها حمایت کنیم و اگر این نظریات در این همایشها، جایزه بردند، دپو نشوند و بین خودمان نچرخند. سازمان فرهنگ و ارتباطات اینجاست که میتواند نقش خودش را بازی کند.
نکته مهم این هست که اساساً تمدن بر مبنای دانش اتفاق میفتند و اگر در برد دانشی دنیا سهمی نداشته باشیم چگونه میخواهیم تمدن نوین اسلامی را بسازیم؟ تمدن نوین اسلامی باید از پل دانشی عبور کند و این پل دانشی، اندیشههای زلالی هستند که در اسلام ناب تولید میشود و باید بسط بینالمللی و نشر جهانی پیدا کنند.
نظریه باید اولاً نو و معاصر باشد. نظریهای مانند اجماع متعلق به شیخ طوسی در قرن چهارم، یک نظریه نو بوده است، ولی معاصر نیست. دوم اینکه این نظریه باید به حل یکی از مسائل جهانی در حوزههای مختلف مانند حقوق بشر و فقر کمک کند یا حداقل مسئلهای را در یک گوشه از جهان حل کند و یا چند گام به پیش ببرد. سوم اینکه این نظریه به طور نسبی در اندیشه افراد متخصص در حوزه مربوطه، تأثیرگذار باشد، به ویژه اینکه این افراد، چهرههای علمی بینالمللی باشند و به نظریه مورد بحث واکنش نشان داده باشند.
جایزه شهید صدر یک رویداد صرف نیست، بلکه جریانساز است و نظریه ای که شاخصهای فوق را داشته باشد، به عرصه بینالملل معرفی میکند و شأنیت معرفی به عرصه بینالملل را هم دارد.
چهارمین ویژگی این است که نظریه مربوطه برای تولیدات فکری جدید انگیزه بخش و الهامبخش باشد و طوری باشد که با معرفی آن به عرصه بینالملل، تولیدات جدید اتفاق بیفتد. پنجمین ویژگی این هست که دارای صورت بندی علمی و مقبول جهت طرح در مراکز علمی جهان باشد. چون یک نظریه ممکن است خیلی خوب باشد، ولی قالب ارائه بینالمللی نداشته باشد.
ویژگی بعدی توجه به یک مسئله نوپدید و نوین است و اینکه به رخدادهایی که در دنیا اتفاق میافتد، توجه داشته باشد. شاخص بعدی این است که دارای مبانی مستحکم و منسجمی باشد و از چارچوب مشخصی برخوردار باشد. شاخص بعدی این هست که جهت دهنده نگاه نسبی جهانی به سمت اسلام ناب باشد و وقتی این نظریه به دنیا ارائه میشود، خوانندگان متوجه شوند که اسلام، حرفی برای گفتن دارد. ویژگی آخر هم این است که این نظریه، تولیدی باشد و یا دارای قدرت تبیینی مناسب باشد به طوری که به کمک آن بتوان پیشبینی یا تحلیل مناسبی از مسائل مرتبط داشت.
در مورد رشتههای دانشی هم 8 حوزه را بر اساس بومیسازی علوم انسانی اسلامی مشخص نمودهایم که عبارتند از فقه، اصول و حقوق؛ فلسفه، کلام و دین پژوهی؛ اخلاق و عرفان؛ تفسیر، علوم قرآن و حدیث؛ سیره، تاریخ و تمدن اسلامی؛ تعلیم، تربیت و روانشناسی اسلامی؛ علوم سیاسی و اجتماعی اسلامی؛ مدیریت، حکمرانی و اقتصاد اسلامی؛ مطالعات خانواده و جنسیت. بر اساس رشتهها و شاخصهای ارزیابی که بیان شد، کمیتههای داوری شکل گرفته که آثار را داوری خواهند کرد.
در کشور، جایزههای مختلفی وجود دارد که شهید صدر یکی از کسانی بود که جایزهای به نام ایشان نبود. به نظر ما بین افراد مختلف، کسی که کاریزمای لازم برای کاری از جنسی که ما میخواستیم را داشت، شهید سیدمحمدباقر صدر بود. ایشان فقط در فقه، اصول، فلسفه یا منطق کار نکردهاند بلکه در همه دانشهای اسلامی، حرفی برای گفتن دارند. از طرفی چون شاخههای دانشی ما موسع بود، ایشان گزینه خوبی بودند.
نکته بعدی این بود که شهید صدر فردی نظریهپرداز است که این ویژگی برای جایزهای که برندگان آن باید نظریه پرداز باشند، لازم است. ضربالمثلی در بین عربها هست که میگوید کتابها در مصر نوشته میشود، در لبنان چاپ میشود و در نجف خوانده میشود، وزیر اوقاف مصر در جایی گفته است که تنها کسی که شروع کرد و این روند را تغییر داد، محمدباقر صدر است. بنابراین ایشان سکوی پرتاب دانشهای اسلامی ما به فضای بینالملل بودند و جایزهای که با این هدف راهاندازی شده است باید اسمش با مسما مطابقت داشته باشد.
شهید صدر فردی است که بیشترین ارجاعات علمی به اندیشه او در جهان اسلام شده است. اگر قرار باشد که این جایزه در مقیاس جهانی حرکت کند باید یک شخصیت فراملی در محوریت باشد و شهید صدر پیوند دهنده دو حوزه بزرگ جهان ایران و جهان عرب و در واقع حوزه علمیه قم و نجف است. شهید صدر فردی است که هم با مدادش و هم با دماءش برای اسلام فعالیت کرد. البته جایزه شهید صدر فقط منحصر به اندیشههای ایشان نیست ولی به نام مبارک ایشان مزین شده است.
در جایزه شهید صدر علاوه بر جوایز مالی، کار مهمی که انجام خواهد شد این هست که نظریات برتر ترجمه شده و به دنیا معرفی خواهد شد. همچنین نظریات ارائه شده در جایزه شهید صدر، در دانشگاه یا مرکز مرتبط با نظریه مربوطه به صورت مستقیم توسط مبدع نظریه ارائه خواهد شد. یکی از آسیبهای ما در علوم انسانی اسلامی این است که اندیشههای ما تست بالینی نخورده است.
کدام نظریه ما در چین، هند، استرالیا یا آمریکا رفته و مواجهه عینی با مسائل پیدا کرده است؟ جایزه شهید صدر به دنبال این هست که نظریات ما در میدان هم تست بالینی داشته باشد و بازخورد بگیرد.
گفتوگو از علی حسینی
انتهای پیام