به گزارش ایکنا از لرستان، حضرت زینبکبری(س) در یکی از روزهای سال پنجم هجری بهعنوان سومین فرزند خانواده و اولین دختر حضرت امیرالمؤمنین(ع) و حضرت زهرا(س) متولد شد. حضرت زینب(س) اگرچه در زمره حضرات معصومین قرار ندارد ولی با توجه به جایگاه باکرامت و باارزشی ایشان و تربیت یافتن در خاندان وحی و امامت از جمله الگوهایی است که خداوند برای بشریت ذخیرهسازی کرده است.
حضرت زینب(س) در طول عمر با برکت خود مصیبتهای زیادی از جمله شهادت مادرش حضرت زهرا(س) و شهادت پدر بزرگوارش حضرت علی(ع) را دید و در برابر این مصیبها صبر پیشه کرد او همسر عبدالله ابن جعفر و از او صاحب پنج فرزند شد.
در بیان مراتب زهد، علم، عبادت، شجاعت، سخنوری و دیگر اوصاف او چنین گفتهاند: «هي الصدّيقة الكبرى، عقيلة بني هاشم، العالمة غير المعلّمة، و الفهمة غير المفهّمة، عاقلة، لبيبة، جزلة، و كانت في فصاحتها و زهدها و عبادتها كأبيها المرتضى و امّها الزهراء سلام اللّه عليهما، و امتازت بمحاسنها الكثيرة، و أوصافها الجليلة، و خصالها الحميدة، و شيمها السعيدة، و مفاخرها البارزة، و فضائلها الطاهرة. ولدت سلام اللّه عليها قبل وفاة جدّها صلى اللّه عليه و آله و سلم بخمس سنين، و تزوّجت من ابن عمّها عبد اللّه ابن جعفر، فولدت له محمّدا و عليّا و عبّاسا و أمّ كلثوم و عون.»
همچنین در بلاغت، زهد، تدبیر و شجاعت او را قرین پدر و مادر بزرگوارش دانستهاند. كانت زينب الكبرى في البلاغة و الزهد و التدبير و الشجاعة قرينة أبيها و امّها عليهما السّلام فإنّ انتظام امور أهل البيت بل الهاشميّين بعد شهادة الحسين عليه السّلام كان برأيها و تدبيرها.»
حضرت زینب(ع) هرگز خللی در ایمانش وارد نگشت. ایشان اعتقادش بر این بود که جز این راه، راه دیگری برای جاودانگی و کرامت و عظمت نیست؛ و لذا در شب یازدهم محرم جهت سپاسگزاری از خدا نمازش را ترک نمیکند! و همچنین در هنگام طی نمودن راه کوفه تا شام نماز به جا میآورد، و در مجلس یزید در حال اسارت حمد الهی میکند که خداوند ابتدای زندگی اهلبیت را سعادت و آخر آن را شهادت و رحمت قرار داد.
یکی از برترین ویژگیهای اخلاقی، صفت صبر است. با شنیدن نام حضرت زینب(س) نیز اولین چیزی که در ذهن تداعی میشود، صبر و استقامت این بانو در راه خداوند است.هر انسانی در دوران زندگی خویش با مشکلات و تلخیهایی مواجه است، حتی سلاطین و صاحبان جاه و مال نیز راهی برای گریز از ناملایمات و مشکلات زندگی ندارند؛ لذا امام علی(ع) در حکمت 396 نهجالبلاغه میفرماید: «الدَّهرُ یَومانِ یَومٌ لَکَ وَ یَومٌ عَلَیکَ فَاذا کانَ لَکَ فَلا تَبطَر وَ إذا کانَ عَلَیکَ فَاصبِر؛ روزگار دو روز است، روزی به سود تو، و روزی به زیان توست، پس آنگاه که به زیان توست به خوشگذرانی و سرکشی روی نیاور و آنگاه که به زیان توست شکیبا باش.»
خداوند متعال در آیه 155 سوره بقره با این مضمون «وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِّنَ الْخَوفْ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِّنَ الأَمَوَالِ وَالأنفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَبَشِّرِ الصَّابِرِينَ؛ و قطعاً شما را به چيزى از [قبيل] ترس و گرسنگى و كاهشى در اموال و جانها و محصولات مىآزماييم و مژده ده شكيبايان را» آزمایش انسان را با اندكى از ترس، گرسنگى و آفت در مالها و جانها برای شناخت صبوری با استقامت انسان مژده داده است. يعنى بلاها و گرفتاریها براى كسانى كه مقاومت مىكنند و ايستادگى نشان مىدهند، سودمند است و اثرات نيكى در آنان به وجود مىآورد؛ لذا در چنين وضعى بايد به آنان مژده داد. بر اساس این آیه، بخشى از تكامل و ارزشهاى انسان، بستگى به تحمل مشكلات و انواع فشارها دارد، كه پايدارى و ثبات قدم را در پى داشته باشد، و بدون آن ارزش واقعى او معلوم نمىگردد.
شکیبایی سه مرتبه دارد. صبر بر مصیبت، صبر بر اطاعت حق، صبر بر ترک معصیت. برای هر کدام اجری در نظر گرفته شده است.حضرت زينب(س) سختترين، سنگينترين، دردناکترين و رنجآورترين حادثه تاريخ را ديده است. هفتاد و دو نفر از دنيا بريده و شهيد شدند و به خدا پيوستند، تمام سنگينى بار اين حادثه روى دوش حضرت زینب(س) بوده است، به انضمام اينكه از طرف برادر مأمور شد، هشتاد و چهار داغديده را از كربلا تا شام و از شام تا مدينه سرپرستى كند. همه این مصيبتها را زينب(س) تحمل كرد و با مديريت مدبرانهاش پيام شهداى كربلا را به گوش همگان رسانيد.
آن حضرت با اين حادثه، برخوردى الهى كرد و از زمان وقوع اين حادثه تا روز وفاتش، براى يکبار، به خاطر حادثه كربلا، نفسى كه بوى گلايه و شكايت از خدا را بدهد، از دل نكشيد؛ بلكه كنار حادثه تلخى به اين وسعت، شاكر بود. چه كسى اين تحمل را داشت که كنار چنين حادثهاى بنده شاكر پروردگار باشد. ابنزياد وقتى در بارگاهش از روی تمسخر به حضرت زينب(س) گفت: «رفتار خداوند را نسبت به اهلبيت چگونه ديدى؟» يعنى ديدى كه خداوند ما را پيروز كرد و شما قطعه قطعه و متلاشی شدید. جواب داد: «وَ مَا رَايْتُ الَّا جَميلًا؛ جز رفتارى زيبا و نيک از خداوند نديدم.»
وی در روز يازدهم محرم با صبری ملكوتى و عرشى دو دست مباركش را زير بدن قطعه قطعه شده امام حسین(ع) برد و با يک دنيا ادب به سمت آسمان برگشت و به پروردگار گفت: «اللّهُمَ تَقَبَّلْ مِنَّا هَذَا الْقَلِيلَ الْقُرْبَانَ؛ خدايا! اين اندک را بهعنوان قربانى از ما بپذیر»؛ امام صادق(ع) در توصیف اين موقعيت میگوید: «عمه جان! عصر عاشورا تمام فرشتگان خدا از مقاومت، صبر و ايستادگى تو شگفتزده شدند.»
حضرت زینب(س) در خطابههای ارشادی و انسانسازی و سخنوری پس از پيامبراکرم(ص) و امام علی(ع) سرآمد دیگران است. این بزرگ بانوی جهان اسلام، دختر حضرت فاطمهزهرا(س) و تربیت شده اوست و همه کمالات مادر به اضافه روح حضرت علی(ع) را در خود دارد؛ زنی که سکوتش یادآور شکیبایی مادر است و سخنش پژواک خطبههای آتشین پدرش در جمل و صفین؛ زنی که تا خاموش است، همه فاطمه(س) است و آنگاه که دهان میگشاید یکسره علی(ع) است.
خطبههای آن حضرت دلیل قوی بر کمال و فصاحت و بلاغت اوست. بهخصوص، فصاحت و بلاغت این بانوی بزرگوار را میتوان بهوسیله دو خطبه مشهور او در بازار کوفه و مجلس یزید، و نیز گفتوگوی او با پسر زیادبن ابیه شناخت. بهراستی این بلاغت و شهامت از یک بانوی داغدیده و مصیبت رسیده با آن همه صدمات و گرسنگیها و تشنگیها و بیخوابیها و ناملایمات جز کرامت چیز دیگری نیست.
در روایتی آمده است بشیر بن حزیم اسدی میگوید: در آن روزی که اسرا را به کوفه آوردند زینب(س) دختر امام علی(ع) را مشاهده کردم، تا آن روز بانوی پوشیده و نجیبی را مانند زینب(س) هرگز ندیده بودم که از او شیواتر سخن بگوید؛ گويى سخنانش از زبان حضرت على(ع) فرو میباريد، به مردم اشاره كرد كه ساكت باشيد، بهگونهای که نفسها در سينهها حبس شد، زنگها كه در گردن اسبها و استرها بود از حركت ايستاد.
پایبندی حضرت زینب(س) به حجاب و عفاف از جلوههای بارز شخصیت ایشان است.با مطالعه زندگی حضرت زینب(س) درمییابیم که ایشان در تمامی مقاطع و در هنگامه اوج مصیبتها و در بحرانیترین لحظات نیز منادی حجاب و وقار است. چراکه در رعایت عفاف همانند مادر بزرگوارشان بیبدیل بودند.علامه مامقانی مینویسد که زینب در حجاب و عفاف یگانه است؛ احدی از مردان در زمان پدرش و برادرانش تا روز عاشورا او را ندیده بودند. فردی به نام یحیی مازنی میگوید: «من در مدینه مدت زیادی در همسایگی حضرت علی(ع) به سر میبردم اما در این مدت به خدا قسم هرگز زینب را ندیدم و حتی صدای او را هم نشنیدم». (نقدی، 1362: 22)
بدون تردید، مهمترین رسالت حضرت زینب(س) پیامرسانی او بعد از شهادت امام حسین(ع) و یاران اوست. حضرت با سخنان و برخوردهای خود در طول راه اسارت، و با خطبههای آتشین و افشاگرانه خویش در کوفه و شام، با یک دنیا صلابت و قدرت، پیام خون شهیدان کربلا را به گوش خفتگان و غفلتزدگان رسانید و تبهکاران و قاتلان خونآشام اموی را در محکمه تاریخ، به محکومیت کشانید.
یکی از نقشهای در خور توجه حضرت زینب(س) بعد از حادثه کربلا روحیه دادن به زنان و کودکان بهعنوان مدیر این بحران عظیم بود. اهلبیت امام حسین(ع) پس از شهادت آن حضرت در شرایط بسیار طاقتفرسا و دشواری قرار گرفتند. آنان از یکسو سوگوار پدر، برادران، فرزندان و عزیزترین خویشان و بستگان خود به فجیعترین شکل ممکن بودند. از سوی دیگر در میان دشمنی بیرحم، جنایتکار و درندهخو قرار داشتند و از سوی سوم از نظر آب و غذا مجبور بودند با حداقل امکانات و جیره غذایی روزگار سپری کنند.
روشن است که در این شرایط بسیار دشوار و ناگوار لازم بود، شخصی بسیار قوی، نیرومند، شجاع از جان گذشته، فداکار، رئوف، مهربان و دلسوز تکیهگاه و مددکار اهلبیت باشد و سرپرستی و حمایت از زنان و کودکان را به عهده گیرد، آنان را در آن مصائب سخت و جانکاه دلداری و تسلیت دهد، در برابر دشمن جنایتکار خود را بلاگردانشان نماید و از جیره ناچیز غذایی خود چشمپوشی نماید تا کودکان از حداقل آب و غذا بهرهمند گردند. در غیر اینصورت معلوم نبود که اسرا قدرت تحمل این همه مشکلات را داشته باشند.شخصیتی که بتواند در آن شرایط از عهده همه این مسئولیتها برآید، جز عقیله بنیهاشم، زینبکبری کسی نبود. کسی که رویارویی با مشکلات و سختیها را از دوران کودکی و خردسالی از مادری همچون فاطمهزهرا(س) و پدری چون علی(ع) آموخته بود.(مهروی، بی تا: 18).
حفظ جان امام سجاد(ع) و پرستاری کودکان و زنان کاروان از ارزشمندترین و کلیدیترین اقدامات حضرت زینب(س) میباشد. حفظ و تداوم اسلام و به ثمر رسیدن قیام امام حسین(ع) متوقف بر زنده ماندن امام سجاد(ع) بود. حفظ و حراست از جان مقدس امام(ع) در آن شرایط از قدرت و توان انسان و از طریق اسباب و علل عادی و معمولی ممکن نبود، و نیازمند امدادهای غیبی بود؛ ولی، سنت خدا بر این تعلق گرفته است که تنها در حدّ ضرورت و به مقدار حداقل از نیروی غیبی استفاده شود. خداوند متعال برای اینکار امام سجاد(ع) را بیمار کرد و شرایطی به وجود آورد که با استفاده از آن بتوان از جان مقدس امام سجاد(ع) دفاع کرد.
محدث قمی در راستای وقایع عاشورا از کتاب اخبارالدول قرمانی نقل میکند که وقتی آن بیشرمان به خیمههای امام(ع) هجوم آوردند و شروع به غارت خیمهها و سوزاندن آنها کردند، شمر بن ذیالجوشن پیش آمد و آهنگ قتل حضرت علیبنالحسین(ع) را که در بستر بیماری بودند، کرد در این وقت حضرت زینب(س) بیرون آمد و گفت: به خدا سوگند نمیگذارم او را بکشید تا من کشته شوم! شمر که چنان دید از کشتن آن حضرت صرفنظر کرد و این هم یک فضیلت دیگر از فضایل بانوی شجاع و دلیر کربلا که بدین وسیله از جان امام زمان خود محافظت نمود. (غزالی اصفهانی،1387: 13؛ ر.ک. قمی، بی تا: 200).
مسئولیت این دو وظیفه خطیر و بسیار دشوار بر عهده کسی جز زینبکبری(س) نبود. حضرت زینب در تمام طول سفر پیوسته مراقب امام سجاد(ع) بود و فداکاریها و از جانگذشتگیهای او بود که توانست جان مقدس امام(ع) را از خطرات محافظت نماید.مداوای مجروحان، سرپرستی و مراقبت از زنان که شوهران خود را در کربلا از دست داده بودند و مواظبت بر کودکان از دیگر اقدامات حضرت زینب(س) است چراکه زنان و کودکان در کاروان اسارت، تنها سرپرست و پناه خود را زینبکبری(س) میدانستند.
یکی از اقدامات ارزشمند حضرت زینب(س) حفظ دین و اهتمام به حفظ مبانی اسلام بعد از شهادت امام حسین(ع) است. کوشش ابنامیه این بود که دین اسلام را از میان بردارند. اما زینب با سخنان شیوای خود چه در کوفه و چه در شام، آنها را رسوا و دین اسلام را از خطر حفظ کرد.
حضرت زینب(س) در لباس اسارت درس آزادگی به مسلمانان داد. هنگام عبور کاروان اسراء، حضرت زینب(س) با ایراد خطبههای آتشین خود، موج بیداری را بین مردم برانگیخت. تغییر ماهیت اسارت و خوار کردن یزید و دستگاه منسوب به او آن هم در آن شرایط، موجب تحیر است.از جمله مقامات عالیه، مقام ابتلای به بلیات است که این مقام مخصوص اولیای الهی است. چنانچه فرمود: «البلاءُ للولاءِ» هر قدر بلیات و صدمات بیشتر، تقرب زیادتر».(جزائری،1391: 239)
تقدیر حضرت زینب(س) چنین بود که از آغاز طفولیت تا پایان حیاتش در دامان مصائب زندگی کند، از اینرو کسی که سیره آن حضرت را مورد دقت قرار دهد، خواهد دید که مصائب و آلام، زنجیروار از آغاز تا انجام، زندگی وی را احاطه کرده است.زینب(س) وفات جدش رسولخدا(ص) را شاهد بود، و دیده که مرگ آن حضرت چه تأثیر عمیقی بر مسلمین بعد از وفات رسول خصوصاً پدر و مادر و اهلبیتش گذاشته است. امام علی(ع) در رحلت جانسوز پیامبر فرموده است: «چنان مصیبتی بر من وارد شد که گمان نمیکنم اگر بر کوهها نازل میگردید طاقت حمل آن را می داشتند!».
زینب(ع) غم و محنت مادر، و گریه و ندبه او را در بیتالاحزان در فراق پدر شاهد بوده است. او هجوم پیمانشکنان و آن کسی که به سراپرده مادر داخل شد را دید، و شاهد بود که بیاحترامی به مادر کردند، حقش را غصب، ارثش را منع، پهلویش را شکسته و فرزندش را سقط کردند و او شنیده که در آن حال مادر درخواست کمک میکرد ولی اجابت کنندهای نبود.زینب(س)، شهادت پدرش امیرالمؤمنین(ع) را به چشم دیده و اثر ضربت شمشیر بر فرق پدر و سرایت کردن سم در تمامی بدن شریف آن حضرت را شاهد بوده و در آن زمان قطرات اشک پاکش بر گونههای پدر میچکید، او شاهد جانبازی برادرش امام حسن(ع) با رویی زرد بوده است، در حالیکه قطعهای از جگرش را بر اثر سم بیرون انداخت.
او شاهد بود که عایشه سوار بر استر از دفن برادرش در جوار بارگاه مقدس جدش رسول خدا(ص) جلوگیری میکرد و فریاد میزد: «به خدا سوگند که هرگز نخواهم گذاشت حسن را در اینجا دفن کنید» اما آنچه که زینب(س) در کربلا شاهد بوده و آنچه که در هنگام رفتن به کوفه و شام با کاروان اسرا دید و کشید، فوق وصف است و آنچنان با سختیها و دردها عجین شد که هیچگونه راه نجاتی برای وی یافت نگشت.آری، نوبت به حسین(ع) رسید. برادری که اینک وارث تمام مظلومیتهای خاندان پیامبر(ص) است! بهراستی کیست که همه امیال و آرزوهایش محقق شده باشد و کیست که یکی از نزدیکانش از دست نرفته و عزیزی از عزیزانش از دنیا نرفته باشد؟ ولی غیر طبیعی است که انسانی در اقیانوسی از مصائب بزرگ، مانند زینبکبری(س) زندگی کرده باشد! وی یکی پس از دیگری از آماج شدائد و مصائب سیراب گشت تا جاییکه به کنیه امالمصائب مخصوص گردید.(مغنیه،1390: 80-74)
انتهای پیام