به گزارش ایکنا از فارس، لباس اسلام را به دو شكل مىشود به تن كرد: يک شكل اينكه يک امر بىخاصيت، بىمغز جلوه كند و شكل ديگر اينكه معنى دار باشد.
يكى از رفقا نقل مىكرد كه در زمانی گرفتارى بسيار شديدى داشتم. براى انجام يک كار خيلى كوچک كه اصلاً زحمت هم نداشت ولى براى من ارزش فوق العادهاى داشت، به يكى از رفقا مراجعه كردم؛ او در جواب گفت كه من الآن بايد به نماز جماعت بروم.
اگر در اينجا انسان بگويد اسلام كه اين همه به نماز جماعت توصيه كرده است ارزش قضاى حاجت يک مسلمان را از بين برده است، اين غلط است. مگر براى خدا فرق مىكند كه ما نماز تنها بخوانيم يا نماز جماعت؟
اسلام كه گفته است نماز با جماعت خوانده شود براى اين است كه مردم در آن حالى كه حالت روحانيت و معنويت است، چشمشان به صورت يكديگر بيفتد و به اوضاع يكديگر رسيدگى كنند.
اينكه گفتهاند اگر نماز را به جماعت بخوانيد اين مقدار ثوابش زياد مىشود، براى اين است كه شما را به يكديگر مهربانتر مىكند، در قضاى حوايج يكديگر ساعى تر مىكند؛ يعنى نماز را به جماعت خواندن، پوستهاى است كه مغزى در آن نهفته است. مغز آن، عواطف اجتماعى و علاقهمند بودن به سرنوشت ديگران است.
اينها دلالت مىكند بر اينكه اسلام پوستى دارد و مغزى، ظاهرى دارد و باطنى، پس ـ دینشناسی ـ تفقه لازم دارد. تفقه اين است كه انسان، معنى ـ روح و باطن دین ـ را به دست بياورد.
انتهای پیام